کانال وحید احسانی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


مجموعه نوشتارهای وحید احسانی (دکتری توسعه کشاورزی - پژوهشگر حوزۀ علم و پژوهش)
ارتباط با مدیر کانال (شامل ارائۀ بازخورد در مورد مطالب):
@vahidehsani_vh

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
به مناسبت مبعث رحمه‌للعالمین

مرحبا عیدی که در آن، شد ز رحمت فتحِ باب
یعنی از برج نبوت سر برآورد آفتاب
مرحبا عیدی که در آن، ز امر رب العالمین
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب
مرحبا عیدی که در آن، چون دل ِ صاحبدلان
شد جهان روشن ز نور حضرت ختمی مآب
در شهود آمد ز غیب آن عالِمِ علم لَدُن
کز قفایش چاکرآسا جبرئیل آورد کتاب
الصلا ای عشقبازان، الصلا ای عارفان
مظهر حُسن ِ ازل بیرون خرامید از حجاب
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب

شعر: صغیر اصفهانی - اجرا: سیّد خلیل عالی‌نژاد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


Forward from: ماسک
🔴️ چرا باید اپلیکیشن «ماسک» را نصب و ترویج کنیم؟

وحید احسانی

برخی خدمات، امکانات و کاربردهای اپلیکیشن ماسک:

🍀️️️️️️️️️️️ نمایش جدیدترین نقشۀ وضعیّت شیوع بیماری کرونا در سراسر ایران (بر اساس آدرس محل زندگی افراد مبتلا شده).

🍀️️ نمایش محل‌های دارای ریسک بالای ابتلاء به بیماری بر روی نقشه. کاربر برای انجام کارهای ضروری خارج از منزل، می‌تواند بر اساس بررسی مناطق بروز و شیوع این بیماری، امن‌ترین محل‌ها را انتخاب کند.

🍀️️ کاربر با ثبت مکان‌هایی که در صورت لزوم به آنها مراجعه می‌کند و ثبت افرادی که در صورت ضرورت با آنها ملاقات می‌کند (به جز اعضای خانواده)، اوّلاً میزان ریسک ابتلاء خود را مشاهده کرده، ثانیاً، طی روزهای آتی، از بیمار شدن احتمالی افرادی که با آنها ملاقات داشته یا شیوع بیماری در مکان‌هایی که به آنها مراجعه داشته مطّلع می‌شود تا پیش از بروز علائم بیماری، از بالا بودن احتمال ابتلاء خود مطّلع شده و هر چه سریعتر به انجام اقدامات مربوطه مبادرت ورزد.

🍀️️ «ماسک» بر اساس اطّلاعاتی که کاربران مختلف وارد می‌کنند، احتمال ابتلاء شما به کرونا را مشخص می‌کند.

☘ به محض مثبت شدن احتمالی آزمایش کرونای هر یک از کاربران این برنامه، کادر مدیریت و درمان بیماری از تمام محل‌ها و افرادی که شخص بیمار طی روزهای اخیر به آنها مراجعه یا با آنها ملاقات داشته‌است مطّلع شده و می‌توانند بهترین اقدامات مربوطه را در سریعتر زمان ممکن انجام دهند.

🍀️️ این برنامه، با ثبت الگوی ترددها و بازدیدها، اطّلاعات مورد نیاز برای کنترل بهینۀ شیوع بیماری را در اختیار کادر درمان و مدیران مربوطه قرار می‌دهد.
و ... (ادامه👇️️️️️)

https://urlzs.com/evzwW

#ماسک_نصب_کن
mask.ir

@mask_application


🎼 ساقی‌نامه

تنبورنوازی در خانه‌نشینی کرونایی، دوّمین روز سال 1399

#تنبور_نوازی

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


چرا باید اپلیکیشن «ماسک» را نصب و ترویج کنیم؟
وحید احسانی

اپلیکیشن ماسک بر اساس دستورالعمل‌های سازمان بهداشت جهانی و تجربۀ کشورهای پیشرفته، برای کنترل شیوع بیماری کرونا و کاهش آمار قربانیان آن در ایران، توسّط جمعی از استادان دانشگاه‌ صنعتی شریف و نخبگان ریاضی، کامپیوتر، علوم پزشکی و ویروس‌شناسی (غیردولتی، غیرانتفاعی) ساخته شده‌است.

این یادداشت کوتاه شامل بخش‌های زیر است:


۱- معرّفی مختصر اپلیکیشن «ماسک»

۲- مسائلی که ممکن است موجب شوند اپلیکیشن «ماسک» را نصب نکرده یا به کار نگیریم

۳- ضرورت نصب و ترویج اپلیکیشن «ماسک»، علی رغم وجود برخی مسائل بازدارنده

۱-۳ اگر با اپلیکیشن «ماسک» همکاری نکنیم؟

۲-۳ اگر با اپلیکیشن «ماسک» همکاری کنیم؟

متن کامل یادداشت را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید 👇

http://vrgl.ir/rhuQH

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani

چنانچه مفید یافتید، لطفاً بازنشر دهید.


🌎 پاسخ طبیعی طبیعت!


- : «من اگه عصرها نرم خیابون یه دوری بزنم، دلم می‌گیره»

- : «من از بازار دم عید نمی‌تونم بگذرم، دست‌هامو حاضرم روزی هزار بار بشورم، ولی این یکی رو از من نخواین».

- : «من اصلاً آدم خونه نشستم نیستم، ماسک می‌زنم، دستکش می‌پوشم، ولی ‌نمی‌تونم تو خونه بمونم، درکم کنین».

- : «ما یه جمع دوست هستیم که عادت داریم هفته‌ای دو سه بار دور هم جمع بشیم، تو خونه می‌مونیم، ولی به جز دورهمی‌های دوستانه‌مون، این یکی رو استثناء کنین».

- : «ما سختی‌های کار و زندگی رو به امید همین مسافرت سالی یک بار تعطیلات نوروز تحمّل می‌کنیم، راستش از این یکی نمی‌تونیم بگذریم، ولی قول می‌دیم از مسافرت برگشتیم از تو خونه تکون نخوریم».

- : «من هر کاری که لازم باشه و شدنی باشه رو انجام می‌دم، اگه می‌بینین از دید و بازدید و شب نشینی‌های فامیلی نمی‌گذرم، چون شدنی نیست، اگه شدنی بود این یک کار رو هم انجام می‌دادم».

- : «خونه نشینی درست، دست شستن درست، ماسک زدن قبول، ولی مگه سالی چند بار بهار داریم؟ مگه ما چند بار می‌تونیم بهار طبیعت رو تجربه کنیم؟ کوه و طبیعت هم که لذّتش به دست جمعی بودنشه، خواهشاً بی‌خودی اصرار نکنین، قول می‌دم بقیۀ چیزها رو کامل رعایت کنم».

- : «وای خدا! تو خونه نشستن خیلی سخته، آدم دیونه میشه».

- : «ول کن بابا، ایشاله هیچی نمیشه»!

- : «به! داش اسی، ماچ و بده بیاد بینم، تو که اهل این سوسول بازیا نیستی؟! ملچ، ملوچ».

- : «چی شد؟ وسط صد میلیون جمعیت، اد من یه نفر «ناقل مخفی بیماری» میشم؟»!

- : «من یکی نه از خونه بیرون میام، نه مسافرت می‌رم، نه دید و بازدید، تازه، تمام نکات بهداشتی رو هم رعایت می‌کنم، ولی ببینین، عادت نکردم کتاب بخونم، به محض این که کتاب دستم بگیرم خواب میرم، ربطی به خانه نشینی کرونایی هم نداره، قبلش این جوری بودم، بعدش هم همین جوری خواهم بود، دست خودم نیست».

- : «من تو فضای مجازی راجع به کرونا مطالعه می‌کنم، ولی راستش حوصلۀ خوندن متن‌های طولانی رو ندارم، فقط اونایی که یک عکس و فیلم با مزه با نهایتاً دو سه جملۀ زیرش باشن رو می‌بینم».

- : «من خودم همه چی رو رعایت می‌کنم، تمام توصیه‌ها رو بازنشر هم می‌دم، ولی اگه یک دوستی، آشنایی، فامیلی رو ببینم که رعایت نمی‌کنه و توصیه‌ها رو هم به مسخره می‌گیره، اصلاً نمی‌تونم برنجونمش، می‌افتم تو رودربایستی و تأییدش می‌کنم».

- : «اوووه! این اپلیکیشن «ماسک» چه قدر دنگ و فنگ داره، باید هر جا میری و با هر کسی که ملاقات میکنی، تو اپلیکیشن مشخص کنی، باید یه چیزی بسازن که استفاده‌اش راحت باشه، من که حوصلۀ این کارها رو ندارم، بقیۀ چیزها رو ولی سعی می‌کنم رعایت کنم».


پاسخ طبیعت (عالم هستی):
- : «ببخشید فرزندان عزیزم، همین شرایط زندگی که براتون فراهم کردم هم از سرتون زیادیه، انتظار بهتر از اینو دیگه ازم نداشته باشین»!


مولوی (درود خدا بر او):
این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا


توضیح:
مطالب بالا به معنای نادیده گرفتن «مسئولیت‌های حکومت»، «نقدهایی که به مسئولان وارد است» و نیز «شرایط ویژۀ کسانی که برای امرار معاش و غیره مجبورند از خانه بیرون بیایند» نیست.


کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


✅ داستان یک عکس عجیب!
🖋 وحید احسانی

عکسِ جالب، عجیب و تأمّل‌برانگیزیست و داستانی دارد که از خود عکس جالب‌تر و تأمّل‌برانگیزتر است. پیشنهاد می‌کنم در میان مطالعات «کرونایی» (اخبار و توصیه‌های مربوطه) و شاخه‌به‌شاخۀ خود، زمان کوتاهی را نیز به مطالعۀ داستان این عکس که اتّفاقاً به نوعی به سرنوشت جامعۀ ما نیز گره خورده‌است، اختصاص دهید.

👇👇👇👇👇👇👇

بیابان برهوتی بود. می‌گفتند در گذشته‌های خیلی دور، جای سرسبز و خرّمی بوده‌، امّا قرن‌ها حکومت سلسله‌ها و پادشاهان ظالم و مستبد، از آن فقط یک «خارستان» (محل رویش خارها) به جا گذاشته بود:

همه جا شرک و دروغ، همه جا ظلم و ستم، چهرۀ مردم شهر، همگی آیۀ غم
قصرها قصر بلا، حاکمش تشنۀ خون، مردم شهر غریب، همه در بند و زبون

مردم بیچاره، خیلی درد می‌کشیدند، کارشان شده بود ضجه زدن؛ البته فریاد که نمی‌توانستند بکشند، ضجّه‌هاشان در نق زدن‌ها و غُرغُر کردن‌های همیشگی خلاصه می‌شد، از صبح که بیدار می‌شدند تا شب که می‌خوابیدند همه‌اش از ظلم‌ها، تبعیض‌ها، بی‌عدالتی‌ها، اختلاس‌ها، حماقت‌ها، دورویی‌ها، سوءاستفاده‌های از دین، وعده‌های دروغین و امثال آن گُفته و بر باعثان و بانیان پیدایش و استمرار این وضعیت فجیع لعنت می‌فرستادند. خلاصه، جامعه دو دسته شده‌بود، یک گروهِ اندکِ ظالم که سوار مردم شده و خون آنها را می‌مکیدند و یک گروه اکثریت مستمند که جز ناله و نفرین کاری از دستشان بر نمی‌آمد.

چند سالی بود که در میانۀ این «دشت بی‌فرهنگی»، معدود افرادی هم پیدا شده‌بودند که در هیچ یک از دو دستۀ بالا نمی‌گنجیدند؛ آنها نه از «ظالمان رانت‌خوار» بودند و نه از سایرینی که «بودن»شان خلاصه شده‌بود در «ناله و نفرین کردن». این گروه اندک، به جای تکرار شکوه‌ها، وقت آزاد خود را به «آبیاری و دانه‌پراکنی» اختصاص داده و «کار فرهنگی» می‌کردند. اوایل، کسی (چه از اقلیت حاکم و چه از اکثریت محکوم) آنها را نمی‌دید، مدّتی که گذشت، دیده شدند امّا به حساب نمی‌آمدند، بعدترها، برخی از اطرافیانشان به آنها اعتراض می‌کردند که:

«این کارها فایده‌ای نداره، نه که کارهای بدی باشه، اتّفاقاً خیلی هم خوبه، اصلاً بهترین کارهاست، چه کاری بهتر از کتاب‌خوانی؟ چه کاری بهتر از مثنوی‌خوانی؟ چه کاری بهتر از شاهنامه‌خوانی؟ چه کاری بهتر از کارهای فرهنگی؟ چه کاری بهتر از فعّالیت‌های محیط زیستی؟ چه کاری بهتر از توانمندسازی ضُعفا؟ چه کاری بهتر از آگاهی‌افزایی؟ ولی تو این شرایط، آب در هاون کوبیدنه، نمی‌ذارن، هر رشته‌ای که ببافین، پنبه‌اش می‌کنن ...

....................................................................................

متن کامل این داستان کوتاه را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید
(‼️توجه: گزینۀ «INSTANT VIEW» ی انتهای پیام، برخی قسمت‌های یادداشت را نمایش نمی‌دهد؛ لذا بهتر است از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید) 👇
http://vrgl.ir/fGB5r

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


Forward from: جلسات کتابخوانی کرمانشاه
در همین راستا، به اتّفاق برخی دوستان، حرکت‌هایی مانند «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» (با معرّفی و همکاری مستقیم 15 گروه فعّال در عرصۀ کتابخوانی در استان کرمانشاه) و «انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه» (گفتگوهای هفتگی در شهرکتاب کرمانشاه، انتشار مطالب مفید در کانال تلگرامی و کارگاه‌های تخصصی) را راه‌اندازی کرده‌ایم. دوستان بسیار دیگری را هم می‌شناسم که در عرصه‌های مشابه فعّالیت‌های بسیار خوب و مفیدی دارند.

3- در مسیر درمان «کرونای بزرگ و مزمن»، لطفاً «تماشاچی» نباشید!

در گوشه و کنار دشت بی‌فرهنگی جامعه، چشمه‌های زلالی، آرام و بی‌هیاهو، به جوشش افتاده‌اند. اگر ساعتی از «نق زدن و غرغر کردنِ صِرف» دست برداشته، چشمانمان را باز کرده و دور و بر مان را نگاه کنیم، جمع‌های کوچک و بزرگی را خواهیم یافت که داوطلبانه و بی‌ادّعا به فعّالیت‌های متنوّع فرهنگی می‌پردازند: گردهمایی‌های کتابخوانی، گروه‌های محیط زیستی، مثنوی‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، آموزش و یادگیری فلسفه، گفتگوهای هدفمند، گروه‌های یاری‌رسان به نیازمندان و غیره.

امّا در کنار «فعّالان و کُنش‌گران مدنی» و «کروناهای بزرگ» یک گروه پرتعداد دیگر هم وجود دارد: «تماشاچیان»! تماشاچیان رفتارهای نامطلوب و مضر «کروناهای بزرگ» را ندارند، روی زمین آشغال نمی‌ریزند، آلودگی صوتی ایجاد نمی‌کنند، توصیه‌های بهداشتی کارشناسان را جدّی گرفته و به آنها عمل می‌کنند (شامل توصیه‌های مربوط به کرونای کوچک) و بعضاً اهل مطالعه هم هستند، امّا برای بهبود جامعه هم گامی بر نمی‌دارند. برخی افراد این دسته در گروه‌های تلگرامی مربوط به فعّالیت‌های مدنی عضو شده و حتّی بعضاً در جلسات حضوری آنها نیز شرکت می‌کنند، امّا حضور و مشارکت آنها در حدّ «تماشاچی» است: نه نظری، نه پیشنهادی، نه انتقادی، نه به عهده‌گرفتن مسئولیتی، نه مشارکت در نظرسنجی‌ای و غیره، مانند کسانی که به استادیوم ورزشی رفته و نهایت مشارکت‌شان «دست زدن» یا «زنده‌باد و مرده‌باد گفتن» است.

این افراد برای خودشان نقشی بیش از «تماشاچی» قائل نیستند. وقتی تلاش می‌کنید آنها را متقاعد کنید که به حرکت درآمده، میزان مشارکت‌شان را افزایش داده و یک گوشۀ کار را به عهده بگیرند، پاسخ می‌دهند «از ما که کاری ساخته نیست، نخبگان باید کاری کنند». این در حالی است که اصلی‌ترین تفاوت «نخبگان» با «تماشاچیان» این است که «نخبگان منتظر کس دیگری نمانده‌اند»!

آیا در زمان تولّد یک نخبه و فعّال اجتماعی، بر روی پیشانی‌اش مهر «نخبه» زده‌اند؟! اگر می‌بینیم یک نخبه توانایی‌ها و روابطی دارد که ما نداریم و لذا فرصت‌ها و امکان‌های بیشتری برایش فراهم است، علّت اصلی‌اش این است که او منتظر کس دیگری نمانده و خودش آستین بالا زده و همّت کرده‌است و لذا طی این مسیر، به مرور استعدادهایش شکوفا شده، توانایی‌هایش ارتقاء پیدا کرده و سطح روابطش افزایش یافته‌اند.

یکی از ویژگی‌های بیشتر «تماشاچیان» این است که خیلی سریع از حرکت‌های فرهنگی و مدنی فاصله می‌گیرند. برخی از آنها یکی-دو بار در جلسات و گردهمایی‌های مربوطه شرکت می‌کنند امّا وقتی می‌بینند فعّالیت مورد نظر با «ایده‌آل آنها» فاصله دارد، خیلی راحت فاصله گرفته و دیگر شرکت نمی‌کنند. با این که اوّلاً، حضور در یک فعالیت جمعی مستلزم «فاصله گرفتن منطقی از "ایده‌آل شخصی" و اولویت قائل شدن برای "میانگین سلائق جمع" است» و ثانیاً، شایسته آن است که در چنین مواردی تلاش کنیم در فعّالیت جمعی مورد نظر مشارکت کرده و سعی کنیم ایرادهای آن را کاهش و بر نقاط قوّتش بیفزاییم یا لااقل، اگر می‌خواهیم چنین جمع‌هایی را ترک کنیم، ایرادها و نقطه‌ضعف‌هایی که باعث شده به این تصمیم برسیم را بیان کنیم.

در انتها، شما را مخاطب مولوی (که درود خدا بر او باد) قرار می‌دهم که می‌فرماید:

تو نگو «همه به جنگ اند و ز صلح من چه آید؟» / تو یکی نه ای هزاری، تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر / که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز [خمیده]

به امید «کُنشگر» شدن «تماشاچیان»
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://telegram.me/readergroupsofkermanshah


Forward from: جلسات کتابخوانی کرمانشاه
‼️برای درمان «کرونای بزرگ»، لطفا «تماشاچی» نباشید!

1- «کرونای کوچک»، «کرونای بزرگ»!

