?★شاهنامه فــــردوسے★


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


★شاهنامه فــــردوسے★
نویسنده مطالب آقای قربانی مدیرکانال?????
@CGhorbani
ارتباط با مدیر پشتیبان کانال ????
هر آنکس که شهنامه خوانی کند
چه مرد و چه زن،پهلوانی کند
@dQORBNI?

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


درود بر شما دوستان گرامی🌹

پندی از فردوسی بزرگ

کسی کِو برادر فروشد بِخاک
سزد گر نخوانندش از آبِ پاک

یعنی اگر برادری به خاطر ارث و میراث، دیگر برادرِ خود را به مادیات ترجیح دهد و یا در پِی آن باشد تا آسیبی به آن برادر برساند
سزاورا است که آن دو برادر را از یک پدر و مادر ندانیم. به این معنی که یکی از آن دو،از ژنِ همان پدر نیست

بارها برای همه ی ما اتفاق افتاده است،، که وقتی دو برادر بخاطر ارثِ پدری باهم درگیر می شوند ما میگوییم که انگار از یک پدر و مادر نیستند

با توجه به اینکه در پاکدامنی مادرِ آن دو برادر تردیدی هم نداریم

اما چرا باید برادران اینگونه برای منافع مادی با هم گلاویز شوند که دیگران قضاوتی اینچنینی داشته باشند و این چقدر سخت است برای مادری که زنده باشد و شاهد ستیز فرزندان بر سر ارثِ پدری،، و بدتر از آن سخنان مردم در کوچه و بازار

پس هرکسی باید به حقِ خود رازی باشد و چشم به حقوق دیگر اعضای خانواده نداشته باشد

پاینده باشید و سرفراز🙏🌹

dQORBNI🌺


خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست
تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست

از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم
این شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست

جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم
در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست

مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق
ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

دوش باد از سر کویش به گلستان بگذشت
ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

#حافظ گرامی🌹


دلم در عشق تو . جان بر نتابد
که دل جز عشق جانان بر نتابد

چو عشقت هست دل را جان نخواهم
که یک دل پیش یک جان بر نتابد

دلم در درد تو درمان نخواهد
که درد عشق درمان بر نتابد

مرا با عشق تو چندان حساب است
که روز حشر چندان بر نتابد

اگر با من نمی سازی مسوزم
که یک شبنم دو طوفان بر نتابد

چو پروانه دلم در وصل خود سوز
که این دل بوی هجران بر نتابد

دل " عطار" بر بوی وصالت
ز هجران یک سخن ز آن بر نتابد

" فریدالدین . عطار نیشابوری"


Forward from: شاهنامه فردوسی بزرگ
اگر بخواهيد بي‌چون و چرا داوري كنيد كه چه كسي از ميان ايرانيان، ‌ايراني‌تر است، بايد سنجيد كه تا چه پايه با فردوسي و شاهنامه آشنايي دارد.
«اين موضوع اين انديشه را در ذهن برمي‌انگيزد كه چرا شاهنامه و فردوسي معيار راستين ايراني بودن و ايراني ماندن است. با اين‌كه ايران در تاريخ خود سرزمين سرود بوده است و بزرگ‌ترين شاهكارهاي ادبي جهان را پديد آورده؛ پس چرا دفترهاي شعر شاعران بزرگي مانند حافظ، سعدي، خيام، نظامي و خاقاني و ده‌ها سخن‌ور بزرگ فارسي را معيار اين سنجش نمي‌دانيم؟ پاسخ اين است كه سروده‌هاي اين بزرگان تنها گوشه‌ي از ايران و ايراني را نشان مي‌دهد. تنها در شاهنامه فردوسي است كه سرشت و نهاد ايران را به شكلي گوهرين مي‌توانيم بيابيم. به طور كلي، مي‌توانيم بگوييم شاهنامه فردوسي تنها شاهكار ادبي ايران است.»

اگر فردوسي در سپيده‌دم تاريخ ايران سر برنمي‌آورد و شاهنامه‌اي را نمي‌سرود، هيچ‌يك از شاعران بزرگ ايران به آن پايه و مايه كه رسيده‌اند، نمي‌رسيدند و فراتر از آن، اگر اكنون ما گرد همديگر جمع شده‌ايم و به زبان شيو‌اي فارسي با يكديگر سخن مي‌گوييم، مديون فردوسي و شاهنامه هستيم. زبان استوار و بي عيب و نقص براي شكوه و شگرفي شاهنامه كافي است.»

