ای که چون گل تراوش از تو کنم
صبح تا شب گلِ شُش از تو کنم
غم دنیا خوش آید ام در بر
که دلام را جلا-خوش از تو کنم
دُشِ تو هر که شد دُشِ من او ست
که شناساییِ دُش از تو کنم
به سر هر که گفت غیر از تو
بیگمان باش چکُّش از تو کنم
زندگی چون بهخنده میآید
چارهجویام که چاوُش از تو کنم
میروم با خیال در آتش
تا خروجِ سیاوش از تو کنم
از خود ام کوچ میکنم کلّآ
مگر اخذ نوِ هُش از تو کنم
https://t.me/mhhjahanabadi
صبح تا شب گلِ شُش از تو کنم
غم دنیا خوش آید ام در بر
که دلام را جلا-خوش از تو کنم
دُشِ تو هر که شد دُشِ من او ست
که شناساییِ دُش از تو کنم
به سر هر که گفت غیر از تو
بیگمان باش چکُّش از تو کنم
زندگی چون بهخنده میآید
چارهجویام که چاوُش از تو کنم
میروم با خیال در آتش
تا خروجِ سیاوش از تو کنم
از خود ام کوچ میکنم کلّآ
مگر اخذ نوِ هُش از تو کنم
https://t.me/mhhjahanabadi