مدّتی است بحران جدیدی به بحران‌های قبلی اضافه شده‌‌است. عامل و کوچکترین واحد این بحران «ویروس کوچک»ی است که برخی را بی‌جان، برخی را زمین‌گیر، برخی را ناقل و سایرین را نگران کرده‌است. حتماً در رابطه با این ویروس «کوچک» توصیه‌های کارشناسان را پیگیری و به آنها عمل می‌کنید.

در میانۀ گردوخاکی که این «ویروس کوچک» به پا کرده، حضور آزاردهنده و مضر «کرونای بزرگ» هم بیش‌ازپیش احساس می‌شود. عامل و کوچکترین واحد این کرونا بزرگ بوده و روی دو پا راه می‌رود! کرونای بزرگ، انسان‌هایی هستند که از روی عمد یا جهل، عامل ایجاد، تشدید و استمرار بحران‌های مختلف می‌شوند.

در همین بحرانِ «کرونای کوچک» برخی «کروناهای بزرگ» خبرساز شدند: مسئولانی که در تعطیلی پروازهای چین، تعطیلی اماکن زیارتی، اعلام اخبار مربوط و امثال آن تعلل کردند، عالِم‌نماهایی که گفتند «حرم باید باز باشد و مردم بیایند اینجا شفا بگیرند»، «شانه‌زدن و روغن بنفشه تجویز کردند»، گفتند «اینها توطئه است که اماکن مذهبی را خلوت کنند» و غیره.

البته «کروناهای بزرگ» فقط از مسئولان نبوده، بلکه در میان مردم عادی هم کم نیستند: کسانی که ضریح‌ها را لیس می‌زنند، کسانی که دستکش‌های نایلونی (چه آلوده به ویروس و چه غیر آن) را روی زمین می‌اندازند، کسانی که نکات بهداشتی مربوط را رعایت نمی‌کنند، کسانی که در خانه نمی‌مانند، کسانی که به مسافرت غیرضروری می‌روند، کسانی که همه چیز را به مسخره می‌گیرند، کسانی که چون از توانایی خودشان اطمینان دارند (چه صحیح و چه متوهّمانه) دیگر برایشان مهم نیست که ممکن است ناقل بیماری به سایرین بشوند و به طور خلاصه، «افراد بی‌فرهنگ»؛ همان کسانی که جعفر محمّدی آنها را «سربازان کرونا» نامید و دکتر محمّد فاضلی خطاب به آنها فریاد برآورد که «کادر درمان را چرا می‌کُشی؟». اتّفاقاً، یکی از دلایل اصلی این که برخی کروناهای بزرگ می‌توانند در موقعیت‌های بالا و تصمیم‌ساز قرار گرفته و جولان بدهند، همین پایین بودن فرهنگ عمومی و زیاد بودن تعداد «کروناهای بزرگ» در بطن جامعه است.

تا زمانی که «کروناهای بزرگ» زیادند و به راحتی جولان می‌دهند، بحران‌های ما تمامی نداشته و فزاینده خواهند بود. پس باید به صورت جدّی و خردمندانه، برای درمان «کروناهای بزرگ» نیز تلاش کنیم.

2- راه درمان «کرونای بزرگ»؟

طی مدّت اخیر، احتمالاً دربارۀ پیشگری و درمان کرونای کوچک زیاد مطالعه کرده‌اید. امّآ آیا طی سالیان اخیر، این دغدغه را هم داشته‌اید که در مورد چگونگی درمان «کرونای بزرگ» مطالعه و تلاش کنید.

راه درمان «کرونای بزرگ و مزمن»، فعّالیت‌های فرهنگی است: انواع فعّالیت‌های مدنی، آگاهی‌بخش، سازمان‌دهنده و تقویت کنندۀ مهارت‌های توسعه (مهارت‌های گفتگو، مدارا، تفکّرنقّادانه، همکاری، گوش دادن و غیره). فعّالیت‌هایی با محوریت ترویج کتابخوانی، آگاهی‌بخشی، حفاظت از محیط زیست، توانمندسازی ضعفا و امثال آن که به موازات پیگیری اهداف اختصاصی خود، به فاصله گرفتن جامعه از حالت «اتمیزه و ذرّه‌وار» و نزدیک شدن آن به حالت «متشکّل و سازمان‌یافته» نیز کمک می‌کنند.

راه و روش تبدیل کردن «خارستان» (بیابانی مملو از خار) به «گلستان»، جوشانیدن چشمه‌های آب است؛ با جاری شدن آب روان، به مرور بر تعداد گل و سبزه‌ها افزوده شده و خارها دیگر به چشم نخواهند آمد (تعیین کننده و تأثیرگذار نخواهند بود). در جامعه، فعّالیت‌های مدنیِ پیش‌گفته حُکم چشمۀ جوشان فرهنگ و مدنیّت را داشته و این قابلیت را دارند که به مرور اقلیم جامعه را متحوّل کنند.

دکتر مقصود فراستخواه در پاسخ به این پرسش که «برای بهبود خلقیات ما ایرانیان، ارتقاء فرهنگ و اصلاح جامعه چه باید کرد؟» بیان می‌کند:

«پاسخ تنها دو کلمه ‌ا‌ست: "یادگیری" و "کُنش". مراد از یادگیری تنها یادگیری فردی نیست، بلکه یادگیری گروهی، سازمانی و اجتماعی است ... یادگیری اجتماعی تنها از جنس شناخت نیست، بلکه در آن عنصر عمل و پراکسیس [کُنش هدفمند، تمرین کردن، کاری را در عمل پیش بردن] هم وجود دارد. از رهگذر کُنش انتقادی و خِرد ارتباطی، الگوی زیست اجتماعی بهتری را مشق و تمرین می‌کنیم و می‌آموزیم. هر حلقه‌ای که به وجود می‌آوریم، هر اجتماع محلّی، هر نهاد مدنی و هر پویش درون‌زای جمعی و هر جنبش عمیق اجتماعی می‌تواند نقطۀ عزیمتی برای دانش بیشتر، بینش ژرف‌تر و منش اجتماعی بهتر باشد ... ما نیازمند رویکردی شبکه‌ای و طرحی آهسته و پیوسته هستیم. باید همه‌جانبه و شبکه‌ای نگاه کنیم و طرحی ژرف و مشارکت‌جویانه و نه نخبه‌گرایانه بجوییم. تغییر و تحوّل یک طرح گسترده است که به مشارکت فراوان مردم نیاز دارد. همه باید در این طرحِ آهسته، پیوسته، همه‌جانبه و گسترده مشارکت کنند [کنیم]» (کتاب «ما ایرانیان»، چاپ دهم، صص. 222 و 221).

ادامه در بخش بعدی 👇


Forward from: سخنرانی‌ها
✍️مجتبی لشکربلوکی

🖊وقتی علی نیز سانسور می شود!

علی نام شخصیتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین جهان اسلام است. اما بخش مهمی از تاریخ وی سانسور شده است. اصولا برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتی صفویان که مذهب رسمی این کشور را شیعه اعلام کردند فقط جنبه هایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کرده اند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی با شمشیر و خون و ذوالفقار گره خورده. بگذارید چند تصویر کاملا متفاوت از این شخصیت را با هم مرور کنیم:
@sokhanranihaa
روز بیعتش مردی از میان جمع برخاست و علنا گفت: با تو بیعت می کنم اما اگر رفتار نامناسبی داشته باشی، تو را خواهیم کشت. بدون اینکه حتی اخمی به ابرو بیاورد فقط یک کلمه گفت: قبول!

برخی افراد از بیعت او سر باز زدند، با مدارای تمام با آنان به گفتگو نشست و هیچ گونه فشاری تحمیل نکرد. برخی بیعت کردند و برخی نه! او امنیت کسانی که بیعت نکردند را تضمین کرد

در زمان جنگ ها، همه چیز امنیتی می شود و هر کسی که همراهی نکرد می شود خائن. اما در یکی از جنگ ها، به مردم کوفه چنین نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. ذره ای لحن آمرانه در نوشتار او می یابید؟ فقط یک مورد نمونه مشابه در تاریخ می توان پیدا کرد؟

خودتان را جای یک فرمانده ارشد جنگ قرار دهید. عده ای می آیند و می گویند که ما با شما به میدان جنگ می آییم. آنجا حقیقت که بر ما معلوم شد تصمیم می گیریم که با شما باشیم یا با دشمنان شما. صادقانه چه می کنید؟ به او چنین پیشنهادی شد! نه تنها دلگیر نشد بلکه این سنجشگری و عقلانیت را پسندید و آنان را به چنین داوری ای تشویق کرد

به مردمش می گفت: اگر فرامین من را در راستای پیروی خدا دیدید بر شما لازمست که همراهی کنید اما اگر در فرمان من، نافرمانی خدا نهفته بود چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت نمی خواست، شجاعت حقیقت طلبی را ترویج می کرد

او خود را در حلقه محدودی از یاران (خودی ها) محصور نمی کرد. موارد متعددی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت فراخوانده آنهم در مهم ترین امور مانند تصمیم گیری در مورد معاویه. به ويژه در باب جنگ ها، هم با بزرگان و سران قبایل و هم با مردم عادی به گفتگو می نشست

وی متوجه شد که برخی نمی توانند شکایات و خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» تا مردم مستقیما با او در تماس باشند

در یکی از سخنرانی‌ها یکی از سپاهیان بپاخاست و اظهاراتی کرد آمیخته به تملق. او سخنانش را چنین ادامه داد: ... من بیزارم از این که درباره من اینگونه بیاندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. ... با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» مرا ترک کنید.