بنا به قول حسين هيكل، روزنامه‌نگار بزرگ مصري، اگر مصريان فرهنگ گران‌سنگ خود را از ياد برده‌اند، از آن‌روست كه مصريان فردوسي و شاهنامه نداشته‌اند، هرچند هميشه بيگانگان بدي‌ها را مي‌نگرند و زشتي‌ها را مي‌جويند و در پي خرده گرفتن و نكوهش كردن هستند، اگر مي‌بينيم يكي ديگري را مي‌ستايد، آن ستايش از سر ناچاري است. در همه دوره‌ها بيگانگان و دشمنان ايران در برابر شكوه شاهنامه به كرنش درآمده‌اند و ناچار زبان به ستايش ايران و ايراني گشوده‌اند.»

#جلال_کزازی

#فردوسی_بزرگ
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه_بخوانیم

@ferdosiibozorg🔥🔥


🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌸
گدایان بهر ِ روزی
طفل خود را کور میخواهند
طبیبان جملگی
خلق را رنجور میخواهند
گمانم مرده شویان
راضـی‌ند بـر مُـردن مـردم
بنازم مطربان
کاین خلق را مسرور میخواهند

شیخ بهایی

فرستاده بهنوش صادقی


پیری سخنی گفت مرا چندی پیش
از گردشِ روزگار و از دانشِ خویش
گفت آنکه گرسنه را ، شبی سیر کند
محبوب به نزدِ حق شود از همه بیش

رباعی از ح داریوش قربانی گل😔
dQORBNI🌺


مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛

اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.

روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!!

قضاوت کار ما نیست قاضی خداست


درود بر شما دوستان گرامی🌸

بخش هشتاد و هشتم از داستان سیاوش را آغاز می کنیم🌹

باری،گرسیوز به سیاووش گفت که افراسیاب از تو به شدت متنفر است

سیاوش در پاسخ گفت من کاری بر خلاف میل شاه توران نکردم و آماده ام تا با هم به نزد افراسیاب رویم

اما گرسیوز به سیاوش چنین گفت

بدو گفت گَرسیوَز ای مهربان
تو او را بِدان سان که دیدی مَدان

و دیگر بجایی که گَردان سِپهر
شود تند و چین اندر آرَد بِچهر

خردمند دانا نداند فسون
که از چَنبرِ او سر آرَد برون

بِدین دانش و این دلِ هوشمند
بِدین سرو بالا و رایِ بلند

ندانی همی چاره از مهر،باز
بباید که بختِ بَد آید فراز

ای مهربان سیاوش:تو فکر نکن که افراسیاب همان آدمِ گذشته است
او بسیار تغییر کرد و دیگر اینکه چرخه ی روزگار،وقتی از کسی خشمگین شود آن فرد هرچند که دانا
هم باشد باز نمی‌تواند از رازش با خبر
شود

تو، اگر چه خردمند و زیرک هستی و بلند اندیش و جوانی خوش قامت
اما هنوز نمی توانی تشخیص دهی که دشمن و دوست کیست: آنگاه که روزگار بر تو خشم کند خواهی دید که
افراسیاب چگونه ترا به دام خواهد انداخت

نخست آنکه داماد کردت بِدام
بخیره شدی زان سخن شادکام

و دیگر کت از خویشتن دور کرد
بِرویِ بزرگان یکی سور کرد

بِدان تا تو گستاخ باشی بِدوی
فرو مانَد اندر جهان گفتگوی

ترا هم ز اغریرثِ ارجمند
فزون نیست خویشی و پیوند و بند

میانش بِخنجر بِدو نیم کرد
سپه را بکردارِ او بیم کرد

نهانش ببین آشکارا کنون
چنین دان و ایمن مشو زو بِخون

مرا هرچ اندر دل اندیشه بود
خِرَد بود،وز هر دری پیشه بود

همان آزمایش بُد از روزگار
ازین کینه ور تیز دل شهریار

همه پیشِ تو یک به یک راندَم
چو خورشیدِ تابنده برخواندم

ای سیاوش:افراسیاب،ابتدا تو را داماد خود کرد و تو هم بسیار خوشحال شدی،، پس از آن ترا از خودش دور کرد تا بتواند بهانه ای برای سرکوب کردنت داشته باشد و بزرگان هم بی خبر از ماجرا باشند

مگر تو از برادرش اغریرث به او نزدیکتر
هستی؟ افراسیاب برادر خودش را کُشت و با این کار به سپاهِ خود نشان داد که با کسی شوخی ندارد
تو نباید گمان بری که چون دامادش هستی، پس امنیت داری

