✅برای حل هر مشکل، معضل یا بیماری نخست باید تشخیص درستی از آن پدیده داشت. تشخیص نادرست و تلاش برای درمان آن براساس آن تشخیص نادرست نه تنها مشکل را حل نمیکند و بیماری را بهبود نمیبخشد ممکن است موجب تشدید و وخیمتر کردن آن شود.
✅«حجاب» و «حجاب اجباری» حاصل یورش حاشیهنشینان شهری و طبقات محروم که پس از «انقلاب بهمن» آتشفشانوار از لایههای زیر اجتماع بیرون زده بودند بود. اقشاری از جامعه که دچار بحران هویت بودند و تحقیر شده بودند و حالا یک تار مویِ سرشان از کاخنشینان ارزش بیشتر پیدا کرده بود نگاه تحقیرشدهگی سالیان را معکوس کردند و به تحقیر تحقیرکنندهگانشان پرداختند و به تارمویشان «گیر دادند».
✅بزرگترین اشتباه این است که اکنون نیز موضوع مقابله با «حجاب اجباری» را به نبرد طبقهی متوسط مرفه با طبقات محروم تبدیل کنیم. اکنون بیش از همیشه و بیش از پیش از انقلاب شکاف طبقاتی در جامعهی ایرانی افزایش پیدا کرده است. به وضوح در ۸۴ در خیابانهای تهران میدیدم، و در موردش، همان هنگام، نوشتم، که چگونه طرفداران احمدینژاد و طرفداران رفسنجانی صف طبقاتی تشکیل دادهاند. درواقع اصلاحطلبان که توانسته بودند طبقهی متوسط و طبقهی محروم را متحد کنند و حاصلاش بیرون آمدن خاتمی در دوم خرداد بود به طبقات محروم خیانت کردند و رفتند با رفسنجانی متحد شدند و ناقوس مرگشان از همان موقع به صدا درآمد و احمدینژاد پیروز میدان شد و ماجراهای بعدی پیش آمد و رسیدیم به اکنون که «دیگه تموم ماجرا».
اکنون که موضوع «اصلاح» و امید «تحول» در درون نظام از بین رفته است رفتار اپوزیسیون برای وحدتبخشی به طبقات اجتماعی بسیار مهم است. در این میان مسایل مختلفی وجود دارد و یکی از آنها مسئلهی «#حجاب_اجباری » ست.
📌پویش #دختران_خیابان_انقلاب و #چهارشنبه_های_سفید و #دوربین_ما_اسلحه_ما اگر دقت نکند و حساس به این موضوع نباشد به بیراهه میرود و نمیتواند در طبقات محروم جا باز کند.
مسئولیت مسیح علینژاد و تمام کسانی که در این زمینه فعال هستند بسیار زیاد است. هیچ تحول ماندهگاری بدون حمایت و همراهی اکثریت جامعه میسر و ممکن نیست. ممکن است با کودتا، حضور نظامی یا هر شیوهی تغییر از بالایی حکومتها تغییر کنند اما همیشه سرانجام واقعیتها مهر خود را بر تحولات میزنند و چیزی که در اکثریت مردم نهادینه نشود و با فشار و زور کنترل شود روزی سرباز میکند و ممکن است منجر به جریانهای ضد خودش بشود همانگونه که در ۵۷ شد.
✍🏽 @azizimostafa
✅«حجاب» و «حجاب اجباری» حاصل یورش حاشیهنشینان شهری و طبقات محروم که پس از «انقلاب بهمن» آتشفشانوار از لایههای زیر اجتماع بیرون زده بودند بود. اقشاری از جامعه که دچار بحران هویت بودند و تحقیر شده بودند و حالا یک تار مویِ سرشان از کاخنشینان ارزش بیشتر پیدا کرده بود نگاه تحقیرشدهگی سالیان را معکوس کردند و به تحقیر تحقیرکنندهگانشان پرداختند و به تارمویشان «گیر دادند».
✅بزرگترین اشتباه این است که اکنون نیز موضوع مقابله با «حجاب اجباری» را به نبرد طبقهی متوسط مرفه با طبقات محروم تبدیل کنیم. اکنون بیش از همیشه و بیش از پیش از انقلاب شکاف طبقاتی در جامعهی ایرانی افزایش پیدا کرده است. به وضوح در ۸۴ در خیابانهای تهران میدیدم، و در موردش، همان هنگام، نوشتم، که چگونه طرفداران احمدینژاد و طرفداران رفسنجانی صف طبقاتی تشکیل دادهاند. درواقع اصلاحطلبان که توانسته بودند طبقهی متوسط و طبقهی محروم را متحد کنند و حاصلاش بیرون آمدن خاتمی در دوم خرداد بود به طبقات محروم خیانت کردند و رفتند با رفسنجانی متحد شدند و ناقوس مرگشان از همان موقع به صدا درآمد و احمدینژاد پیروز میدان شد و ماجراهای بعدی پیش آمد و رسیدیم به اکنون که «دیگه تموم ماجرا».
اکنون که موضوع «اصلاح» و امید «تحول» در درون نظام از بین رفته است رفتار اپوزیسیون برای وحدتبخشی به طبقات اجتماعی بسیار مهم است. در این میان مسایل مختلفی وجود دارد و یکی از آنها مسئلهی «#حجاب_اجباری » ست.
📌پویش #دختران_خیابان_انقلاب و #چهارشنبه_های_سفید و #دوربین_ما_اسلحه_ما اگر دقت نکند و حساس به این موضوع نباشد به بیراهه میرود و نمیتواند در طبقات محروم جا باز کند.
مسئولیت مسیح علینژاد و تمام کسانی که در این زمینه فعال هستند بسیار زیاد است. هیچ تحول ماندهگاری بدون حمایت و همراهی اکثریت جامعه میسر و ممکن نیست. ممکن است با کودتا، حضور نظامی یا هر شیوهی تغییر از بالایی حکومتها تغییر کنند اما همیشه سرانجام واقعیتها مهر خود را بر تحولات میزنند و چیزی که در اکثریت مردم نهادینه نشود و با فشار و زور کنترل شود روزی سرباز میکند و ممکن است منجر به جریانهای ضد خودش بشود همانگونه که در ۵۷ شد.
✍🏽 @azizimostafa