گفتگوی #نونگار با خواهر #تازهمسلمان آمریکایی
«تفکر» و «پرسش» من را به اسلام هدایت کرد
اوضاع ما در «اصل» چنین نبود. روز اول، به ندای خداوند بلی گفتیم و همه چیز بندگی را بهجان خریدیم؛ اما کمکم، از اصل خود دور افتادیم و کی میخواهیم به آن روزگار وصل برگردیم، خدا میداند. خدا کند دیر نشود و به همین زودی، مثل اصیله رسول آمریکایی، به اصل خودمان برگردیم. خدا کند!
🌱 کمی از زمینۀ دینی و باورهایتان قبل از مسلمانشدن بگویید.
من بزرگشدۀ #آمریکا هستم و تقریباً بهطور طبیعی، میتوان حدس زد که #مسیحی بودهام. پدر و مادرم نه خودشان هر هفته به کلیسا میرفتند و نه هیچوقت من را مجبور به این کار میکردند. فقط مادرم وادارمان میکرد که #عید_پاک هر سال به کلیسا برویم. خاطرات مبهمی از شرکت در کلاسهای هفتگی کلیسا در سال پنجم دبستان را هم در ذهن دارم. از حال و هوای مذهبی کلیسا خیلی خوشم میآمد؛ ولی متأسفانه از فلسفۀ #مسیحیت یا #کتابمقدس چیزی نمیدانستم. دربارۀ #حضرت_عیسی(ع) فقط همین را میدانستم که ظاهراً پسر خداست و هرچه را هم میشنیدم، باور میکردم. همچنین گمان میکردم چون #کریسمس سالروز تولد عیسی(ع) است، پس لابد عید پاک هم روز تولد خداست! استغفرالله!
با گذشت زمان، فهمیدم که خدایی هست. هر شب به درگاهش دعا میکردم که خانوادهام را سلامت بدارد و به من خواهری بدهد، که داد الحمدلله. در شگفتیهای طبیعت هم زیاد تفکر میکردم. بهخصوص این نکته برایم خیلی جالب بود که خدا میتواند از یک هستۀ کوچک سیب، درخت تنومندی بهوجود آورد و از آن، میوۀ خوشمزه، مقوی و دوستداشتنی من را خلق کند.
چند سال بعد که کمی با ادیان دیگر هم آشنا شدم، دریافتم که خدا پیامبران و پیامهایی، با مضمون تقریباً مشابه، برای بشر فرستاده است؛ اما مردم در آنها دستکاری کردهاند. بنابراین وقتی خدا من را با #اسلام آشنا کرد، اصلاً به آن تعصبی نداشتم. خدا پیش از آن من را کموبیش با دیدگاه اسلام دربارۀ ادیان مختلف و اصرار بشر بر تحریف کلام پیامبران آشنا کرده بود. ماشاءالله. الحمدلله.
🌱 اولین بار کی و کجا انگیزۀ آشنایی با اسلام را پیدا کردید؟
مدت کمی پس از انقلاب اسلامی ایران، در دانشگاه ایالتی واشنگتن. یکی از دانشجویان مسلمان آمریکایی من را به جلسات خواهران میبرد و من را در معرض برخورد با دانشجویان مسلمان قرار میداد. آنها برای من تبلیغ اسلام میکردند. من هم سؤالاتی میپرسیدم و مسائل رفتهرفته برایم روشن میشد. درضمن، با پسری مسلمان دوست شدم که قبلاً عضو فرقۀ انحرافی #امت_اسلام بود. او ازطریق دوستی پاکستانی با اسلام راستین آشنا شده بود و همان را به من یاد میداد. ما دست آخر با هم ازدواج کردیم.
🌱 نگرانی یا ترسی از مسلمانشدن نداشتید؟ چطور بر این موانع غلبه کردید؟
در واقع ترسی نداشتم. تنها مسئلۀ مهم، ذکر مدام کلیسا بود که تنها راه بهشتیشدن این است که مسیح را خدا و منجی خود بدانی. اما بعد از خواندن #قرآن و صحبت با مسیحیان تازهمسلمانی که با کتابمقدس آشنایی بیشتری داشتند، برداشتن قدم بعدی برایم آسان شد. آنها به من ثابت کردند که خود عیسی(ع) هم خودش را نه پسر خدا، بلکه «پسر انسان» خوانده است.
🌱 واکنش خانواده در برابر تصمیمتان چه بود؟
پدر و مادرم همیشه به ما بچهها یاد میدادند که با خودمان روراست باشیم؛ ولی چون من بچهای عجیب و غریب بودم، وقتی بهشان گفتم که دین دیگری انتخاب کردهام، جدی نگرفتند و گمان میکردند این هم یکی از مراحل زودگذر در رفتار من است. اما رفتهرفته که جدیت من را دیدند، تصمیم گرفتند به انتخابم احترام بگذارند.
🌱 چرا اسم «اصیله» را انتخاب کردید؟
بسیاری از تازهمسلمانان هنگام تغییر نام و انتخاب اسم اسلامی، با پدر و مادر خود مشکل پیدا میکنند. من هم سه اسم اسلامی به آنها پیشنهاد کردم و ماشاءالله، آنها همان اسم دلخواه خودم، اصیله را پسندیدند! اسمم را واقعاً دوست دارم؛ ولی همسرم اصرار میکند که من را «فاطمه ایمانی» بنامد. نمیدانم لیاقت چنین نامی را دارم یا نه.
💠💠💠
🔗 |
نونگاری شوید |
@nownegar