ببین سیاوش،،من هرآنچه که از او می دانستم برایت یک به یک گفتم

و در ادامه می‌گوید

به ایران پدر را بینداختی
به توران همی شارستان ساختی

چنین دل بدادی بگفتار او
بِگشتی همی گردِ تیمار او

درختی بُد این برنشانده بِدَست
کجا بارِ او زهر و بیخَش کبَست

همی گفت و مژگان پُر از آبِ زرد
پُر افسون دل و لب پُر از باد سرد

سیاوش نگه کرد خیره بِدوی
ز دیده نهاده بِرُخ بر دو جوی

ای سیاوش،،تو از پدر و خانواده ات دور شدی و به توران آمده ای،در اینجا برای خود شهری ساختی،،آنچه افراسیاب به تو می گفت،تو هم با جان و دل می پذیرفتی،اما تو نمی دانی که او شبیه درختی است که بارش مانند زهر است،،یعنی از او سودی به کسی نخواهد رسید

گرسیوزِ مکار همچنان که سخن به دروغ می گفت اشک هم می ریخت

سیاوش وقتی دید که گَرسیوَز از رو دلسوزی می گرید؛ آب از چشمان او نیز مانند رود جاری شد


ادامه داستان را از دست ندهید
تا دیداری دوباره بدرود🙏🌹
dQORBNI🌺


Forward from: گوشه هایی از تاریخ (کاظم مزینانی)
یک هفته باکوروش بزرگ ✔
آخرین روزهای کوروش قسمت پنجم✔
دراواخر سلطنت این پادشاه حدودایران ازمغرب به هلسپونت(بغازداردانل)ودریای مدیترانه وازمشرق رودسند ازشمال قفقازو دریای مازندران ورودسیحون وازجنوب بحر عمان وخلیج فارس وشبه جزیره عربستان رسیده بود:اختلاف روایات درفرجام کوروش چندان است که مورخ نمیتواند دراین باره به تحقیق داوری کند. دراینکه اخرین لشگر کشی وی سفرجنگی درنواحی شرقی وشمال شرقی امپراطوری بوده است اختلافی نیست اختلاف درانست که درطی این لشگرکشی که ظاهرا چندسالی هم طول کشیدباکدام یک از اقوام این نواحی کشمکش داشته دراین مورد (کتزیاس) مورخ یونانی ازاقوام موسوم به (دربیک) (بروسوس)مورخ کلدانی ازاقوام وحشی گونه داهه و (هردوت)ازطوایف ماساگت نام میبرد.ازفحوای قول( استرابون) چنان برمی ایدکه این طوایف هرسه سکایی بوده اند. هرودت که خودبه وجودروایات دیگردراین باره اذعان داردظاهرا به شایعه کشته شدنش درجنگ با (تموریس)ملکه ماساگت هااعتمادبیشتردارد.براساس این روایت کوروش درجنگ بااین قوم کشته شداین ملکه که درطی این جنگ پسرجوانش رااز دست داده بودنسبت به سربریده کوروش بی حرمتی کرد جزئیات روایات را هرودوت دراین باره مثل بسیاری ازروایات دیگرش رنگ افسانه داردوحتی درصورت صحت اصل خبرتمام تفصیلات اورانمی توان باور کرد. روایتی از(کتزیاس) نقل است حاکی ازآن است که کوروش درجنگ باطوایف (دربیک) مجروح شد اورابه اردوی پارسیها بردند و چندی بعددر بین یاران ولشگریان خویش ازآن جراحت درگدشت. (گزنفون) خاطرنشان میکندکه اودرپایان این لشگر کشی به پارس بازگشت ودرمیان دوستان وعزیزان خویش زندگی رابه پایان بردروایت وی نیزمخصوصادرانچه راجع به وصایای کوروش نقل میکند چنان باآب وتابی ساختگی داردکه برجزئیات آن نمیتوان اعتمادنمود.به هرحال اگرهم آن گونه که ازاکثرروایات برمی آید کوروش دراین لشگرکشی ها کشته شده اهداف اوتامین گردید چراکه برطبق اکثر این روایات بلافاصله پس ازمرگش نواحی شرقی امپراتوری تحت فرمانروائی پسرکوچکش (بردیا)درامده بود.اینکه درکتیبه داریوش درمندرجات تورات ودرانچه افلاطون به مناسبت طرزفرمانروائی او نقل میکندهیج اشاره ای به کشته شدنش نیست واینکه درعبارت عبرت آمیزی هم (پلوتارک)ازمتن لوح قبر وی نقل میکند ازچنین ماجرایی سخن درمیان نیست نشان میدهدکه روایات (گزنفون)یاحتی روایات (کتزیاس) دراین باب پیش ازقصه هرودت باید نزدیک به حقیقت باشد.نکته ای که درآن جای خلاف نیست آن استکه دردنبال عزیمت به این لشگرکشی در نواحی شرقی بودکه کوروش ناگهان وتقريبا وبی سروصدا ازصحنه تاریخ ناپدیدوجای خودش رابه پسربزرگش کمبوجیه داد.(بگفته زنده یادزرین کوب)
بطورمسلم کوروش یکی ازبزرگترین شخصیت های تاریخ بوده است ودراین نکته هیج گونه شک وتردیدوجودندارد.متاسفانه فقدان مدارک واسنادکافی مربوط به دوران کهن مانع ازانست که ماهیت تاریخی کوروش بطورشایسته اشکاروروشن گردد.
بیگمان کوروش درسیاست وکشورداری وحسن نظامیگری از چنان نیروی شگرفی برخورداربود که دراندک مدتی توانست ازسلطنت کشورکوچک( انزان یاانشان)یک کشورعظیم ویک امپراتوری پهناوربه وجود بیاورداونهم درزمانیکه سه امیرتوری قدرتمند ماد،لیدی،بابل،درمقابلش بودندو خود تاج شاهنشاهی بزرگترین وپهناورترین کشوردنیای انروز رابرسربگذارد.✔
پایان سرگذشت کوروش بزرگ.✔
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود ✔
ماخذ.✔
تاریخ ایران پیرنیا✔
تاریخ ده هزارساله دکتررضایی ✔
هزاره های گمشده دکترپرویزرجبی✔
روزگاران دکتر زرین کوب ✔
@goshetarikh


