𝐏𝐨𝐮𝐫 𝐍𝐚𝐩𝐨𝐥é𝐨𝐧


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


𝐀 𝐠𝐢𝐫𝐥 𝐰𝐡𝐨 𝐝𝐫𝐨𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐢𝐧 𝐡𝐞𝐫 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐢𝐧𝐠𝐬 𝐟𝐨𝐫 𝐍𝐚𝐩𝐨𝐥𝐞𝐨𝐧
𝘀𝗼𝗳𝗶°
https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-713229-FkB4TIP
"𝟸𝟶𝟸𝟸.𝟿.𝟷𝟺"

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


ولی تجربه و بقیه بهم ثابت کردن


اینو منی میگم که با این حرف کاملا مخالف بودم و میگفتم‌جونم برای عشق در‌میره


کاپلایی که قسم میخوردیم تا تهش باهمن همشون تقریبا دارن‌جدا میشن
خواستم بگم که:
کسی که ۱۰ سال باهاته میتونه سال ۱۱ ام بزاره بره
به هیچکس دلنبند


بهم صبر بده


من تو انلاین درس نمیفمم خدایا


*فشار


فرداعم انلاین شد




_درد دارم ته
+میخوای ماساژت بدم؟حموم چطوره؟بهت گفتم ورزش سخت انجام نده کوک
_دردم جسمی نیست تهیونگ،روحیه
تو نیستی تهیونگ،هستی ولی انگار نیستی،اغوشت نیست بوسه هات نیست من...من دارم دیوونه میشم تهیونگ
*جونگ کوک؟
به سمت در اتاق برگشت و به هیونگش نگاه کرد
_اوه هیونگ،تویی؟بیا...بیا تهیونگ هم هست.
نگاه جیمین رنگ غم گرفت و کنار کوک نشست
اشک داخل چشماش رو سعی کرد پنهان کنه
*خب؟چی‌میگه این تهیونگ جونت؟
کوک خنده خرگوشیعی کرد و با ذوق شروع کرد حرف زدن
_امروز چون ورزش سنگین کردم یکم خستم،بهم گقت میبرتم‌حموم تا یکم بهتر شم.
جیمین‌تکخندی زد و لیوان اب رو داد دست کوک
*بیا عزیزم،بیا اینو بخور تا بهتر شه دردت
_نه هیونگ دروغ میگی،اینا خواب میارن تهیونگ بیاد نمیفهمم.
قطره های اشک از رو صورت جیمین شروع به ریختن کردن
*م..من بیدارت میکنم باشه؟بخور عزیزم
قرصارو گرفت و داد دست‌کوک و اون هم اونارو خورد
_هومممم هیونگ خوابم میاد
سرشو گذاشت رو شونه جیمین و چشم هاش رو بست
*بخواب جونگ کوکم،بخواب.....
وقتی جونگ کوک خوابش برد رو تخت خوابوندش و پتورو روش کشید
به گوشه تخت نگاه کرد و عکس تهیونگ با اون لبخند مستطیلیش دلشو لرزوند
*تو رفتی تهیونگ،مارو داغون کردی
ولی این بچه رو دیوونه کردی.....


"من به منطقم قولِ بودنت رو داده بودم."


Forward from: 𝐕𝐊
"من‌به‌دستام‌قولِ‌بغل‌کردنتو‌دادم."


_دلم برات تنگ شده بود
بوسه ای رو موهای ابریشمی پسر نشوند و بیشتر تو بغلش فشردش
+تهیونگ یکم دیگه فشارم بدی میترکم
خندید و پسر کوچیکترو از خودش فاصله داد و با دستاش لپاشو کشید
_ایگو پسرک کیوتم
کوک با تعجب به تهیونگ نگاه میکرد
+کیم چیزی زدی؟مثلا شیشه ای چیزی؟
_تا وقتی تو هستی چرا به این چیزا رو بیارم؟دلیل ارامشم اینجاس
خم شد و خیلی نرم لبای پسر رو با لبای خودش پیوند داد...




_هنوزم با دیدن من دلت میلرزه؟
+تو بودی دلت میلرزید؟وقتی کسی که میپرستیدیش با بیرحمانه ترین حالت ممکن ولت کنه تو تاریکی شب؟
_اره،میلرزید.
+تو حتی دلت برای من هم نمیلرزید پس نه به من نه به خودت دروغ نگو کیم تهیونگ!تو فقط دلیل لرزش دل من و شونه هام وقتی از نبودت گریه میکردم بودی.


Forward from: Mohsen Chavoshi
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامُشت
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که «که‌‌را کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»

ناصرخسرو

خون، خون‌ام را
می‌خورد و تا چوبه‌های دار نسوزند در این مملکت؛ باز می‌نویسم: #اعدام_نکنید


Forward from: جوهَـر دودیـ.
شما همه در یک مدرسه در حال آموزش دیدن هستید و هرکس یک قدرت منحصر به فرد خودشو داره.
این پیام رو فور کنید دیلیتون تا بگم هرکدوم چه قدرتی دارید.
-ممکنه تکراری هم بگم. و بگم لقب شما در اون مدرسه چی هست.


صبحتون بخیر




میگن اگه دونفر واقعا برای هم باشن بهم برمیگردن
ولی تو برنگرد
هیچوقت برنگرد تهیونگ
نزار دوباره قلبم به‌امید یه دوست دارم ساده از طرف تو به تپش بیوفته


ظاهرا ولنتاین نزدیکه
مناسبتی که ازش‌متنفرم

20 last posts shown.

39

subscribers
Channel statistics