او پرندهایست که بلند پریدن را تجربه میکند. شادی حق اوست. حتی اگر به جبر، تهی دستش کنند. حتی اگر دستش را از همه جا کوتاه کنند. او، رسم رویاندن دست ها را میداند. به رویا رفتن، حرارتدادنِ دستهای یخ زدهی آرزوهاست. اگر یخها آب شود و دستها را بهکار نگیری، فلج خواهی شد، برای همیشه.