اهمیت همبستگی و انسجام اجتماعی در جامعه مدنی
از نظر پوتنام، آنچه كه مشاركت همه اقشار مردم و پس اندازهايشان را در فرايندهاي توليدي امكان پذير ساخته بود، حس فراگير درستكاري بود كه بوسيله حس تعلق به يك اجتماع يكپارچه تقويت شده بود. بهبود چشمگير زندگي اقتصادي و عملكرد حكومت بوسيله هنجارها و شبكه هاي مشاركت مدني ممكن شده بود. تغييرات انقلابي كه در نهادهاي سياست و اقتصاد رخ داد، برآمده از اين شرايط اجتماعي منحصر به فرد و پيوندهاي افق همكاري و #همبستگي اجتماعي درون آن بود (پوتنام، 1380 :221).
از نظر آنتوني گيدنز، #انسجام اجتماعي را نمي توان با اقدام از بالا به پايين دولت يا با توسل به سنت تضمين كرد. ما ناچاريم زندگي را به شيوهاي فعالتر از آنچه در نسلهاي پيشين درست بود بسازيم و بايد براي پيامدهاي آنچه انجام ميدهيم و عادتهاي شيوه زندگي كه برگزيده ايم فعالانه تر مسئوليت بپذيريم و بايد اين راه تعادل جديدي بين مسئوليتهاي فردي و اجتماعي بيابيم (گيدنز، 1378 :43).
در تعريف ديگر #انسجام اجتماعي دلالت بر توافق جمعي ميان اعضاي يك جامعه دارد كه حاصل پذيرش، دروني كردن نظام آموزشي و هنجاري يك جامعه و وجود تعلق اجتماعي (احساس «ما»بودن) و تراكمي از وجود تعامل گر ميان افراد آن جامعه است (ازكيا و غفاري ،1383: 287).
از ديدگاه جامعه شناختي، #همبستگي پديده اي است كه براساس آن در سطح يك گروه يا يك جامعه، اعضا به يكديگر وابسته و به طور متقابل نيازمند يكديگر هستند.. اين امر مستلزم طرد آگاهي و نفي اخلاقي مبتني بر تقابل و مسئوليت نيست، بلكه دعوت به احراز و كسب اين ارزشها و احساس الزام متقابل است (بيرو)
#همبستگی_اجتماعی از #ضرورت_های_جامعه_مدنی
@civilizers
از نظر پوتنام، آنچه كه مشاركت همه اقشار مردم و پس اندازهايشان را در فرايندهاي توليدي امكان پذير ساخته بود، حس فراگير درستكاري بود كه بوسيله حس تعلق به يك اجتماع يكپارچه تقويت شده بود. بهبود چشمگير زندگي اقتصادي و عملكرد حكومت بوسيله هنجارها و شبكه هاي مشاركت مدني ممكن شده بود. تغييرات انقلابي كه در نهادهاي سياست و اقتصاد رخ داد، برآمده از اين شرايط اجتماعي منحصر به فرد و پيوندهاي افق همكاري و #همبستگي اجتماعي درون آن بود (پوتنام، 1380 :221).
از نظر آنتوني گيدنز، #انسجام اجتماعي را نمي توان با اقدام از بالا به پايين دولت يا با توسل به سنت تضمين كرد. ما ناچاريم زندگي را به شيوهاي فعالتر از آنچه در نسلهاي پيشين درست بود بسازيم و بايد براي پيامدهاي آنچه انجام ميدهيم و عادتهاي شيوه زندگي كه برگزيده ايم فعالانه تر مسئوليت بپذيريم و بايد اين راه تعادل جديدي بين مسئوليتهاي فردي و اجتماعي بيابيم (گيدنز، 1378 :43).
در تعريف ديگر #انسجام اجتماعي دلالت بر توافق جمعي ميان اعضاي يك جامعه دارد كه حاصل پذيرش، دروني كردن نظام آموزشي و هنجاري يك جامعه و وجود تعلق اجتماعي (احساس «ما»بودن) و تراكمي از وجود تعامل گر ميان افراد آن جامعه است (ازكيا و غفاري ،1383: 287).
از ديدگاه جامعه شناختي، #همبستگي پديده اي است كه براساس آن در سطح يك گروه يا يك جامعه، اعضا به يكديگر وابسته و به طور متقابل نيازمند يكديگر هستند.. اين امر مستلزم طرد آگاهي و نفي اخلاقي مبتني بر تقابل و مسئوليت نيست، بلكه دعوت به احراز و كسب اين ارزشها و احساس الزام متقابل است (بيرو)
#همبستگی_اجتماعی از #ضرورت_های_جامعه_مدنی
@civilizers