فنفیک ✖ sᴍᴏᴋᴇ ᴀɴᴅ ᴍɪʀʀᴏʀs ⛓
#prt15
| ᴛᴡᴏ ᴡᴇᴇᴋs ʟᴀᴛᴇʀ |
| ᴢᴀʏɴ
.. روي صندلي كارش نشسته بود و سعي ميكرد كاري كه يك ماه پيش شان تموم كنه رو به انجام برسونه اهي كشيد و پيشونيش رو مالوند نميتونست از فكر چيزي كه ديده بود دربياد اخه كدوم احمقي همچين كار وحشتناكي انجام داده بود ؟ اصلا كدوم انسان بي إحساسي ميتونست اينكار رو بكنه؟
در اتاقش بشدت باز شد كه با وحشت از جاش پريد و انتظار داشت با هر هيولايي روبه رو شه كه رئيسش رو ديد سريع اداي احترام كرد و گفت
+ چي شما رو اين وقت صبح اينجا كشونده ؟
-گزارشت رو تموم كردي؟
+بله قربان داشتم رو گزارش أفراد گروه cرو كامل ميكردم
-كاراي شان رو انجام نده بزار يكم پيشرفت كنه
+چشم .. ام فقط به خاطر گزارشات اومديد؟
-معلومه كه نه .. بايد سر يه موضوعي با هم صحبت كنيم ..قضيه به يكي از همين اعضاي cمربوط ميشه يك مورد جديد مربوط ميشه يك فرد ناشناسه كه داره کار هایی مشابه اسنيك رو درمياره
يكهو همه چي تو ذهنش مرتب شدن پس همين بوده" اون اتفاق ديشب كار اون لعنتي بوده كه ميخواسته اداي اسنیک رو در بیاره "
< ғʟᴀsʜʙᴀᴄᴋ
داشت براي خودش ول ميچرخيد كه صداي ناله اي به گوشش رسيد رفت تو کوچه و مردي رو ديد كه با فرو كردن چاقو تو بدنش به ديوار چسبونده بودنش و هنوز نيمه جون بود ولي هيچ كدوم اينا براش اهميت نداشت تنها چيزي كه مهم بود اون علامت s اي بود كه با خون كنار مرد نوشته شده بود با تعجب دستش رو جلو برد كه علامت رو لمس كنه كه صداي اژير پليس به گوشش رسيد و سريع فرار كرد
< ᴇɴᴅ ᴏғ ғʟᴀsʜʙᴀᴄᴋ
+از كجا فهميدي كه اون خود اسنيك نيس؟
-از طرز كشتنش .. اسنيك به هيچ كس رحم نميكنه و تا وقتي كه طرف نميره ولش نميكنه ولي فرد كه ديشب پيدا شد نيمه جون بود و تونسيين ببریمش به بيمارستان
رییسش سر تکون داد . داشت دیوانه میشد . افراد همه گروه ها روزانه به طرز وحشتناکی زیاد میشدند و به نظر میرسید هیچ جوره قرار نیست تعدادش کم تر شه . بعد از این که رییسش کلافه بیرون رفت خودکارش رو توی دستش چرخوند و به عکس هایی که از صحنه جرم شب پیش گرفته شدع بود با دقت نگاه کرد و بعد عکسی که دیواری رو با نقش S خونی بع نمایش گذاشته بود برداشت و سر تکون داد
- از دست هر کس بتونی فرار کنی از دست من یکی نمیتونی !!
بعد کتش رو برداشت و با همون استایل خونسرد همیشگی از اتاق خارج شد تا بتونه اون شخص رو پیدا کنه
_________________
#smoke_and_mirrors
@loveinhell2015
#prt15
| ᴛᴡᴏ ᴡᴇᴇᴋs ʟᴀᴛᴇʀ |
| ᴢᴀʏɴ
.. روي صندلي كارش نشسته بود و سعي ميكرد كاري كه يك ماه پيش شان تموم كنه رو به انجام برسونه اهي كشيد و پيشونيش رو مالوند نميتونست از فكر چيزي كه ديده بود دربياد اخه كدوم احمقي همچين كار وحشتناكي انجام داده بود ؟ اصلا كدوم انسان بي إحساسي ميتونست اينكار رو بكنه؟
در اتاقش بشدت باز شد كه با وحشت از جاش پريد و انتظار داشت با هر هيولايي روبه رو شه كه رئيسش رو ديد سريع اداي احترام كرد و گفت
+ چي شما رو اين وقت صبح اينجا كشونده ؟
-گزارشت رو تموم كردي؟
+بله قربان داشتم رو گزارش أفراد گروه cرو كامل ميكردم
-كاراي شان رو انجام نده بزار يكم پيشرفت كنه
+چشم .. ام فقط به خاطر گزارشات اومديد؟
-معلومه كه نه .. بايد سر يه موضوعي با هم صحبت كنيم ..قضيه به يكي از همين اعضاي cمربوط ميشه يك مورد جديد مربوط ميشه يك فرد ناشناسه كه داره کار هایی مشابه اسنيك رو درمياره
يكهو همه چي تو ذهنش مرتب شدن پس همين بوده" اون اتفاق ديشب كار اون لعنتي بوده كه ميخواسته اداي اسنیک رو در بیاره "
< ғʟᴀsʜʙᴀᴄᴋ
داشت براي خودش ول ميچرخيد كه صداي ناله اي به گوشش رسيد رفت تو کوچه و مردي رو ديد كه با فرو كردن چاقو تو بدنش به ديوار چسبونده بودنش و هنوز نيمه جون بود ولي هيچ كدوم اينا براش اهميت نداشت تنها چيزي كه مهم بود اون علامت s اي بود كه با خون كنار مرد نوشته شده بود با تعجب دستش رو جلو برد كه علامت رو لمس كنه كه صداي اژير پليس به گوشش رسيد و سريع فرار كرد
< ᴇɴᴅ ᴏғ ғʟᴀsʜʙᴀᴄᴋ
+از كجا فهميدي كه اون خود اسنيك نيس؟
-از طرز كشتنش .. اسنيك به هيچ كس رحم نميكنه و تا وقتي كه طرف نميره ولش نميكنه ولي فرد كه ديشب پيدا شد نيمه جون بود و تونسيين ببریمش به بيمارستان
رییسش سر تکون داد . داشت دیوانه میشد . افراد همه گروه ها روزانه به طرز وحشتناکی زیاد میشدند و به نظر میرسید هیچ جوره قرار نیست تعدادش کم تر شه . بعد از این که رییسش کلافه بیرون رفت خودکارش رو توی دستش چرخوند و به عکس هایی که از صحنه جرم شب پیش گرفته شدع بود با دقت نگاه کرد و بعد عکسی که دیواری رو با نقش S خونی بع نمایش گذاشته بود برداشت و سر تکون داد
- از دست هر کس بتونی فرار کنی از دست من یکی نمیتونی !!
بعد کتش رو برداشت و با همون استایل خونسرد همیشگی از اتاق خارج شد تا بتونه اون شخص رو پیدا کنه
_________________
#smoke_and_mirrors
@loveinhell2015