انتقاد از خود را خط قرمز جامعه نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود فقط با سخن داده می شد! بسیاری از مخالفانش در مسجدی که نماز می خواند جمع می شدند اعتراض می کردند دشنامش می دادند. اما یک روز هم سهمشان از بیت المال حذف نشد. مخالفت با حکومت هزینه نداشت.

در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی می ورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تاکید می ورزید که برخی او را به تردید و ترس متهم می کردند


این ها بخشی از «تاریخ تاریک» است که کمتر برای ما گفته شده. این ها کنار صدها واقعیت تاریخی پنهان داشته شده نشان می دهد که او حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
عقلانیت: حاکم خدا نیست. مردم باید جرات فکر کردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد
آزادی: آزادی یعنی آنکه افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر گفتگو کنند. «یکسان اندیشی»، استبداد می آورد و رکود و «متفاوت اندیشی» پویایی می آورد و رهایی.
اصل اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانه ای حتی جنگ، اصول آزادی و عقلانیت را لگدمال خودحق پنداری کنند.

او فقط فاتح خیبر نبود مهم ترین فتح او باز کردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیت ورزی، آزادمنشی و مشارکت جويي است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره می کنیم چه یک شهر یا یک شرکت بین المللی اصول سه گانه فوق الهام بخش است

🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹


نقطۀ شروع فرآیند توسعه.pdf
1.3Mb
درباره نقطۀ شروع فرآیند توسعه: آیا ما (من و شما) می‌توانیم یک نقطه شروع باشیم؟!
ماهنامۀ آینده‌نگر، شمارۀ 93، اسفند 98

بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که در جوامع درحال‌توسعه‌ای مانند ایران، همه چیز به هم پیوند یافته‌است. یعنی معایبی که در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، نوع نگرش، نظام ارزش‌ها، نظام آموزشی رسمی، صداوسیما، نظام اداری و غیره وجود دارد، مانند حلقه‌های درهم‌تنیده‌ای شده‌اند که تغییر و اصلاحِ هر کدام، به تغییر و اصلاح سایر حلقه‌ها وابسته شده و عمدۀ نیروهای موجود در جامعه، در جهت حفظ و تشدید نابسامانی‌ها عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، روی هر جایی که دست بگذاریم (به منظور آغاز فرآیند اصلاح و توسعه) می‌بینیم توسّط معایبی که در سایر عرصه‌ها وجود دارد، در جای خود قفل شده‌است. در چنین شرایطی، مهم‌ترین پرسش، پرسش از «نقطۀ شروع فرآیند اصلاح و توسعه» است. در این نوشتار کوتاه می‌خواهم برخی از نکاتی را که در این رابطه به ذهنم می‌رسد با سایرین در میان بگذارم: ...

متن کامل این یادداشت را می‌توانید در فایل پیوست مطالعه بفرمایید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


Forward from: جلسات کتابخوانی کرمانشاه
📖 معرّفی کتاب

📘عنوان کتاب: «مسئولیت پذیری: فضیلت فراموش‌شده» (چاپ اوّل: 1398)
🖋نویسندۀ کتاب: دکتر «علی صاحبی» (دکتری روان‌شناسی بالینی از دانشگاه نیوساوت ولز سیدنی، عضو هیأت علمی مؤسسۀ واقعیّت‌درمانی ویلیام گلسر، بنیان‌گذار مرکز آموزش واقعیت‌درمانی ایران، عضو فعّال و شناخته‌شدۀ روان‌شناسی مثبت‌نگر و تئوری انتخاب، مؤلّف و مترجم ده‌ها جلد کتاب و مقاله).
✅معرّف کتاب: وحید احسانی

به نظرم، مطالعۀ این کتاب چه برای بهبود زندگی شخصی و چه در راستای اصلاح جامعه بسیار سودمند (اگر نگویم ضروری) است. دکتر صاحبی، کتاب خود را با این ادّعای سنگین و تأمّل برانگیز آغاز می‌کند (ادّعایی که با خواندن کتاب، احتمالاً با آن همدل می‌شویم):

«به نظر من معضل اصلی جامعۀ ایران، در سطح شخصی، خانوادگی و اجتماعی، ضعف مسئولیت‌پذیری‌های فراوان است. ... من خاستگاه و منبع اصلی رنجی را که ایران‌زمین و به تَبَع آن ساکنان این قلمرو سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی می‌بَرند، مسئولیت‌گریزی‌های نهان و آشکاری می‌دانم که در رفتار تک‌تک افراد بروز می‌کند».

در ادامه گزیده‌ای از جملات کتاب تقدیم شده‌است (جملات ناب و تأمّل‌برانگیز کتاب به قدری زیادند که گلچین کردن از میان آنها کار بسیار سختی بود):

«مسئولیت‌پذیری، کنترل زندگی را در دستان خودمان قرار می‌دهد» (ص.12).

«با گوش‌دادن به گفته‌های مردم در خیابان، تاکسی، مکان‌های عمومی و جمع‌های خانوادگی متوجه می‌شویم که به یک ملّت «قربانی» تبدیل شده‌ایم. این‌گونه استنباط می‌شود که دیگران، بدون دخالت و اجازۀ ما، ما را در چنین شرایط بد و ناگواری قرار داده‌اند و خودمان هیچ سهم و نقشی در ایجاد یا پایان دادن به آن نداریم. این برداشت، نشانۀ مسئولیت‌گریزی ما در زندگی فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی است. در واقع، ما از خود سلب مسئولیت می‌کنیم و زندگی را خارج از کنترل خود می‌پنداریم. حتا بسیاری از جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی نیز عوامل بیرونی را چنان قدرتمند و تعیین‌کننده می‌شمارند که به وضوح یا به طور ضمنی می‌گویند در قلمرو فردی از کسی کاری ساخته نیست. جدای از نادرستی این‌گونه تحلیل‌ها که سهم محیط و عوامل بیرونی را تعیین‌کننده قلمداد می‌کنند، چنین برداشت‌هایی با ترویج بهانه، عذر و دلیل‌تراشی‌های بی‌مورد آسیب‌های فراوانی به ساحت زندگی فرد و اجتماع وارد می‌کند. با طفره [رفتن] از پاسخگویی در قبال اقدامات و تصمیم‌های خود و پیامدهای آن، از کارآمدی شخصی و احساس ارزشمندی فاصله می‌گیریم. ... افرادی که جامعه و محیط را تعیین‌کنندۀ شرایط انسان می‌دانند، او را از پاسخگویی در قبال شرایطی که، مستقیم یا غیرمستقیم، برای خود ساخته‌است مبرّا می‌کنند؛ البته آنها نیّت بدی ندارند ... به اعتقاد آنها مردم با دشواری‌های زیادی روبرو بوده و هستند که هیچ کنترل مؤثری بر آنها ندارند. این حرف درست است؛ امّا وقتی افرادی را که با مشکلات عدیده‌ای روبرو هستند از پاسخگویی در قبال تصمیم‌ها و اقداماتشان معاف می‌کنیم و می‌کوشیم ناجی آنها باشیم، این ناجی‌گری از ناحیۀ هر کسی هم که باشد، اهانت به قدرت و توان انسانی آن افراد محسوب می‌شود» (صص. 25-23).

«ذهن‌آگاهی، خودارزیابی و نگریستن به دنیا از دریچۀ چشمان خود، شروع مسئولیت‌پذیری است» (ص.34).

«اگر مسئولیت‌پذیر باشم، می‌دانم که خشنودی و شادکامی‌ام به دست کسی جز خودم محقق نمی‌شود ... هیچ‌کس قادر به خوشبخت کردن من نیست، همان‌طور که کسی نمی‌تواند بدون اراده و اجازۀ خودم من را مفلوک و بدبخت کند» (ص. 55).

«اگر بدانیم [بپذیریم] مسئول زندگی خود هستیم، راهی پیدا می‌کنیم؛ دیر یا زود راهی پیدا می‌کنیم» (ص.101).

«همیشه تأکید می‌کنم که نجات‌دهنده‌ای در کار نیست؛ کسی قرار نیست مرا نجات بدهد؛ قرار نیست کسی زندگی را مطابق میل من بکند؛ قرار نیست کسی مشکلاتم را حل کند. اگر خودم کاری نکنم، هیچ چیز بهتر نمی‌شود» (ص. 106).

«قبول مسئولیت، راه رسیدن به راه‌حل است» (ص.112).

«مدام که رد پای دیگران را در زندگی خود قوی‌تر از اراده و خواست خود بدانیم و رفتار و کردار و اقدام دیگران را علّت بدبختی خود بشناسیم و برای رفتار و اقدامات خود سهمی قائل نباشیم، چطور می‌توانیم به استقلال و خودمختاری و تعیین سرنوشت خود دست یابیم؟» (ص.127)

#استفادۀ_بهینه_از_خانه‌نشینی

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://telegram.me/readergroupsofkermanshah


Forward from: جلسات کتابخوانی کرمانشاه
از فرصت خانه‌نشینی برای مطالعۀ کتاب استفاده کنیم

با توجه به ورود و گسترش بیماری کرونا در کشور و بر اساس توصیه‌های بهداشتی و پیشگیرانه، عموم مردم از ترددهای بیرون از منزل خود کاسته و سعی می‌کنند ساعات بیشتری را در منزل بمانند. هم‌راستا با این روند منطقی، بسیاری حلقه‌های کتاب‌خوانی نیز جلسات حضوری خود را تعطیل کرده‌اند.

✅ پیشنهاد کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه:

با استفادۀ بهینه از ساعاتی که در منزل هستیم، زمان مطالعه و کتابخوانی خود را افزایش دهیم. با این کار می‌توانیم در عین حالی که جسم‌مان در منزل محصور است، فکر، ذهن و حتّی روح‌مان را به پرواز درآورده و در اقیانوس بیکران ساحت اندیشه سیاحت کنیم.

