✅ نه «صِرف رأی دادن» و نه «صِرف رأی ندادن» دردی را دوا نمیکند!
❗️این متن، به دلایلی که پیش از این طی یادداشت کوتاه دیگری شرح دادم، بعد از اتمام زمان رأی دادن منتشر شدهاست.
🔹با احترام به دیدگاه کسانی که ممکن است جز این بیندیشند، مخاطبان این یادداشت کسانی هستند که فکر میکنند «مدیریت جامعۀ ما با مشکلات جدّی مواجه است که باعث شده حاصل کار آن مشابه خروجی یک نظام اندکسالار (یا چیزی شبیه آن) باشد (فارغ از این که چه میزان از مدیران کشور خوب یا بد باشند)».
🔹شرایطی که اقلیت حاکم بر مردم سوار شده، سهم خودشان را منافع، درآمدها و بخشودگیها و سهم مردم را سختیها، رنجها و جریمهها قرار دهند، «اندکسالاری» یا «الیگارشی» مینامند.
🔹اندکسالاری، انعطافپذیری و ماندگاری بسیار عجیبی دارد. در یک نظام اندکسالار، اگر همه چیز دولتی شود، سودها به جیب اندکسالاران (که مدیریتهای دولتی را در اختیار دارند) میرود، اگر خصوصیسازی شود، همه چیز به همان گروه اندک (برندگان مناقصههای نمایشی) میرسد، اگر برای مبارزه با فساد قوانین سختی تصویب شود، نصیب اندکسالاران از آن قانون فقط استثناءها و بخشودگیها خواهد بود (تمام سختگیریها نصیب مردم میشود)، اگر جامعه دچار تحریم شده یا به هر دلیل مجبور شود سیاست ریاضتی (جیرهبندی و امثال آن) در پیش بگیرد، این فقط مردم هستند که باید تاوان پس بدهند (از ناز و نعمت اندکسالاران اندکی کاسته نخواهد شد)، اگر درآمدهای جامعه افزایش پیدا کند، چیزی نصیب مردم نمیشود، اگر جنگ شود، مردم باید به خاطر حفظ جان و امنیت اندکسالاران به جنگ بروند و غیره.
🔹«اندکسالاری» مانند «آفتابپرست» میتواند هزاران رنگ به خود بگیرد، در حالی که همچنان همان «اندکسالاری» باشد. یکی از این رنگها، «دموکراسی یا جمهوریت» است. یک جامعۀ اندکسالار، اگر پادشاهی باشد، همان داستان است و اگر جمهوری یا دموکراسی شود نیز همان. یعنی اگر تفکیک قوا شکل بگیرد، انتخابات برگزار شود، مجلس قانونگذار و دولت از نمایندگان تشکیل بشوند، قانون تدوین شود و غیره، همان آش خواهد بود و همان کاسه (منافع برای اقلیت حاکم و فقر و سختی برای مردم).
🔹برقراری «اندکسالاری» به این معناست که «اقلیت حاکم» زورش خیلی بیشتر از «اکثریت بطن جامعه» است و لذا بر آن تسلّط دارد. وقتی چنین است، تا زمانی که یا قدرت اقلیت حاکم کم نشود (مثلا از طریق درگیریهای داخلی میان خودشان، سرگرم شدن بیش از حد به عیش و نوش یا غیره) یا قدرت اکثریت بطن جامعه افزایش پیدا نکند، «اندکسالاری» به قوّۀ خود باقی خواهد بود.
🔹اندکسالاران چون دست بالا را داشته و بر اوضاع مسلّطند، چندان نگران این نیستند که بطن جامعه چه بازیای میکند، آنها آمادگی دارند متناسب با هر نوع حرکتی که مردم بطن جامعه انجام دهند، به گونهای بازی کنند که باز هم منافع خودشان تأمین شده و سهم مردم فقط سرخوردگی باشد.
