"
همون شب بارونی،مثل همه قربانیای دیگه کنار پیاده رو بعد از کلی انتظار روز مهم فرا رسید.
هدفت از این قتلا فقط انداختن ترس به جون مردم بود.
هر سال توی اون تاریخ ، یه قتل اتفاق میافتاد توی همون شهر.
نزدیک میشد زیر نور ماه و چراغا معلوم بود یه کت بلند چرمی با ثه پوتین پوشیده بود و یه کلاه معمولی سرش کرده بود عجله میکرد تا خیس نشه.
هرچقدر نزدیک تر میشد شورو اشتیاقت بیشتر میشد نزدیکت شد بهش تنه ی محکمی زدی بلند شد با عصبانیت اومد سمتت دوباره محکم هلش دادی و به سمت خیابون روونش کردی.
محکم زدی توی گردنش تا تکون نخوره و مثل همیشه با ماشین سریع به سمته قربانی حرکت کردی و ماشین مثل دست انداز تکون خورد به عقب نگاه کردی بعد مطمئن شدن حرکت کردی و صحنرو ترک کردی-
@YeBaek_LLM