Forward from: ?★شاهنامه فــــردوسے★
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من می گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
که آواز دهل شنیدن از دور خوش است

حکیم خیام 🌷
ف بانو پروانه از بابل🌹

@dQORBNI🌺


Forward from: ?★شاهنامه فــــردوسے★
🍃🌺🍃


این چرخِ فلک که ما در او حیرانیم،

فانوس خیال از او مثالی دانیم:

خورشیدْ چراغ دان و عالَم فانوس،

ما چون صُوَریم کاندر او گَردانیم.

 #خیام

🍃🌺🍃
فرستاده ، بانو پروانه از بابل🌹
@dQORBNI🌺


خـون سيـاوش

استـاد مـعيـــن🌹

فرستاده از معلم ادب،،لرستان😔

@dQORBNI🌺


Forward from: ?★شاهنامه فــــردوسے★
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
سنگ نبشته ی ارامگاه داریوش یکم هخامنشی(داریوش بزرگ)
حتمن گوش فرمائید🙏

@dQORBNI🌺

#ادمین


Forward from: ?★شاهنامه فــــردوسے★
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
@dQORBNI🌺
حکیم عمر خیام🌹


تا خواب براین دیده ی غمناک آمد

پیمانه به کف ، پیرِ روان پاک آمد

فرمود به گلگون مِیِ جامم بنگر

این حاصلِ خاکِ ماست کز تاک آمد

رباعی از ح داریوش قربانی گل
dQORBNI🌺


Forward from: ?★شاهنامه فــــردوسے★
زیبنده بنایی از خِرَد ساخته ای
در راهِ وطن جوانی ات باخته ای
تا بیشه ی جمشید پُراز گرگ شده
با رَخْشِ قلم برآن دَدان تاخته ای