🔹اگر مردم مسیر «شرکت در انتخابات و رأی دادن به بهترین یا کمبدترین جریان» را در پیش بگیرند، آنها هستند که از منافع حاصل از این انتخاب مردم (گرفتن ژست دموکراتیک بودن، افزایش قدرت چانهزنی در عرصۀ بینالملل، تأکید مداوم بر اینکه مشارکت حداکثری مردم نشان این است که آنها ما را کاملاً قبول دارند و غیره) بهرهمند میشوند، در حالی که نتیجۀ این کار برای مردم از چند حالت خارج نیست: یا کسانی که با ادّعای عدالت، شفافیت، مبارزه با فساد، مردمداری و امثال آن در دولت و مجلس قرار گرفتهاند، تو زرد از آب در آمده و به ریش مردم میخندند یا اگر دولت و مجلس انتخابی واقعاً بخواهند در مسیر تضعیف اندکسالاری (که منافعی برای مردم خواهد داشت) گام بردارند، اقلیت حاکم به هیچ وجه اجازۀ چنین کاری به آنها نمیدهند.
🔹خب، حالا ببینیم اگر مردم مسیر «شرکت نکردن در انتخابات» را انتخاب کنند چه پیش میآید. در این صورت، اندکسالاران بنا بر مصالح، علاقه و سلیقهشان، یا آمار ساختگی ارائه داده و به دروغ اعلام میکنند که مثلا 80% مردم در انتخابات شرکت کردهاند، یا به مرور از بخشهای انتخابی ساختار حکومت (ریاست جمهوری، دولت، مجلس) کاسته و آنها را حذف میکنند.
🔹بالاتر از «آتش گشودن به سمت مردم معترض» چیزی وجود ندارد که «اندکسالاران»، اگر مجبور شوند، انجام ندهند. تمام نظامهای اندکسالار دارای یک منبع درآمدی رانتی این آمادگی را دارند که اگر امکان ادامه دادن اندکسالاری در سایر قالبها وجود نداشت، به چیزی شبیه «کرۀ شمالی» تبدیل شوند.
ادامه دارد 👇👇
❗️این متن، به دلایلی که پیش از این طی یادداشت کوتاه دیگری شرح دادم، بعد از اتمام زمان رأی دادن منتشر شدهاست.
🔹با احترام به دیدگاه کسانی که ممکن است جز این بیندیشند، مخاطبان این یادداشت کسانی هستند که فکر میکنند «مدیریت جامعۀ ما با مشکلات جدّی مواجه است که باعث شده حاصل کار آن مشابه خروجی یک نظام اندکسالار (یا چیزی شبیه آن) باشد (فارغ از این که چه میزان از مدیران کشور خوب یا بد باشند)».
🔹شرایطی که اقلیت حاکم بر مردم سوار شده، سهم خودشان را منافع، درآمدها و بخشودگیها و سهم مردم را سختیها، رنجها و جریمهها قرار دهند، «اندکسالاری» یا «الیگارشی» مینامند.
🔹اندکسالاری، انعطافپذیری و ماندگاری بسیار عجیبی دارد. در یک نظام اندکسالار، اگر همه چیز دولتی شود، سودها به جیب اندکسالاران (که مدیریتهای دولتی را در اختیار دارند) میرود، اگر خصوصیسازی شود، همه چیز به همان گروه اندک (برندگان مناقصههای نمایشی) میرسد، اگر برای مبارزه با فساد قوانین سختی تصویب شود، نصیب اندکسالاران از آن قانون فقط استثناءها و بخشودگیها خواهد بود (تمام سختگیریها نصیب مردم میشود)، اگر جامعه دچار تحریم شده یا به هر دلیل مجبور شود سیاست ریاضتی (جیرهبندی و امثال آن) در پیش بگیرد، این فقط مردم هستند که باید تاوان پس بدهند (از ناز و نعمت اندکسالاران اندکی کاسته نخواهد شد)، اگر درآمدهای جامعه افزایش پیدا کند، چیزی نصیب مردم نمیشود، اگر جنگ شود، مردم باید به خاطر حفظ جان و امنیت اندکسالاران به جنگ بروند و غیره.
