من فقط 10 سالم بود که مدرسه تصمیم گرفت دانش آموزایی که توی رشته های مختلف رتبه آورده بودنو ببره اردوی برون شهری به شیراز... از ذوق اینکه قراره با دوستام باشم و بهم خیلی خوش بگذره داشتم دیوونه میشدم
همون سال بود که داخل 4 تا رشته مختلف رتبه آورده بودم... فلوت، سنتور، مداد رنگ، دست سازه ها.
معاون مدرسه اومد توی کلاسمون اسم کسایی که رتبه آورده بودنو خوند ولی اسمم توی اون لیسته نبود
وقتی بعد از کلی گریه رفتم از مدیر مدرسه گرسیدم که چرا من نباید برم؟ فقط جواب داد که بقیه ی بچه ها توی رشته های ورزشی و مذهبی بودن ولی تو توی رشته های هنری بودی،ما فقط کسایی که توی رشته های ورزشی و مذهبی مقام آورده بودنو میبریم...
اولین ناحقی عمرمو توی 10 سالگی چشیدم و خیلی برام تلخ بود
همون سال بود که داخل 4 تا رشته مختلف رتبه آورده بودم... فلوت، سنتور، مداد رنگ، دست سازه ها.
معاون مدرسه اومد توی کلاسمون اسم کسایی که رتبه آورده بودنو خوند ولی اسمم توی اون لیسته نبود
وقتی بعد از کلی گریه رفتم از مدیر مدرسه گرسیدم که چرا من نباید برم؟ فقط جواب داد که بقیه ی بچه ها توی رشته های ورزشی و مذهبی بودن ولی تو توی رشته های هنری بودی،ما فقط کسایی که توی رشته های ورزشی و مذهبی مقام آورده بودنو میبریم...
اولین ناحقی عمرمو توی 10 سالگی چشیدم و خیلی برام تلخ بود