آنچنان فرض محالی
که انگار خیالی
تو چنان شبیه عشقی
که گمانم از بهشتی
تو سراپا شرر و شور
چنان نغمهی سنتور
تو همه روشنی و نور
همانند خود هور
تو همان چشمهی زمزم
شدهای علاج و مرهم
منم آن ابر سیاهی
که رسیدم به تباهی
منم آن امید واهی
نرسم به هیچ راهی
منم همچو آن گناهی
که جز او نمانده راهی
تو ولیکن هر چه هستی
به گمان که حق پرستی
منم آن مشرک محروم
شدهام لعنت صد قوم
#فاطمه_کنهانی
@fatemekanhani
که انگار خیالی
تو چنان شبیه عشقی
که گمانم از بهشتی
تو سراپا شرر و شور
چنان نغمهی سنتور
تو همه روشنی و نور
همانند خود هور
تو همان چشمهی زمزم
شدهای علاج و مرهم
منم آن ابر سیاهی
که رسیدم به تباهی
منم آن امید واهی
نرسم به هیچ راهی
منم همچو آن گناهی
که جز او نمانده راهی
تو ولیکن هر چه هستی
به گمان که حق پرستی
منم آن مشرک محروم
شدهام لعنت صد قوم
#فاطمه_کنهانی
@fatemekanhani