🔹«اندکسالاری» مانند «آفتابپرست» میتواند هزاران رنگ به خود بگیرد، در حالی که همچنان همان «اندکسالاری» باشد. یکی از این رنگها، «دموکراسی یا جمهوریت» است. یک جامعۀ اندکسالار، اگر پادشاهی باشد، همان داستان است و اگر جمهوری یا دموکراسی شود نیز همان. یعنی اگر تفکیک قوا شکل بگیرد، انتخابات برگزار شود، مجلس قانونگذار و دولت از نمایندگان تشکیل بشوند، قانون تدوین شود و غیره، همان آش خواهد بود و همان کاسه (منافع برای اقلیت حاکم و فقر و سختی برای مردم).
🔹برقراری «اندکسالاری» به این معناست که «اقلیت حاکم» زورش خیلی بیشتر از «اکثریت بطن جامعه» است و لذا بر آن تسلّط دارد. وقتی چنین است، تا زمانی که یا قدرت اقلیت حاکم کم نشود (مثلا از طریق درگیریهای داخلی میان خودشان، سرگرم شدن بیش از حد به عیش و نوش یا غیره) یا قدرت اکثریت بطن جامعه افزایش پیدا نکند، «اندکسالاری» به قوّۀ خود باقی خواهد بود.
🔹اندکسالاران چون دست بالا را داشته و بر اوضاع مسلّطند، چندان نگران این نیستند که بطن جامعه چه بازیای میکند، آنها آمادگی دارند متناسب با هر نوع حرکتی که مردم بطن جامعه انجام دهند، به گونهای بازی کنند که باز هم منافع خودشان تأمین شده و سهم مردم فقط سرخوردگی باشد.
🔹اگر مردم مسیر «شرکت در انتخابات و رأی دادن به بهترین یا کمبدترین جریان» را در پیش بگیرند، آنها هستند که از منافع حاصل از این انتخاب مردم (گرفتن ژست دموکراتیک بودن، افزایش قدرت چانهزنی در عرصۀ بینالملل، تأکید مداوم بر اینکه مشارکت حداکثری مردم نشان این است که آنها ما را کاملاً قبول دارند و غیره) بهرهمند میشوند، در حالی که نتیجۀ این کار برای مردم از چند حالت خارج نیست: یا کسانی که با ادّعای عدالت، شفافیت، مبارزه با فساد، مردمداری و امثال آن در دولت و مجلس قرار گرفتهاند، تو زرد از آب در آمده و به ریش مردم میخندند یا اگر دولت و مجلس انتخابی واقعاً بخواهند در مسیر تضعیف اندکسالاری (که منافعی برای مردم خواهد داشت) گام بردارند، اقلیت حاکم به هیچ وجه اجازۀ چنین کاری به آنها نمیدهند.
🔹خب، حالا ببینیم اگر مردم مسیر «شرکت نکردن در انتخابات» را انتخاب کنند چه پیش میآید. در این صورت، اندکسالاران بنا بر مصالح، علاقه و سلیقهشان، یا آمار ساختگی ارائه داده و به دروغ اعلام میکنند که مثلا 80% مردم در انتخابات شرکت کردهاند، یا به مرور از بخشهای انتخابی ساختار حکومت (ریاست جمهوری، دولت، مجلس) کاسته و آنها را حذف میکنند.
🔹بالاتر از «آتش گشودن به سمت مردم معترض» چیزی وجود ندارد که «اندکسالاران»، اگر مجبور شوند، انجام ندهند. تمام نظامهای اندکسالار دارای یک منبع درآمدی رانتی این آمادگی را دارند که اگر امکان ادامه دادن اندکسالاری در سایر قالبها وجود نداشت، به چیزی شبیه «کرۀ شمالی» تبدیل شوند.
ادامه دارد 👇👇