نویسنده در روایت خود فریاد می زند که از هر آنچه به عنوان خط قرمز در عرف و آیین و سنت و قانون کشور آمده، بیزار است و آنها را منافی آزادی و آبادانی میداند. جامعه ساخته شده در رمان *«همهی ما شریک جرم هستیم»*، جامعه رویاها و همزمان کابوسهای ذهن خسته اما کمی امیدوار فیلمساز صاحب نامی است که میتوان آن را یکی از نمادینترین و صریحترین رمانهایی دانست که در رد انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران نوشته شده است.
در پایان رمان اسبهایی با یالهای آتش گرفته از هجرک میگذرند؛ اسبهای آزادی که در آتش میسوزند و کسی مرگ آنها را جدی نمیگیرد؛ همانها که شاید با سکوت خود به زعم نویسنده در این جنایت سهیماند.
رمان با جملهای از جرج اورول شروع میشود: «مردم زیر سلطه سیاستمداران فاسد، چپاولگر و جنایتکار، قربانی نیستند؛ شریک جرماند»
و در نهایت با جستجوی آوا، زنی جوان در پی هویت خویش در وطن پدریاش به پایان میرسد؛ دختری که در پی پدر خود یاور به کشورش بازگشته است.
پایان این رمان را میتوان پیشگویی کیومرث پوراحمد از اعتراضهای «زن، زندگی، آزادی» توصیف کرد و امیدواری او به زنانی از نسل جوان که میآیند تا ایران را از ویرانی و تباهی برهانند. از این منظر رمان آقای پوراحمد نه تنها اثری تماما در ستایش زن و زنانگی، بلکه رمانی امیدوارانه است.
در پایان رمان اسبهایی با یالهای آتش گرفته از هجرک میگذرند؛ اسبهای آزادی که در آتش میسوزند و کسی مرگ آنها را جدی نمیگیرد؛ همانها که شاید با سکوت خود به زعم نویسنده در این جنایت سهیماند.
رمان با جملهای از جرج اورول شروع میشود: «مردم زیر سلطه سیاستمداران فاسد، چپاولگر و جنایتکار، قربانی نیستند؛ شریک جرماند»
و در نهایت با جستجوی آوا، زنی جوان در پی هویت خویش در وطن پدریاش به پایان میرسد؛ دختری که در پی پدر خود یاور به کشورش بازگشته است.
پایان این رمان را میتوان پیشگویی کیومرث پوراحمد از اعتراضهای «زن، زندگی، آزادی» توصیف کرد و امیدواری او به زنانی از نسل جوان که میآیند تا ایران را از ویرانی و تباهی برهانند. از این منظر رمان آقای پوراحمد نه تنها اثری تماما در ستایش زن و زنانگی، بلکه رمانی امیدوارانه است.