همچنین، تا زمان بازگشت اوضاع به شرایط عادی، کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنید را به شکل مختصر (حداکثر در قالب یک پیام تلگرامی) معرّفی کرده و برای ما بفرستید تا در کانال بازتاب دهیم.

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://telegram.me/readergroupsofkermanshah


3- در خصوص «مفید یا مضر بودن برای جامعه»، چیزهایی وجود دارند که نسبت به «تصمیم نهایی فرد در رابطه با هر یک از این رویدادها» اهمّیت بسیار بیشتری دارند، به عنوان مثال:

1-3 این که مدل و فرآیند تصمیم‌گیری‌اش چگونه است. آیا با توجه به امکانی که برایش فراهم است (شامل امکانات گسترده‌ای که فضای مجازی فراهم آورده)، آثار صاحب‌نظران و متخصصان امر را نیز به میزان شایسته و بایسته‌ و با رویکرد نقّادانه‌ای مطالعه می‌کند و چیزهایی که از این طریق یاد می‌گیرد در تصمیم‌گیری‌اش موثّر واقع می‌شوند یا نه، تصمیم‌گیری‌هایش صرفاً بر اساس واکنش‌های احساسی بوده و ورودی‌های ذهنش نیز رسانه‌هایی در سطح تلویزیون (چه داخلی و چه خارجی)، گفتگوهای روزمره با افراد گُذری، فیلم و عکس‌های فضای مجازی یا حداکثر، متن‌های کوتاه تلگرامی است؟

2-3 آیا تصمیمی که به آن رسیده‌است را مصداق وحیِ مُنزَل (صد در صد درست) می‌داند یا متوجه این مهم هست که در هر صورت، ممکن است به تصمیم اشتباهی رسیده‌باشد.

3-3 شیوۀ بحث کردنش با کسانی که به تصمیم متّضاد رسیده‌اند چگونه است: با آنها قطع رابطه کرده و قهر می‌کند یا با وجود اختلاف دیدگاه، دوستی‌هایش را حفظ کرده و ادامه می‌دهد؟ به آنها فحش و ناسزا می‌گوید یا مؤدّبانه گفتگو می‌کند؟ «نیّت‌خوانی» کرده و آنها را «بدخواه، ترسو، مزدور، خائن، شریک ظلم و امثال آن» خطاب می‌کند یا شواهد و استدلال‌های پشتیبان تصمیم خودش را بیان کرده و به مستندات و براهین طرف مقابل توجه می‌کند؟ هیجان‌زده، عصبانی و مضطرب می‌شود یا با آرامش و متانت بحث می‌کند؟

4-3 چقدر نسبت به «تلاش برای اصلاح جامعه» احساس مسئولیت دارد؟ آیا بر اساس مطالعاتش (که سیری آهسته‌وپیوسته دارد)، نقش و سهم خودش در تلاش برای اصلاح جامعه را تعیین کرده‌است یا فقط منتظر است که کسان دیگری (مسئولان، نخبگان، بقیّۀ مردم) پیشقدم شده و شرایط مناسب برای قدم‌رنجه کردنش را فراهم کنند؟ آیا نوع مواجهه‌اش با انتخابات، راهپیمایی و امثال آن، جزئی از مسیر کلّی تلاشش برای اصلاح جامعه است یا نه، در سایر مواقع غیر از بحبوحۀ چنین رویدادهایی، نهایت کار اجتماعی‌اش نق زدن و انتشار مطالبی مبتنی بر «وضعیّت خیلی خراب‌تر و مسئولان خیلی بدتر از اون چیزی هستن که فکر می‌کنید» یا «وضعیت به اون خرابی و مسئولان به اون بدی که تبلیغ میشه نیستند» است؟

نگارنده، بر اساس ملاک‌های بالا، بسیاری از کسانی که در مورد هر یک از رویدادهای مذکور به تصمیم متّضاد من رسیده و عمل کرده‌اند را به چشم انسان‌هایی «مفید برای اصلاح جامعه» نگریسته و بسیاری از کسانی که به تصمیم مشابه خودم رسیده‌اند را «مضر برای جامعه» می‌بینم. به طور مشخّص‌تر، آن دسته از افرادی که به تصمیم متّضاد من رسیده و عمل می‌کنند امّا اهل مطالعه و پیگیری آثار و توصیه‌های اندیشمندان هستند، با آرامش و بر اساس دلیل و برهان گفتگو می‌کنند، توهین یا نیّت‌خوانی نکرده و برچسب نمی‌زنند، به سهم خودشان به منسجم و هماهنگ شدن بطن جامعه کمک می‌کنند، فعّالیت‌های مفید، کوچک مقیاس و غیر رانتیِ اجتماعی دارند (فعّالیت‌هایی در زمینه‌های ترویج کتابخوانی، حفاظت از محیط زیست، بهداشتی، کمک به مستمندان و امثال آن در سطح محلّه، خانواده، فامیل، مسجد یا کتابخانۀ محل، محل کار و غیره) و ... را با خودم در یک دسته می‌بینم (دستۀ کسانی که تلاش می‌کنند در اصلاح جامعه ایفای نقش کنند). به همین ترتیب، کسانی که در رابطه با رویدادهای مورد نظر به تصمیم مشابه خودم رسیده امّا به طرفداران دیدگاه مقابل توهین می‌کنند، به جای بحث و گفتگوی آرام و استدلالی، نیّت‌خوانی کرده و به آنها برچسب می‌زنند، بذر کینه و دشمنی پراکنده و به آتشِ قطبیت‌های سرمایه‌سوز جامعه دامن می‌زنند، جز غر زدن و زنده‌باد/مرده‌باد گفتن هیچ فعّالیت اجتماعی مفیدی ندارند و ... را جزء دستۀ مقابل (دستۀ کسانی که برآیند زندگی آنها در مجموع، خواسته یا ناخواسته، در جهت تشدید بیماری‌ها و دردهای جامعه است) می‌دانم.

این یادداشت نمی‌خواهد بگوید که «نحوۀ مواجهه با رویدادهایی مانند انتخابات، راهپیمایی و امثال آنها مهم نیست»؛ رویدادهای مذکور رویدادهای مهمّی هستند و باید آنها را جدّی بگیریم (چه با مشارکت و چه با عدم مشارکت). منظور این یادداشت این است که «در عین مهم بودن و تأثیرگذار بودن آن رویدادها، مسائل بسیار مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تری هم وجود دارند که نباید آن امور اهم را در پای این امور مهم قربانی کنیم (چه در سطح توجّه نظری و چه در عمل)».

به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


✅ «رأی دادن» یا «رأی ندادن»: مسئلۀ اصلی این نیست!
🖋 وحید احسانی

با علم به این که «متنِ دربارۀ انتخاباتی که بعد از اتمام فرصت رأی‌دهی منتشر شود، حُکمِ ماهی‌قرمز بعد از تحویل سال را داشته و بازاری ندارد»، متن حاضر را به دلایلی که اینجا توضیح داده‌ام، بعد از اتمام زمان رأی‌دهی منتشر کردم.

بیشتر مردم ما، بخش عمده‌ای از توان، تمرکز، سرمایه و اوقات فراغت خود را به جنگ‌ودعواهایی اختصاص می‌دهند که حول موضوعاتی مانند «انتخابات»، «راهپیمای 22 بهمن»، «تشییع جنازۀ چهره‌های معروف» و امثال آن شکل می‌گیرد.

جامعۀ ما حول محور موضوعات بالا به شدّت قطبی شده‌است. به عنوان مثال، در مورد انتخابات، طرفداران رأی دادن، قائلان به رأی ندادن را به «احساساتی و واکنشی عمل کردن، واقع بین نبودن، فکر نکردن به عواقب تصمیم خود و امثال آن» متّهم کرده و لذا معتقدند آنها با این کار خود در استمرار شرایط نامطلوب و تشدید آن (شامل تمام ظلم‌ها و فلاکت‌ها) سهیمند. قائلان به رأی ندادن نیز دستۀ مقابل را به «ترسو بودن، نان خور ظالمان بودن، خودخواه بودن و امثال آن» متّهم کرده و معتقدند آنها‌ مانع اصلاح جامعه بوده و در ظلم و جنایت‌های پیش آمده شریکند. به همین ترتیب، در مورد شرکت کردن یا شرکت نکردن در «راهپیمایی 22 بهمن»، «تشییع جنازۀ افراد مشهور و رسانه‌ای» و غیره.

نگارنده امّا مسئله و مرزبندی را این گونه نمی‌بینم. بله، من نیز قبول دارم که سبک زندگی و رفتار بخشی از جامعه در جهت بهتر شدن اوضاع و سبک زندگی و رفتار بخش دیگری از جامعه در جهت استمرار بدی‌ها و حتّی بدتر شدن اوضاع است. با این وجود، دسته‌بندی من بر اساس ملاک‌های دیگری است.

به نظرم، هم در میان «شرکت کنندگان در انتخابات، راهپیمایی 22 بهمن و امثال آن» و هم در میان «کسانی که در این چنین برنامه‌هایی شرکت نمی‌کنند» افرادی از دو دستۀ بالا وجود دارند.

