من همیشه دنبال یه زندگی عجیب و پر از حادثههای لحظهای بودم. کاملا غیرقابل پیشبینی. دلم میخواد یه هفته تور پیاده تهران گردی بذارم. هفتههای بعدش شهرهای دیگه و همینجوری کل دنیا، پیاده تو خیابون و کوچههای دنیا راه برم بخندم برقصم، داد بزنم. روی دیوارهاش exit بنویسم و از دست پلیس و دزد و زورگیر فرار کنم و یه گوشه تو یه ایستگاه اتوبوس، روی نیمکتهای پر از خاطره بلوار، روی پلههای یکی درمیون سالمِ محلههای قدیمی بشینم و به آدمها نگاه کنم و برای هرکدوم داستان خودش رو بسازم. با همه حرف بزنم و همه رو به یه بغل و رقص و خنده مجانی مهمون کنم.
میخوام باهام همراه بشن و کمی قانون شکنی کنیم، دزدی، جنگ، فرار از مرز و قاچاقی برگشتن و ...
احتمالا مسخره به نظر بیاد. ولی زندگی پر از هیجان و عجیب رو دوست دارم. هیچوقت دنبال اینی که هستم نبودم.
وقتشه که یه تجدید نظری تو زندانم بکنم...
@fiyodors
میخوام باهام همراه بشن و کمی قانون شکنی کنیم، دزدی، جنگ، فرار از مرز و قاچاقی برگشتن و ...
احتمالا مسخره به نظر بیاد. ولی زندگی پر از هیجان و عجیب رو دوست دارم. هیچوقت دنبال اینی که هستم نبودم.
وقتشه که یه تجدید نظری تو زندانم بکنم...
@fiyodors