محمد هاشمی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


مدرس، منتقد و پژوهشگر سینما و تئاتر، دانشجوی دکترای فلسفه هنر

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: مرکز فرهنگی شهرکتاب
١٠٠نماي معرف سینما، کریستوفر کن‌ورتی، ترجمۀ مسعود مدنی
#فیلم‌_برداری
#نشر_تابان_خرد
@Bookcitycc


Forward from: مرکز فرهنگی شهرکتاب
١٠٠نماي معرف سینما، کریستوفر کن‌ورتی، ترجمۀ مسعود مدنی، نشر تابان خرد، چاپ اول ١٣٩٦، ٢٣٧صفحه، ٢٠٠٠٠تومان
#فیلم‌_برداری
#نشر_تابان_خرد
@Bookcitycc


موضع اصغر فرهادی نسبت به وقایع اخیر ‏‎ پرسش، تحقیر، خشم

در روزهای گذشته عده‌ای از دوستان و هم‌وطنان، جویای نظر و واکنشم نسبت به اعتراضات رخ داده در کشور بودند.
چندین بار دست به نوشتن بردم اما نوشته‌ها، متأثر از احساساتم آن نبود که می‌خواستم. امروز سعی دارم به دور از احساسات در این‌باره بنویسم.
چند سال پیش در مقدمه کتاب فیلم‌نامه‌هایم نوشتم:
«اگر با این نوشته‌ها توانسته باشم جسارت پرسش‌گری را در تماشاگران تقویت کرده و ترس‌شان را از کاشتن بذر سوال در ذهن‌ها‌ بکاهم از زمانی که برای نوشتن صرف کرده‌ام راضی و خوشنودم که دنیای امروز پيش از آنکه به مقام و مسئول پاسخ‌گو نیاز داشته باشد محتاج مردمی‌ست پرسش‌گر. مردمی که از گذاشتن علامت سوال در برابر هر آنچه برایشان ثابت و قاطع است نهراسند.»
این روزها خبرها و مطالب زيادى درباره اعتراضات در نقاط دور و نزدیك كشور شنیده و خوانده‌ایم. کلمه‌ای که در بسیاری از این نظرات و بحث‌ها استفاده کلیدی و مکرر شده «مطالبه» است. مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
اما در كنار همه این مطالبات و در دایره‌ای گسترده‌تر، آنچه در این سال‌ها بخشى از مردم را به اعتراض در شکل‌های مختلف واداشته، پرسش‌های بی‌پاسخی‌ست که در طی این چند دهه در همه زمینه‌ها از سر پنهان‌کاری و مصلحت‌جویی یا نادیده گرفته شده و بی‌پاسخ مانده و یا به آن‌ها پاسخ‌های غیرواقعی و توهم‌آلود داده شده.
بی‌اعتنایی به چراها و پرسش‌های انباشته شده در جامعه، برخلاف تصور کسانی که بالاترین وظیفه‌شان پاسخ‌گویی‌ست، حاصلش نه فراموشی و آرامش که تحقیر اجتماعی‌ست و زخم ملتهب تحقیر، مهم‌ترین و قوی‌ترین عامل خشم. هیچ خشمی به اندازه خشم تحقیرشدگی ماندگار و عمیق نیست. به سکوت واداشتن، بازداشت و تهدید پرسش‌گران به معنای از میان رفتن پرسش‌ها نیست. پرسش‌ها باقی‌اند و در گوشه ذهن‌ها در حال تکثیر.

با تأثر و هم‌دردی با خانواده‌های داغدار و همه آسیب‌دیدگان این اعتراضات و یاد نوجوان عزیز همشهری‌ام «آرمین صادقی» که این روزها چشم‌های سرشار از میل به زندگی‌اش لحظه‌ای از نظرم دور نمی‌شود. اصغر فرهادی
نقل از کانال رسمی اصغر فرهادى


Forward from: ٣٦مين جشنواره تئاتر فجر
◀️ فراخوان ثبت‌نام دانشجویی برای بلیط‌های جشنواره تئاتر

▫️دبیرخانه جشنواره فجر در نظر دارد با رویکرد حمایت از جامعه دانشجویی، براى دانشجویان تئاتر تا سقف ۳۰۰هزار تومان تخفیف بلیط ۵۰درصدی و برای سایر دانشجویان تا سقف ۱۵۰هزار تومان تخفیف بلیط ۵۰ درصدی در نظر بگیرد.

