#part195
آریا:مامان بیخیال ت مگ دخترتو نمیشناسی
ملیسا:نیلا تو ناراحت نشو از کاراش وقتی یکیو خیلی دوس داشته باشه ب اطرافیانش حسودی میکنه!
نیلا:کیو دوس داره خب؟من دیگ سمتش نرم
ملیسا:برادرشو
نیلا:پوکر ب آریا نگاه کردم عجب حرفی زدمااا یه آهانه زیر لب گفتم و تشکر کردم بابته غذا و برگشتم بالا تو اتاقم
**
سَمی:همه در حال جر و بحث بودن بی سرو صدا از سر میز پاشدم
سوئیشرتمو پوشیدمو رفتم تو باغ.
خیلی ب کارام فکر کردم. تقریبا تا الان تو زندگیم دنباله انتقام بودم.
ب این فکر میکردم ک چرا یبار نبخشم؟
امیرم کم سختی نکشیده!!
چند روزیه ک نیما از بیمارستان مرخص شده.باهاش حرف زدمو گفتم ک امیرو میبخشم ولی یه شرط دارع..!!
این ک با پدرش برای همیشه برنو از منو خانوادم دور شن..هیچوقتم برنگردن
@iimorfin
آریا:مامان بیخیال ت مگ دخترتو نمیشناسی
ملیسا:نیلا تو ناراحت نشو از کاراش وقتی یکیو خیلی دوس داشته باشه ب اطرافیانش حسودی میکنه!
نیلا:کیو دوس داره خب؟من دیگ سمتش نرم
ملیسا:برادرشو
نیلا:پوکر ب آریا نگاه کردم عجب حرفی زدمااا یه آهانه زیر لب گفتم و تشکر کردم بابته غذا و برگشتم بالا تو اتاقم
**
سَمی:همه در حال جر و بحث بودن بی سرو صدا از سر میز پاشدم
سوئیشرتمو پوشیدمو رفتم تو باغ.
خیلی ب کارام فکر کردم. تقریبا تا الان تو زندگیم دنباله انتقام بودم.
ب این فکر میکردم ک چرا یبار نبخشم؟
امیرم کم سختی نکشیده!!
چند روزیه ک نیما از بیمارستان مرخص شده.باهاش حرف زدمو گفتم ک امیرو میبخشم ولی یه شرط دارع..!!
این ک با پدرش برای همیشه برنو از منو خانوادم دور شن..هیچوقتم برنگردن
@iimorfin