این روزها همه از فضای عدم نشاط و گمشدن امید در جامعه آگاهیم؛ دانشگاه رجایی نیز به عنوان یک جزء از کل جدا نیست.
پس در اینجا با دو مقوله مواجه هستیم، اول فقدان امید و در وهلهی دوم نشاط؛ که رابطهی بین این دو حلقه بسته است که نمیتوان هیچکدام را علت دیگری نامید.
اما نمیتوان پنهان کرد که هر کدام منشاء متفاوتی دارند.
بحث امید اجتماعی وتزریق آن که اینروزها بهشدت داغ است و همه وظیفهی خود میدانند که گامی در جهت تزریق امید به جامعه بردارند، زخم سادهای نیست که هر طبیبی مرهم برای آن تجویز کند و انتظار همکاریِ آسیبدیده را داشته باشد
امید اجتماعی از اعتقاد به یک
آرمان مشترک سرچشمه میگیرد که در آن منافع و عقاید اکثریت افراد در آن رعایت شده باشد؛ به عبارت دیگر ابتداییترین حق هر فرد تعیین آرمانها و باورهای خویش است؛ وقتی یک جمع کوچک نتواند بر سر یک آرمان مشترک اجماع کند، چه انتظاری از جامعهی بزرگ داریم؟!
اما هرچه جامعه به تزریق امید و آرمانهای مختلف جواب منفی میدهد و نیازمند راهکارهای تخصصیتر است؛ در مورد نشاط این شرایط به مراتب آسانتر است.
شادی حقیقی نیازمند بهانههای بزرگی نیست و از چیزهای کوچکی سرچشمه میگیرد. برای افزایش نشاط اجتماعی اما یک پیشفرض لازم است باهمبودن و فرق نگذاشتن میان هیچیک از اعضایجامعه و عدم ایجاد حس طردشدگی، به دلیل هویت جنسیتیِ یک شخص.
معتقدیم دانشجو معلمان دانشگاه شهید رجایی بهعنوان نومعلمان گزینششده رسمی و تعیینشدهی فرهنگی و اعتقادی و اخلاقی دارای شأن مضاعف هستند . پیشکشیدن برخی سخنان بهدور از شأن والای معلم است.
((ما همانگونه که به داشتن امید محکومیم به داشتن شادی نیز)).
پس در اینجا با دو مقوله مواجه هستیم، اول فقدان امید و در وهلهی دوم نشاط؛ که رابطهی بین این دو حلقه بسته است که نمیتوان هیچکدام را علت دیگری نامید.
اما نمیتوان پنهان کرد که هر کدام منشاء متفاوتی دارند.
بحث امید اجتماعی وتزریق آن که اینروزها بهشدت داغ است و همه وظیفهی خود میدانند که گامی در جهت تزریق امید به جامعه بردارند، زخم سادهای نیست که هر طبیبی مرهم برای آن تجویز کند و انتظار همکاریِ آسیبدیده را داشته باشد
امید اجتماعی از اعتقاد به یک
آرمان مشترک سرچشمه میگیرد که در آن منافع و عقاید اکثریت افراد در آن رعایت شده باشد؛ به عبارت دیگر ابتداییترین حق هر فرد تعیین آرمانها و باورهای خویش است؛ وقتی یک جمع کوچک نتواند بر سر یک آرمان مشترک اجماع کند، چه انتظاری از جامعهی بزرگ داریم؟!
اما هرچه جامعه به تزریق امید و آرمانهای مختلف جواب منفی میدهد و نیازمند راهکارهای تخصصیتر است؛ در مورد نشاط این شرایط به مراتب آسانتر است.
شادی حقیقی نیازمند بهانههای بزرگی نیست و از چیزهای کوچکی سرچشمه میگیرد. برای افزایش نشاط اجتماعی اما یک پیشفرض لازم است باهمبودن و فرق نگذاشتن میان هیچیک از اعضایجامعه و عدم ایجاد حس طردشدگی، به دلیل هویت جنسیتیِ یک شخص.
معتقدیم دانشجو معلمان دانشگاه شهید رجایی بهعنوان نومعلمان گزینششده رسمی و تعیینشدهی فرهنگی و اعتقادی و اخلاقی دارای شأن مضاعف هستند . پیشکشیدن برخی سخنان بهدور از شأن والای معلم است.
((ما همانگونه که به داشتن امید محکومیم به داشتن شادی نیز)).