▫️لذا از دانشجویان علاقمند دعوت می‌شود در تاریخ پنج‌شنبه ۲۱ دی‌ماه از ساعت ۱۰ صبح تا ۳ بعدازظهر، با همراه داشتن اصل و کپی کارت ملی و کارت دانشجویی معتبر به لابی سالن اصلی تئاتر شهر مراجعه کنند.
@fajrchannel36




#هفتاد‌سنگ‌قبر
#سنگ‌دیوانه


برداشتنت در من سنگینی کرد
برداشتنِ من سنگین بود
برداشتن آب میان لب‌هات
یک بار چنان در نوسان آمد
که نام تو را هیجان آب
همراه عطش آورد و نوشت:
تا فاجعه بر چیزهای معمولی
افتاد ابدی‌شان کرد

بر من چه فرود آمد تا برداشتنم را سنگین کرد
برداشتن آب چرا در من سنگین است
شاید هیجان نامِ تو میان آب
معنای عطش ـ شاید ـ این است.




و زائر فریاد خودش را نشناخت، دیوانه شد.


@Yadollah_Royai


#دلتنگی‌ها ۱۹

شب را به صحبتی
من
در سطح کوچکی
خلوت کردم،
سطحی عزیز و پهناور را
وقتی
به صحبت تو نشستم؛
لحن تو تخت آسایش شد.
صبح دهان تو
این حجره‌ی فراغت من
انسان سالیا را تا کوچه‌های تاول برد

دیدم صدای تو
ظهر همه صداهاست

انسان رفته‌ی «رؤیا» را٬
چندان‌که سالیا
از کوچه های تاول باز آورد؛
گفتم صدای آدمی
ظهر همه صداهاست
و ظهر زحمت
-زوبین ظهر-
از طول دره‌ها
-گلوی بادها-
گریخت.
در کوچه‌های افسانه
اینک!
پلکی به خواب می رود
پایی برهنه ، تاول را
-سرشار عطر-
می‌کشند
طفلی که پرورش بود
-آنجا در آن عزیزِ پهناور-
طفلی که ناگهانی بود
از اسکناس عیدی کشتی
می‌سازد
که بارش از اعداد است.

از سطح کوچک تو،
از اندکی که مردمک توست
-از تنگه های دور-
می‌آیم.
از بادبان‌های بی‌باد
کز پلک تو
ترحم بند را
فریاد کرده‌اند؛
من از مسافت رنگ
من از بلاغت نور
می‌آیم.

@Yadollah_Royai


#لبریخته‌ها ۵۰

زيبايی نامِ نيامده‌ی ماست
حالا که حياتِ نقاب
ترس را زيبا می‌کند

در دست‌های تو، طغيان،
نامی نيامده می‌آيد
و نامِ من
تعقيبِ گسترده در سراسرِ پوستِ توست.

@Yadollah_Royai


Forward from: پخش ققنوس
الفبای فلسفه
نایجل واربرتون
ترجمه‌ی مسعود علیا
نشر ققنوس/ چاپ یازده ۹۶/ ۱۶۰۰۰ تومان/ رقعی شومیز/ ۲۴۸ صفحه

@qoqnoosp


Forward from: پخش ققنوس
فلسفه و عشق از افلاطون تا امروز
لینل سکام
ترجمه‌ی دکتر رحیم کوشش
نشر سبزان/ چاپ اول ۹۶/ ۲۳۰۰۰ تومان/ رقعی شومیز/ ۲۸۸ صفحه

@qoqnoosp


Forward from: محمد هاشمی
حین همین سخنرانی...


Forward from: محمد هاشمی




Forward from: محمد هاشمی
فایل سخنرانی هفته ی پژوهش من در دانشگاه سوره با عنوان فهم سینمایی فلسفه.












🔰 نقاشِ كودكان و ديوانگان

زندگی و جهان هنری پُل کلــه


۷۷ سال از مرگ پل كله مي‌گذرد؛ نقاش نابغه سوئيسي كه ۲۹ ژوئن ۱۹۴۰ در برن درگذشت و در کارش از سبک‌هاي مختلف هنري، از جمله، دريافت‌گري، کوبيسم و سوررئاليسم تأثير گرفت. او و دوست روس نقاش‌اش، واسيلي کاندينسکي شهرت فراواني را هم از بابت فعاليت هنري و هم تدريس در مدرسه‌ی هنر و معماري «باوهاس» کسب کردند. در ۱۹۴۰ کمي قبل از مرگ‌اش، نمايشگاه بزرگي از آخرين کارهاي خود را در برن برپا کرد. او هنرمندي نوانديش بود که به سبب تخيل خلاق و آفرينش گسترده و متنوع‌اش، يکي از برجسته‌ترين شخصيت‌هاي هنر مدرن به شمار مي‌آيد.

