دوستان این فرسته برای این فردید در درگاه گذاشته شد تا بتوان با روشهای نسخه شناسی و سبک شناسی نوشتههای نژاده را از ساختگی و سره را از ناسره بازشناسی کرد.
چندگاهی است که کسانی این گونه سرودهها را با آماجِ برانگیختنِ گرایشهای ملی_میهنی در رسانهها همرسانی میکنند تا با دست بردن در اینگونه چکامهها و سیاهنماییِ نوشتههای نژاده از آب گلآلود ماهی بگیرند.
نمونهی این شیوه، سرودهی زیر است که به فردوسی بستهاند، ولی تنها دو رج آن از فردوسی است ؛ و دو رج دیگر از افزودهها به شاهنامه، و دیگر رجها ساختگیاند.
۱-چو بخت عرب بر عجم چیره گشت،
همه روز ایرانیان تیره گشت!
۲- جهان را دگرگونه شد رسم و راه؛
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه.
۳- ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت؛
ز گُل عطر و معنی ز فرهنگ رفت!
۴- ادب خوار گشت و هنر شد وبال؛
ببستند اندیشه را پرّ و بال!
۵- جهان پر شد از خوی اهریمنی؛
زبان مهر ورزیده و دل دشمنی!
۶- کنون بی غمان را چه حاجت بی می؟!
کران را چه سودی از آوای نی ؟!
۷- که در بزم این هرزه گَردانِ خام ،
گناه است در گردش آریم جام .
۸- به جایی که خشکیده باشد گیاه،
هدر دادن آب باشد گناه!
۹- چو باتخت منبر برابر شود،
همه نام بوبکر و عمّر شود!
۱۰- ز شیر شتر خوردن و سوسمار،
عرب را به جایی رسیده است کار،
۱۱- که تاج کیانی کند آرزو!
تفو بر تو ای چرخ گردان! تفو!
۱۲- عرب هر که باشد مرا دشمن است؛
کج اندیش و بدخوی و اهریمن است!
۱۳- دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود!
از رج نخست تا رج نُهم به دو شوند مِهَند از فردوسی نیست؛ نخست شوندِ نسخه شناسانه است؛ با نگاهی به دست نویس های کهن و چاپ های شاهنامه فردوسی، هیچ یک از این رجها را در نسخه ها و چاپ های شاهنامه نخواهیم یافت . دوم سبک شناسی است؛ با اندکی ریزبینی در مییابیم که برخی از این رجها، به ویژه رجِ آغازین و دوازدهم ، نه تنها از اندیشه فردوسی و زبان شاهنامه به دور است، که با زبان ادبی و سبک فردوسی نیز بیگانه است. برای نمونه لَختِ(مصراع) دوم از رج پنجم لغزش وزنی دارد و واژگانی همچون: نشئه، عطر، ادب و هدر نیز کاربردی در شاهنامه ندارند.
ولی رجهای نُهم و سیزدهم از رجهای نژادهی شاهنامهاند.
رج "چو باتخت منبر برابر کنند،
همه نام بوبکر و عمّر کنند"
از نامه رستمِ فرخزاد به سعدِ وقّاص گزینش شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم، ۴۱۷).
رج "دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود "
از داستان جنگ هاماوران برگزیده شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، دوم، ۸۲).
رجهای دهُم و یازدهم را هیچ یک از مصحّحان شاهنامه در تصحیح دانشی - سنجشگرانهی خود درون نوشته نبردهاند؛
بویژه در شاهنامه چاپ مسکو، مصحّحان این رجها را به حاشیه برده اند .
(شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو ، نهم ، ح ۳۲۲).
دکتر جلال خالقی مطلق نیز در تصحیح خود از شاهنامه فردوسی دو رج یاد شده را برافزوده دانسته و به حاشیه بردهاند.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم ، ح ۴۲۳) .
@IWanoH