رباعی از ح داریوش قربانی گل🌸
👉 @dQORBNI🌺


Forward from: گوشه هایی از تاریخ (کاظم مزینانی)
یک هفته باکوروش بزرگ امشب ✔
قسمت چهارم تسخیر شرق ایران وبابل✔
پس ازسقوط سارد باکرزوس باحترام رفتارگردیدکوروش شهرهای یونانی نشین آسیای صغیررافتح باگذاشتن حاکمی بنام (تابالوس)توجه خودشرابسمت شرق ایران معطوف کرداطلاعات زیادی دردست ما نیست فقط میتوان گفت بین سالهای (۵۴۵تا۵۳۹ق م)او توانست اقوامی که بین دریای مازندران وهندوستان و سغدیان (سمرقند) راضمیمه امپراتوری نمایید مرزایرانرابه سیردریا (سیحون) رساند اودرحاشیه رود استحکامات وقلعه های نظامی بوجوداوردو(سکستان آنزمان ) رابین هندوایران بودفتح کرد شهرکوروش رابناکرد وکه تازمان فتح اسکندر درانجاباقی بود. حال دیگر دراطراف ایران قدرتی باقی نمانده بود بجزبابل دراین مورد حرف زیاد دارم ولی علت اینکه برای خواننده کسل کننده نشود خلاصه عرض میکنم بابل بیش ازدو هزار سال قبل ازتولد مسیح دارای تمدنی درخشان بادانشمندانی سترک درقید حیات بود که گاه درتاریخ زمین میخورد و دوباره سرپا می ایستاد اینک پادشاهی بنام ( نبونید کدنصر)برآن فرمان میراندکوروش برای مقابله بااین امپراتورلشکری منظم و انبوه تدارک دیدازطرفی نیک میدانست نبونید مثل آستیاک بااستبدادحکومت میکند واز پشتوانه مردمی برخوردارنیست کاهنان معابد به دلیل توهین به خدایان ازنبونید دل خوشی نداشتندوبانفرت به پادشاه نگاه میکردندپسرنبونید بنام (بلشصر) یکسره درخوشگذرانی بسرمیبرداسیران یهودی اززمان بختنصر درشهر بابل به بردگی اشتغال داشتند آنچه که ازروایات هرودوت وگزنفون بمارسیده کوروش بابل راتا حدودی راحت تسخیرکرداما بلشصرشاهزاده درجنگی که باپارسیان کردکشته شد سپاهیان پارسی تواستند ازمجرای رود دجله درفصل کم آبی داخل شهرشده چنانکه از بیانیه کاهنان واستوانه کورش که دریک زمان انجام شده سپاهیان پارسی باانضباط واردشهر شده حتی کاهنان معبد همکاری لازم رابا پارسیان لحاظ نموده شهر رااز هر گونه آسیب مصون نگاه داشت نه غارتی ونه تخریبی انجام شدونه کسی بقتل رسید طبق تقویم نبونیدکوروش درماه هشتم (ارخسمنو)ورودبه بابل باستانی(۵۳۹ پ م)انجام گرفت اوخودرا به عنوان یک پادشاه فاتح معرفی نکردبلکه بعنوان برگزیده مردوک برسم آنان دست تندیسه آنانرا بوسه زدوبدینگونه خودراپادشاه بابل خواندازکاهنان معبدمردوک دلجویی شایانی کردودستورتعمیرمعابد آنان را صادرکرد (نبونید)راکه توسط سردارانش اسیرشده بودموردتفقدقراردادودرعزای پسرش پلشصر هم شرکت کردواورابه (کارامانی ) کرمان فرستاد تاپایان عمرش بااحترام نگاه داشت اسیران یهود راکه بختنصراسیر(۵۳۷)کرده بودازاد وبادادن خرج راه وظروف غارت شده بیت المقدس رابه آنان برگردانید (عزرا،باب اول) به همین سبب استکه کاهنان قوم اورا منجی خودوشبان یهوه (اشعیا/۴۴)خوانده اندکوروش قصر پادشاهان بابل(حدایق المعلقه)رامقر حکمرانی خویش ساخت بافتح بابل کوروش وارث تمام قلمرو پادشاهان آشور وبابل شدوالبته سوریه، فنقیه،وفلسطین که تابع بابل بودندبه قلمرواوافزوده گشت فرمانروایان شهرهای بزرگ فنقیه مثل صوروصیدا به پیشگاه اودربابل رسیدند کوروش آنان بنواخت وازخودانان برایشان فرمانروا گماشت این برخورد خوب اوباعث گردیدکه کشتی های تجاری فنیقی ازدریای مدیترانه تاهند بازرگانی پرسودی داشته باشند وعایدی زیادی نصیب شاهنشاهی اوگردیداوتصمیم گرفت مصرراکه به لیدی کمک کرده بود گوشمالی داده وفلسطین پایگاه نظامی ایجادکندتاازکشتی های فنیقی استفاده کندوهنوز اوضاع رامناسب نمی دید لذا پسربزرگش کمبوجیه رابه عنوان پادشاه بابل درانجاگذاشت وخود به مرکز ایران به جهت سرکوب سکاها یی که به تحریک مصرانجام شده بودروانه گردید:✔
کاظم مزینانی بادرودی بیکران مطلب ادامه دارد✔
@goshetarikh


داستان فریدون و ضحّاک

با اجرای بسیار دلنشین
بانوپریسا:سیمین:مهر🌹
dQORBNI🌺


Forward from: گوشه هایی از تاریخ (کاظم مزینانی)
دهم آبان جشن بزرگداشت آناهیتا
الهه باران.
@goshetarikh


نخستین بانوی تاریخ‌نگار جهان، ایرانی است

#مستوره"اردلان (۱۸۰۵-۱۸۴۸) شاعر سنندجی اولین زن مورخ جهان است که بنای یادبود او در استان کردستان ایران توجه گردشگران رابه خود جلب میکند
ف،بانو مرضیه از اصفهان

20 last posts shown.

507

subscribers
Channel statistics