من، بر اساس فهم و مطالعاتم (که مسلّما کامل نیستند) فکر می‌کنم مهم‌ترین ملاک‌هایی که بر اساس آنها باید مردم را به دو گروه «مفید» یا «مضر» برای جامعه تقسیم‌بندی کرد به قرار زیرند (که البته ممکن است در اشتباه باشم):

1- میزان احساس نیاز به مطالعۀ آثار صاحب‌نظران دربارۀ چیستی، چرایی و راه درمانِ مسائل و مشکلات جامعه؛

2- سطح مهارت‌های مدنی (مهارت‌های گفتگو، همکاری، مدارا، تحمّل دیگری، گوش‌دادن، صبر، تفکّر نقادانه و غیره)، میزان توجّه به این مهارت‌ها و میزان تلاش و تمرین عملی برای ارتقاء آنها در خود؛

3- این که برآیند زندگی هر نفر، در مجموع، بیشتر موجب حرکت بطن جامعه از حالت «اتمیزه و متفّرق بودن» به حالت «متشکّل و هماهنگ بودن» می‌شود یا به عکس، بیشتر موجب تشدید «اتمیزگی، تفرقه و ناهماهنگی» بطن جامعه می‌گردد.

نگارنده چه در انتخابات رأی بدهم و چه رأی ندهم، همچنین، چه در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنم و چه شرکت نکنم (در برخی انتخابات‌ها شرکت کرده و در برخی شرکت نکرده‌ام، در برخی سال‌ها در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کرده و در برخی سال‌ها شرکت نکرده‌ام)، به هیچ وجه، تمام افرادی که در رابطه با این پدیده‌ها به تصمیم ضدّ خودم رسیده باشند را «ضدّ توسعه»، «شریک ظلم و فلاکت‌ها» و امثال آن ندانسته و تمام افرادی که مانند خودم تصمیم گرفته‌اند را «مفید برای جامعه» ارزیابی نمی‌کنم.

مسلّماً، منظورم این نیست که در مورد رویدادهای مورد نظر، دو تصمیم متّضاد به طور توأمان می‌توانند صحیح و مفید باشند؛ بدیهی است در رابطه با هر یک از این رویدادها، به هر حال، تصمیم درست یکی از دو شق قضیه (شرکت کردن در مقابل شرکت نکردن) بوده و شق دیگر اشتباه است. همچنین، واضح است که در رابطه با هر مورد از رویدادهای مذکور، اقدام کسانی که به تصمیم صحیح می‌رسند مفید بوده و اقدام کسانی که به تصمیم اشتباه می‌رسند مضر است. منظورم تأکید بر چند نکتۀ مهم است:

1- قرار نیست، افراد «توسعه‌گرا» و «مفید برای اصلاح جامعه»، معصوم و فاقد هر گونه اشتباه (و ضرر و زیان ناشی از آن اشتباه) باشند. انسان جایزالخطاست. انسانِ بدون اشتباه، انسان نیست، ربات است. کسانی هم که از انسان‌ها توقّع «بی‌اشتباه بودن» دارند، ربات را بر انسان ترجیح می‌دهند.

2- آنچه مهم است، برآیند حاصل از مجموع رفتارها و سبک زندگی کلّی انسان‌ها در زندگی است که تعیین می‌کند چقدر برای جامعه مفید یا مضر هستند و نه یک یا چند تصمیم خاص.

ادامه دارد 👇👇👇


🔹چند در صد از ما (چه طرفداران رأی دادن و چه مدافعان رأی ندادن) در پاسخ به این پرسش که «شخص شما در راستای اصلاح جامعه (بر اساس فهم و مطالعات خودتان) چه کار کرده و می‌کنید؟» پاسخ قابل قبولی داریم؟ بیشتر ما به جز دعواهای فضای مجازی (به ویژه هنگام انتخابات، راهپیمایی یا امثال آن)، نق زدن و بازنشر دادن پیام‌هایی مبتنی بر «نمایاندن سیاهی‌ها»، در راستای اصلاح جامعه (قدرت گرفتن اکثریت کف جامعه در مقابل اقلیت حاکم) هیچ قدمی برنمی‌داریم.

🔹نه «دعوت کردن سایرین به رأی دادن» و نه «دعوت کردن سایرین به رأی ندادن»، هیچ‌کدام لزوماً با حرف نوشتار حاضر منافاتی ندارد، به شرط آن که اوّلاً، فرد دعوت کننده به رأی دادن یا رأی ندادن، مطالعۀ آثار صاحب‌نظران را مورد توجه داشته‌باشد، ثانیاً، دیدگاهش مبتنی بر لزوم رأی دادن یا لزوم رأی ندادن از مطالعۀ آثار اندیشمندان حاصل شده‌باشد (مطالعات مستمر و آهسته‌وپیوسته‌ای که ممکن است در آینده دیدگاهش را تغییر دهند)، ثالثاً، شرایط یک گفتگوی سالم و سازنده را رعایت کند (پرهیز از انگ‌زدن، نیّت‌خوانی، عصبانی شدن و غیره) و رابعاً، فعّالیت‌هایش در راستای اصلاح جامعه در «بازنشر دادن پیام‌های فضای مجازی، لایک کردن و گفتگوهای تلگرامی و اینستاگرامی» خلاصه نشود.

🔹همان‌طور که بیان شد، تا زمانی که «اکثریت بطن جامعه» در مقابل «اقلیت حاکم»، ضعیف‌تر باشند، آش همین است و کاسه همین. به نظرم، عواملی که موجب تضعیف «اکثریت بطن جامعه» و دوری آنها از «شکل‌گیری جامعۀ مدنی» می‌شوند را می‌توان در سه دستۀ کلّی دسته‌بندی کرد:

1- پایین بودن سطح آگاهی (در رابطه با موضوعات موثّر بر مسئلۀ مورد نظر)
2- پایین بودن مهارت‌های مدنی (مهارت‌های گفتگو، تفکّر نقّادانه، مدارا، صبر، همکاری و غیره)
3- اتمیزه بودن و هر چیزی که آن را تشدید کند (گسترش بغض، کینه، عداوت، دشمنی و هر آن چه باعث دوری بیش از پیش مردم از یکدیگر شود).

🔹اگر چه «دوستی و مهربانی» به هیچ وجه برای شکل‌گیری جامعۀ مدنی و قدرت‌گرفتن «اکثریت بطن جامعه» در مقابل اقلیت حاکم کافی نیست، امّا پرخاش، انگ‌زدن، اهانت کردن و امثال آن، با تشدید اتمیزگی، تفرقه و دور کردن مردم از یکدیگر، جناح آنها را ضعیف‌تر کرده و نهایتاً به نفع اقلیت حاکم تمام می‌شود.

🔹نگارنده، بر اساس مطالعاتم، دیدگاهم دربارۀ «چه باید کرد؟ و مسئولیت تک‌تک ما در این راستا» را در یادداشت‌های مختلفی منتشر کرده‌ام، به عنوان نمونه، در یادداشتی با عنوان «چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟» -که نسخۀ خلاصه شده (و متأسفانه ناگویای) آن را می‌توانید در کانال شبکۀ توسعه و نسخۀ کامل آن را می‌توانید در اینجا مطالعه بفرمایید- یا در یادداشتی با عنوان «ملّت زود و زور» -که خلاصه‌ای است از دیدگاه مرحوم مهندس مهدی بازرگان در این رابطه در کتاب «سازگاری ایرانی».

به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


🔹در کنار مسیرهای «رأی دادن» یا «رأی ندادن»، برخی راجع به یک مسیر دیگر هم صحبت می‌کنند: «شورش» (چه به قصد فشار آوردن به مسئولان برای تغییر رفتارشان و چه با هدف انقلاب و تغییر رژیم). به نظرم، هیچ یک از این ها هم دردی را دوا نمی‌کنند. پیامدهای احتمالی «شورش» از دو حالت خارج نیست، یا اندک‌سالاران موفق می‌شوند شورش را سرکوب کنند یا شورشیان موفق می‌شوند نظام حاکم را ساقط کنند. اگر حکومت در سرکوب موفق شود که شرایط برمی‌گردد به حالت قبل از شورش و اگر شورشیان موفق شوند، یا جامعه در مسیر جنگ داخلی قرار می‌گیرد و یا انقلابیان اندک‌سالاران قبلی را با اندک‌سالاران جدیدی جایگزین می‌کنند (اسم‌ها و عنوان‌ها تغییر می‌کند امّا اندک‌سالاری همچنان به قوّۀ خود باقی خواهد ماند).

🔹اگر این نوشته قبل از پایان فرصت رأی دادن منتشر می‌شد، بیشتر خوانندگان یا مرا متّهم می‌کردند که «با تأکید بر عواقب تیرۀ احتمالی رأی ندادن، شورش و امثال آن، به طور غیر مستقیم، می‌خواهم سایرین را راضی کنم که رأی بدهند» یا مرا متّهم می‌کردند که «با تأکید بر علی‌السّویه بودن رأی دادن و رأی ندادن، به طور غیر مستقیم، می‌خواهم سایرین را متقاعد کنم که از انجام کاری که انجام دادنش با انجام ندادنش تفاوتی ندارد پرهیز کنند (رأی ندهند)».

🔹بر خلاف آنچه احتمالاً تصوّر کرده‌اید، نه از اصلاح جامعه ناامیدم و نه نمی‌خواهم بذر ناامیدی بپراکَنَم. همچنین، نه بنا دارم طرفداران رأی دادن را متقاعد کنم که در انتخابات بعدی رأی ندهند و نه قصدم این است که قائلان به رأی ندادن را متقاعد کنم که در انتخابات بعدی رأی بدهند. اتّفاقاً بسیار امیدوارم، امّا فکر می‌کنم اصلاح جامعه در درجۀ اوّل نه به مواجهۀ ما با انتخابات (رأی دادن یا رأی ندادن)، نه به مواجهۀ ما با راهپیمایی 22 بهمن (شرکت کردن یا شرکت نکردن) و نه به بسیاری چیزهای سطحیِ دیگری که موضوع اصلی دعواهای ما شده‌است ربط دارد. همه چیز به خود ما بازمی‌گردد؛ این که می‌خواهیم رویۀ خود را تغییر دهیم یا نه.

