vellichor


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


it was all fading...
the only thing is stick with me... is just a ghost of a dream.
"|ENTJ

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter






˖⋆࿐໋خب سلام.
من میخوام اولین چالشمو انجام بدم و قطعا قراره ایگنور بشه...
اگر مایل باشید میتونید این پیام رو فوروارد کنید توی دیلی‌هاتون و من سعی میکنم با توجه وایبی که ازتون میگیرم از این outfit ها بهتون بدم.
برای راحت‌تر شدن کار میتونید اگر خواستید چندتا عکس از استایل مورد علاقتون بزارید.
"و خواهشا همه لینک چنل هاشون رو اینجا برام ارسال کنن"
و کسایی که دیلی ندارن هم اگر دوست داشتن شرکت کنن میتونن توی همین ناشناس پیام بدن بهم تا شرایط رو بهشون توضیح بدم.


𝑫𝒊𝒆 𝒂𝒍𝒐𝒏𝒆, 𝒅𝒊𝒆 𝒂𝒍𝒐𝒏𝒆 𝑴𝒚 𝑨𝒏𝒈𝒆𝒍 𝒊𝒏 𝒄𝒐𝒎𝒂...


Looking for the end
I'm lying dying in my blood.


With open or closed eyes
No matter how the end is one.


باور اینکه 2016، شیش سال پیشه
و 2017 پنج سال پیش، 2018 چهارسال پیش، و از 2019 سه سال میگزره
و از وقتی که وارد 2020 شدیم دو سال میگزره
و حتی از سال 2021 هیچی یادم نمیاد و خاطره ای ندارم، سخته.


happy new year to all the scars that i received from last year..


we'll be alright.
"00:00






Forward from: Moonllenge
تو خیلی آدم آرومی هستی. زیادی آروم و همینطور زیادی درونگرا. حس میکنم کسی هستی که شنیده نشده. احتمالا آدم هایی که خوب گوش میدن رو پیش خودت نگه میداری و بعد از اینکه باهاشون حرف میزنی میکشیشون
@ghostofadream 𓏲࣪𓏲࣪・✦






Be careful what you do before the lie becomes the truth..






`|| در حاشیه‌ی صفحه‌ی اول کتابی قدیمی چیزی نوشته شده...کاغذش پوسیدست و میترسم پاره بشه.
اون یک اسمه...یک اسم
این اسم برام از همه‌ی زندگیم آشنا تره...گویی زندگی کردمش.
ولی به یاد نمی‌آورم...انگار یک خواب..خوابی که سال‌ها پیش دیدی و به یک باره به ذهنت خطور میکنه.
ولی به یاد میارم...سکوتش را...
گویی که هرگز نبوده...
به یاد می‌آورم که رازی را به او گفتم
و چشم هایم را بستم تا فراموش کنم.
اون جایی میان گرد‌و‌غبار خاطراتم..
جایی که آرزو ها و خاطراتم دفن شده...اون اونجاست.
تو را به یاد نمی‌آورم اما دردت را چرا...
و هنوز سکوتت برایم آشناست.
من در این تاریکی در بازتاب سکوت زخم‌هایت به انتظار مرگ رویای تو نشسته ‌ام.
ولی داستان تو به اندازه‌ی سکوتت بلند است و قرار است که به پایان نرسد، و من تا آخر به خواندنش ادامه خواهم داد.
اما فراموشکارم...و تورا بادی همچون پرواز قاصدک ها از یادم خواهد برد.
در این سکوت؛ زین سبب خون ریزی حنجره‌ات، آرامی...
آرامی ک جانش از ناآرامی فریاد هایش تاب ندارد...
کتاب را می‌بندم و کنار بقیه کتاب ها رهایش میکنم.
برای تو، برای ما
برای مایی که هیچ‌وقت فریاد نزدیم..
-تویی که در دور دست ها گمت کردم.


Forward from: 𝗂𝗇𝗍𝗈𝗑𝗂𝖼𝖺𝗍𝖾𝗌.
new prompt or what? //•

این پیام رو فوروارد کنید دِیلی‌تون و زیرش به این سوال جواب بدید و منم جواب‌هاتون رو فوروارد میکنم اینجا با هم بخونیمشون:
-اگه زندگیت یه فیلم بود یا از روی زندگیت یه فیلم ساخته میشد، نام فیلم و آخرین صحنه‌ش چی بود؟(آخرین صحنه رو توصیف کن.)



20 last posts shown.

18

subscribers
Channel statistics