من سال‌ها پيش کتابي را از کله به فارسي‌ ترجمه کردم. پل کله هم استاد است و هم نقاش. هم معلم است هم هنرمند. آدمي است که با تمام وجود به کائنات رخنه کرده از زمين و آسمان الهام گرفته است. چيزهايي را بيان کرده که خيلي از هنرمندان بزرگ اين قرن نتوانستند. شايد يکي از آن‌ها را گرفته‌اند و رفته‌اند به جلو؛ ولي او از هر گلي شکوفه‌اي به ما اهدا مي‌کند. کافي است که به تابلوهايش نگاه کنيد. از تصويرسازي تا به کارهاي آبستره که مي‌رسد هميشه در حال خلاقيت و پيدا کردن و در حال رشد تفکر و انديشه خودش است. در کتاب‌هايي هم که نوشته و مسائلي که مطرح کرده، هنرجويان را به راهي هدايت مي‌کند که بتوانند به فعاليت هنري و خلاقيت هنري نزديک شوند. شما اگر کتاب «پل کله» را بخوانيد مي‌بينيد که چه صحبت‌هايي مطرح کرده است. مثلاً در مورد آموزش هنر چه صحبت‌هايي مي‌کند يا در مدرسه باوهاس چطور درس مي‌داده است.

وقتي کـله را با کاندينسکي مقايسه مي‌کنيد، نكات تازه‌اي دستگيرتان مي‌شود. هر دو هنرمندان بزرگي هستند؛ ولي به قول يكي از نويسندگان، اگر کاندينسکي توانست با هنر آبستره‌ی خودش جهان مادي را متصرف شود کله با کار خودش به کائنات دست يافت. اين خيلي حرف بزرگي است. از اينجا رفته به جايي که حتي پيکاسو هم نمي‌تواند پايش را آنجا بگذارد و نگذاشت. کارهايشان مقبول و قيمتي است ولي در مقام ارزش ناب هنري، در کله چيزي هست که هر کسي ندارد. او هنرمندي تک است. کسي است که توانسته مثل چشمه‌ی فوران‌کننده‌اي به تمام رشته‌هاي هنري راه يابد و کمک کند. شما اغلب نقاشان را مي‌توانيد ببينيد که جاي پاي کله در كارشان هويداست. نمي‌توان با يک يا دو کلمه، پل كله را توصيف كرد. کله يک عارف است. آدمي است که ‌انديشه‌هايش را از ماوراء‌الطبيعه دريافت مي‌کند. هنرمندي است که وقتي نقاشي مي‌کند نماز مي‌خواند.

نقاشي مي‌کرده و به چرخ دعا پناه مي‌برده. خودش مي‌گويد اين مغز من نيست که فرمان مي‌دهد، اين دست من نيست که طراحي مي‌کند، من در آن دوردست‌ها دوستان سياه و سفيدي دارم. آن‌ها به من مي‌گويند که چه بايد بکنم. چه بسا هفته‌ها و ماه‌ها در انتظار مي‌نشينم بدون اينکه بتوانم کاري انجام دهم تا آن الهام لازم به من برسد و بتوانم به خلاقيت دست بزنم. هنرمندي نيست كه ابتدا به ساکن هر چرند و پرندي را روي کاغذ بياورد. از چنين دريچه‌اي به کار هنر نگاه مي‌کند. جنبه‌ی کاملاً عرفاني در آن است. هميشه مي‌گويد اشراق را دست‌‌کم نگيريد، عرفان را در هنر فراموش نکنيد.

اين آدم يک عارف است. شخصيتي است ماوراء کساني که تابلو مي‌سازند براي اينکه ديگران خوششان بيايند و بفروشند. هميشه مي‌گويد ما نبايد از کار طبيعت تقليد کنيم ما بايد از خود طبیعت تقليد کنيم؛ همان‌طور که بچه‌اي از پدر خودش تقليد مي‌کند تا راه رفتن خودش را ياد بگيرد. پس ما بايد طبيعتي را بيافرينيم که شانه به شانه‌ی آفريدن آفريدگار آسمان‌ها و زمين باشد. شانه به شانه‌ی او باشيم، نه اينکه عيناً طبيعت را کپی کنيم و تقليدگرايی کنيم. او از ديدگاه ديگری به هستی نگاه می‌کند. کله خيلی حرف دارد. موندريان هم نقاش دوست داشتني من است.

او با تحليل فرم‌هاي شناخته شده به فرم انتزاعي مي‌رسيد و آرام آرام با عرفان کار مي‌کرد، ولي راه و روش موندريان با کله فرق دارد. کار کله آسماني‌تر است و کار موندريان دقيق و محاسبه‌گرايانه. مثل آسمان‌خراش‌هاي آمريکا که الهام گرفته از کارهای آخر موندريان است. واقعاً نمي‌توانم بگويم كدام تابلو از کارهاي کله برايم دلنشين‌تر است؛ چون همه‌شان زيبا هستند. نمي‌دانم کدام‌شان را بگويم. او از کار کودکان و ديوانه‌ها خيلي تقليد مي‌کند. نقاش كودكان و ديوانگان بود. از کار شرقي‌ها استفاده کرده و همه چيز را مورد استفاده قرار داده است.

🏺 @artresearch


تجربه، شماره‌ی ۳، مرداد ۱۳۹۰
محسن وزیری‌مقدم

20 last posts shown.

423

subscribers
Channel statistics