🔹حرفم این است که «بیایید به شکل جدّی، مستمر و مسئولانه، پرسش "چه باید کرد؟" را دنبال کنیم». معنی این عبارت این است که:

1- به شکل جدّی و مستمر به مطالعه و پیگیری دیدگاه صاحب‌نظران و متخصصان دربارۀ مسائل جامعه و چگونگی اصلاح آنها بپردازیم. کسانی که هیچ کس را عاقل‌تر از خود ندانسته یا احساس نیاز نمی‌کنند که آثار افراد عاقل‌تر از خودشان را دنبال کنند، ماهیتاً «ضد توسعه» و «ضد بهبود» هستند (در هر دسته و گروهی که قرار بگیرند؛ چه رأی بدهند و چه رأی ندهند، چه در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند و چه شرکت نکنند و قس‌علی‌هذه). چند در صد از کسانی که بر «رأی دادن» اصرار دارند و چند در صد از کسانی که بر «رأی ندادن» اصرار دارند، آثار صاحب‌نظران مسائل اجتماعی-تاریخی ایران را دنبال می‌کنند؟!

2- بر اساس بهترین دیدگاهی که هر یک از ما فعلاً به آن رسیده‌ایم (طی فرآیند آهسته‌وپیوستۀ مطالعۀ آثار صاحب‌نظران) مسئولیت شخص خودمان را تعریف کرده و عمل کنیم. یعنی مثلاً اگر بر اساس دیدگاه و تحلیل‌های دکتر بیژن عبدالکریمی فعلاً به این دیدگاه رسیده‌ایم که «راه اصلاح جامعه فقط و فقط از «جامعۀ مدنی» می‌گذرد و تا وقتی جامعۀ مدنی شکل نگرفته و تقویت نشده باشد، هر گونه اصلاح دیگری ممتنع است»، تلاش نظری‌مان را بر «چگونگی حرکت به سمت جامعۀ مدنی» متمرکز کرده و مهم‌تر از آن، مسئولیت شخص خودمان را در این راه مشخص کنیم. یعنی ببینیم من یک نفر، به عنوان یک قطره از دریای جامعه، برای گام برداشتن به سمت شکل‌گیری و تقویت جامعۀ مدنی چه کار باید بکنم و چه کاری می‌توانم انجام دهم.

🔹دکتر علی صاحبی (روانشناس مکتب «تئوری انتخاب»)، کتاب «مسئولیت پذیری: فضیلت گمشدۀ» خود را چنین آغاز می‌کند:

«به نظر من معضل اصلی جامعۀ ایران، در سطح شخصی، خانوادگی و اجتماعی، ضعف مسئولیت‌پذیری‌های فراوان است. ... من خاستگاه و منبع اصلی رنجی را که ایران‌زمین و به تَبَع آن ساکنان این قلمرو سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی می‌بَرند، مسئولیت‌گریزی‌های نهان و آشکاری می‌دانم که در رفتار تک‌تک افراد بروز می‌کند».

🔹هلن کلر (دختر نابینا و ناشنوایی که از دانشگاه هاروارد فارغ‌التّحصیل گردید، به یک فعّال مدنی و اجتماعی تأثیرگذار تبدیل شد و ترجمۀ کتاب‌هایش در عموم کشورها منتشر شدند) عبارتی دارد که به نظرم، برای ما خیلی ضروریست که بر روی آن تأمّل کنیم. او می‌گوید:

«من فقط یک نفر هستم، امّا یک نفر هستم. خیلی کارها را نمی‌توانم انجام دهم، امّا بعضی کارها هست که می‌توانم انجام دهم؛ این که بسیاری کارها هست که نمی‌توانم انجام بدهم، دلیل نمی‌شود آن کارهایی که می‌توانم انجام بدهم را نیز انجام ندهم».

ادامه دارد 👇👇


✅ نه «صِرف رأی دادن» و نه «صِرف رأی ندادن» دردی را دوا نمی‌کند!

❗️این متن، به دلایلی که پیش از این طی یادداشت کوتاه دیگری شرح دادم، بعد از اتمام زمان رأی دادن منتشر شده‌است.

🔹با احترام به دیدگاه کسانی که ممکن است جز این بیندیشند، مخاطبان این یادداشت کسانی هستند که فکر می‌کنند «مدیریت جامعۀ ما با مشکلات جدّی مواجه است که باعث شده حاصل کار آن مشابه خروجی یک نظام اندک‌سالار (یا چیزی شبیه آن) باشد (فارغ از این که چه میزان از مدیران کشور خوب یا بد باشند)».

🔹شرایطی که اقلیت حاکم بر مردم سوار شده، سهم خودشان را منافع، درآمدها و بخشودگی‌ها و سهم مردم را سختی‌ها، رنج‌ها و جریمه‌ها قرار دهند، «اندک‌سالاری» یا «الیگارشی» می‌نامند.

🔹اندک‌سالاری، انعطاف‌پذیری و ماندگاری بسیار عجیبی دارد. در یک نظام اندک‌سالار، اگر همه چیز دولتی شود، سودها به جیب اندک‌سالاران (که مدیریت‌های دولتی را در اختیار دارند) می‌رود، اگر خصوصی‌سازی شود، همه چیز به همان گروه اندک (برندگان مناقصه‌های نمایشی) می‌رسد، اگر برای مبارزه با فساد قوانین سختی تصویب شود، نصیب اندک‌سالاران از آن قانون فقط استثناءها و بخشودگی‌ها خواهد بود (تمام سخت‌گیری‌ها نصیب مردم می‌شود)، اگر جامعه دچار تحریم شده یا به هر دلیل مجبور شود سیاست ریاضتی (جیره‌بندی و امثال آن) در پیش بگیرد، این فقط مردم هستند که باید تاوان پس بدهند (از ناز و نعمت اندک‌سالاران اندکی کاسته نخواهد شد)، اگر درآمدهای جامعه افزایش پیدا کند، چیزی نصیب مردم نمی‌شود، اگر جنگ شود، مردم باید به خاطر حفظ جان و امنیت اندک‌سالاران به جنگ بروند و غیره.

🔹«اندک‌سالاری» مانند «آفتاب‌پرست» می‌تواند هزاران رنگ به خود بگیرد، در حالی که همچنان همان «اندک‌سالاری» باشد. یکی از این رنگ‌ها، «دموکراسی یا جمهوریت» است. یک جامعۀ اندک‌سالار، اگر پادشاهی باشد، همان داستان است و اگر جمهوری یا دموکراسی شود نیز همان. یعنی اگر تفکیک قوا شکل بگیرد، انتخابات برگزار شود، مجلس قانون‌گذار و دولت از نمایندگان تشکیل بشوند، قانون تدوین شود و غیره، همان آش خواهد بود و همان کاسه (منافع برای اقلیت حاکم و فقر و سختی برای مردم).

🔹برقراری «اندک‌سالاری» به این معناست که «اقلیت حاکم» زورش خیلی بیشتر از «اکثریت بطن جامعه» است و لذا بر آن تسلّط دارد. وقتی چنین است، تا زمانی که یا قدرت اقلیت حاکم کم نشود (مثلا از طریق درگیری‌های داخلی میان خودشان، سرگرم شدن بیش از حد به عیش و نوش یا غیره) یا قدرت اکثریت بطن جامعه افزایش پیدا نکند، «اندک‌سالاری» به قوّۀ خود باقی خواهد بود.

🔹اندک‌سالاران چون دست بالا را داشته و بر اوضاع مسلّطند، چندان نگران این نیستند که بطن جامعه چه بازی‌ای می‌کند، آنها آمادگی دارند متناسب با هر نوع حرکتی که مردم بطن جامعه انجام دهند، به گونه‌ای بازی کنند که باز هم منافع خودشان تأمین شده و سهم مردم فقط سرخوردگی باشد.

🔹اگر مردم مسیر «شرکت در انتخابات و رأی دادن به بهترین یا کم‌بدترین جریان» را در پیش بگیرند، آنها هستند که از منافع حاصل از این انتخاب مردم (گرفتن ژست دموکراتیک بودن، افزایش قدرت چانه‌زنی در عرصۀ بین‌الملل، تأکید مداوم بر اینکه مشارکت حداکثری مردم نشان این است که آنها ما را کاملاً قبول دارند و غیره) بهره‌مند می‌شوند، در حالی که نتیجۀ این کار برای مردم از چند حالت خارج نیست: یا کسانی که با ادّعای عدالت، شفافیت، مبارزه با فساد، مردمداری و امثال آن در دولت و مجلس قرار گرفته‌اند، تو زرد از آب در آمده و به ریش مردم می‌خندند یا اگر دولت و مجلس انتخابی واقعاً بخواهند در مسیر تضعیف اندک‌سالاری (که منافعی برای مردم خواهد داشت) گام بردارند، اقلیت حاکم به هیچ وجه اجازۀ چنین کاری به آنها نمی‌دهند.

🔹خب، حالا ببینیم اگر مردم مسیر «شرکت نکردن در انتخابات» را انتخاب کنند چه پیش می‌آید. در این صورت، اندک‌سالاران بنا بر مصالح، علاقه و سلیقه‌شان، یا آمار ساختگی ارائه داده و به دروغ اعلام می‌کنند که مثلا 80% مردم در انتخابات شرکت کرده‌اند، یا به مرور از بخش‌های انتخابی ساختار حکومت (ریاست جمهوری، دولت، مجلس) کاسته و آنها را حذف می‌کنند.

