ای سرخوش از لبالب لبها ت جان من
و ای در لب لحوق به باطن زبان من
ای عشق من به من شده از عشق او زیاد
ای در مکاشفات نظر ترجمان من
ای هر چه بیش در تو فرو رفتن ام شکوه
ای سر-فراکشیدهتر از آسمان من
راهی مگر تو باز-گشایی که او رود
دستی مگر به پای تو دارد روان من
در کوه و دشت هر چه فزونتر نظر کنم
آغوش مهربان تو است آشیان من
خواهد که ذوق عاشق آینده را نواخت
عشقی که از زبان من آمد زمان من
صورت گرفت جنبش معنا چو در لبات
نام مرا ببر به زبان، مهربان من
https://t.me/mhhjahanabadi
و ای در لب لحوق به باطن زبان من
ای عشق من به من شده از عشق او زیاد
ای در مکاشفات نظر ترجمان من
ای هر چه بیش در تو فرو رفتن ام شکوه
ای سر-فراکشیدهتر از آسمان من
راهی مگر تو باز-گشایی که او رود
دستی مگر به پای تو دارد روان من
در کوه و دشت هر چه فزونتر نظر کنم
آغوش مهربان تو است آشیان من
خواهد که ذوق عاشق آینده را نواخت
عشقی که از زبان من آمد زمان من
صورت گرفت جنبش معنا چو در لبات
نام مرا ببر به زبان، مهربان من
https://t.me/mhhjahanabadi