🔹بالاتر از «آتش گشودن به سمت مردم معترض» چیزی وجود ندارد که «اندک‌سالاران»، اگر مجبور شوند، انجام ندهند. تمام نظام‌های اندک‌سالار دارای یک منبع درآمدی رانتی این آمادگی را دارند که اگر امکان ادامه دادن اندک‌سالاری در سایر قالب‌ها وجود نداشت، به چیزی شبیه «کرۀ شمالی» تبدیل شوند.

ادامه دارد 👇👇


سلام و درود،

یک پیشنهاد ساده:

در گروه‌های تلگرامی که عضو هستید، پیامی با مضمون زیر منتشر بفرمایید:


"در راستای «احتیاط شرط عقل است» و «کار از محکم کاری عیب نمی‌کند»، لطفا در دیدارهای حضوری احتمالی، تا اطّلاع ثانوی با همدیگه دست ندیم.

اگه قبول دارید لطفا اعلام کنید که هر کسی هم که یادش نبود، طرف مقابل با خیال راحت بهش یادآوری کنه و بدونیم که کسی هم از این رفتار و تذکر و یادآوری ناراحت نخواهد شد".


توضیح:

در فرهنگ آکنده از تعارف و رودربایستی ما ایرانی‌ها (که البته می‌تواند جنبه‌های منفی و مثبتی داشته باشد)، «دست دادن» جایگاه خاصّی دارد. هر چه پیام‌های مبتنی بر «رعایت اصول بهداشتی و پیشگیرانۀ مربوط به بیماری کرونا» را ارسال می‌کنیم و هر چه با خودمان تصمیم می‌گیریم که آن توصیه‌ها را جدّی بگیریم، به محض مواجه شدن با یکدیگر، همین که با هم دست می‌دهیم (در اثر فرهنگی که ذکر شد)، همۀ آن توصیه‌ها و تصمیم‌ها به یک شوخی و یا حتّی لطیفه تبدیل می‌شود.

بر عکس، اگر بتوانیم فقط توصیۀ مبتنی بر «دست ندادن» را اجرا کنیم، خود به خود، به صورت جمعی، نسبت به سایر توصیه‌ها -که زحمتی ندارند و سطح بهداشت عمومی را ارتقاء می‌دهند- نیز عمل خواهیم کرد.

بنابراین، شاید بهتر باشد به جای تکرار توصیه‌های متعدّدی که با یک «مواجهۀ رو در رو و دست دادن» همۀ آنها به حاشیه رانده می‌شوند، بر رعایت «دست ندادن» تمرکز و تأکید کنیم. نهادینه شدن «دست ندادن» مانند یک سمبل و نماد عمل کرده و احتمالاً، عموم را نسبت به رعایت سایر توصیه‌های بهداشتی مربوط نیز جدّی خواهد کرد.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


یادداشتی دربارۀ انتخابات، که پس از پایان فرصت رأی دادن منتشر خواهد شد!

تب‌وتاب انتخابات بسیاری را مشغول خود کرده و حجم زیادی از مطالب فضای مجازی را به خود اختصاص داده‌است. بعضی با تمام توان تلاش می‌کنند سایرین را متقاعد کنند که «نباید رأی داد» و بعضی دیگر بالعکس، تلاش می‌کنند افراد بیشتری را به رأی دادن ترغیب کنند (چه با فلسفۀ حمایت از نظام و چه با این فلسفه که راه اصلاح نظام از صندوق رأی می‌گذرد).

در میان خیل وسیع مطالبی که چیزی جز «ابراز احساسات»، «انگ‌زدن یا توهین به گروه مقابل» و امثال آن نیستند، برخی اندیشمندان نیز در رابطه با انتخابات و مواجهۀ صحیح با آن، مطالب تأمل برانگیز و آموزنده‌ای منتشر کرده‌اند.

من نیز به سهم خودم، در این رابطه مطلبی به نظرم می‌رسد که دوست دارم در معرض نقد سایرین قرار دهم. به زغم خودم، مطلب مورد نظر مهم‌ترین جنبۀ مسئله بوده و توجه به آن از توجه به سایر ابعاد مسئله (حتّی بحث رأی دادن یا رأی ندادن) ضروری‌تر است. با این وجود، ترجیح می‌دهم یادداشتم را بعد از پایان یافتن فرصت رأی‌دهی منتشر کنم.

بله، می‌دانم که یادداشت مرتبط با انتخاباتی که بعد از پایان فرصت اخذ رأی منتشر شود، حُکم «ماهی قرمز بعد از تحویل سال» را پیدا کرده و کمتر کسی به آن توجه خواهد کرد، امّا فکر می‌کنم بعد از پایان زمان رأی‌دهی، معدود خوانندگان احتمالی بهتر بتوانند به اصل موضوع توجه کرده و دربارۀ آن بیندیشند.

در فضای کنونی (قبل از شروع یا اتمام انتخابات)، دو قطبی بسیار شدید و غلیظی میان طرفداران رأی دادن و طرفداران رأی ندادن شکل گرفته و جوّ هیجان زده، امکان مواجهۀ منطقی و فاقد پیش‌داوری را از بیشتر مردم گرفته‌است. به نظرم، هم بیشتر طرفداران رأی دادن و هم بیشتر طرفداران رأی ندادن چنان احساساتی شده‌اند که مصداق «چون غرض آمد، هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد» قرار گرفته‌اند. افراد هر دو دسته، مطالعۀ هر یادداشتی را که شروع می‌کنند، تمام توجّه‌شان معطوف به این است که هر چه سریعتر فقط تشخیص بدهند که نویسنده نهایتاً سایرین را به «رأی دادن تشویق کرده» یا به «رأی ندادن» و بعد بر اساس انطباق یا تضاد حرف او با دیدگاه خودشان، واکنش احساسی (تأیید یا ردّ صفر و یکی) نشان می‌دهند. به نظرم، نه بیشتر طرفداران رأی دادن از «حداقل آرامش و دوری از احساسات» لازم برای مخاطب یک بحث منطقی قرار گرفتن برخوردارند و نه بیشتر طرفداران رأی ندادن. وقتی افراد حداقل آرامش لازم را نداشته‌باشند (مثلا عصبانی یا هیجان‌زده باشند)، امکان گفتگو منتفی است.

در حالی که یکی از ضروریات جامعۀ ما برقراری حداقلی از آرامش است، متأسفانه، جوّ شعله‌ور موجود به گونه‌ایست که هر سخن یا یادداشتی دربارۀ انتخابات را خواسته یا ناخواسته، صرفاً به «هیزم آتش کینه و دشمنی» تبدیل می‌کند.

یادداشتی که به امید خدا بعد از اتمام انتخابات منتشر خواهم کرد، نه از «رأی دادن» حمایت می‌کند و نه از «رأی ندادن» (چه به طور مستقیم و چه به طور غیر مستقیم) و در ابتدای آن نیز حتماً به این مهم اشاره خواهم کرد، امّا به نظرم، باز هم پیش از اتمام انتخابات، کمتر خواننده‌ای (از میان معدود خوانندگان چنین متن‌هایی) می‌تواند حداقلی از توجه خود را از «جستجوی نیّت نویسنده که آیا نهایتاً می‌خواهد ما را به رفتن به پای صندوق رأی ترغیب کند یا به رأی ندادن» آزاد کرده و متن را با نیّت «فهم حرف نگارنده» مطالعه کند. به نظرم، حتّی با وجود تأکید در ابتدای یادداشت مبنی بر این که «این یادداشت نه هم‌راستا با رأی دادن است و نه هم‌راستا با رأی ندادن»، باز هم بیشتر خوانندگان احتمالی با این نگاه آن را می‌خوانند که «ببینیم نگارنده با این کلک و ادّعای فریبکارانه، نهایتاً به طور غیرمستقیم می‌خواهد از رأی دادن حمایت کند یا رأی ندادن»!

در ضمن، در انتخابات جاری، بر خلاف موارد گذشته، نه در رابطه با انتخابات مطلبی نوشتم و نه در رابطه با آن با کسی گفتگو کردم و تا پایان فرصت اخذ رأی نیز چنین کاری نخواهم کرد (به دلایلی که خارج از حوصلۀ یادداشت‌های کوتاه تلگرامی است).

به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani


Forward from: جلسات کتابخوانی کرمانشاه
برای اوّلین بار: انتشار برخی آثار رضا کاویانی در فضای مجازی

انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، در اقدامی قابل تقدیر و با کمک آقای کاوه بیات، نسخۀ پی دی اف برخی آثار رضا کاویانی (وفات: 1347) -جزوه‌هایی که فقط افراد بسیار معدودی آنها را در اختیار داشته‌اند- را منتشر کرده‌است.

در این آثار، دیدگاه عمیق و متفاوتی در خصوص ریشۀ مسائل و مشکلات جامعه و راهکار اصلاح آنها ارائه شده‌است. مطالعۀ این آثار را به کسانی که دغدغۀ شناخت و اصلاح مسائل جامعه را دارند، توصیه می‌کنیم.

1- مملکت بی‌نقشه و بی‌هدف 1 - سال 1330
2- مملکت بی‌نقشه و بی‌هدف 2 - سال 1332
3- اصلاحات از کجا باید شروع شود؟ (بحث کلّی دربارۀ سیستم اجتماعی ایران) - سال 1337

جهت آشنایی کلّی با رضا کاویانی و کلّیاتی دربارۀ دیدگاه ایشان می‌توانید به مقالۀ «رضا کاویانی و مملکت بی‌نقشه و بی‌هدف او» (اثر کاوه بیات) مراجعه کنید.

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://telegram.me/readergroupsofkermanshah

20 last posts shown.

179

subscribers
Channel statistics