این عکس رو همین سه چهار روز پیش گرفتم جلوی آزمایشگاه روانشناسی.
بعد احساس کردم عکس خوبی نشده چون منظره خاصی نداره. روز بعدش دوباره یه نگاهی بهش انداختم و اینبار احساس کردم اتفاقا عکس خوبیه ، بدون حواشی، خودم و روانشناسی. این شد که گذاشتمش پروفایلم در تلگرام و واتساپ.
امشب داشتم به این فکر میکردم که یک مطلب کوتاه بذارم کانال تا علی الحساب بِروز بشه که چشمم دوباره به این عکس افتاد. دیگه گفتم فعلا با همین عکس کانال رو بروز کنم.
یادمه یک مفهومی داشتیم توی شیمی دبیرستان به نام ایزومر ( دو ترکیب شیمیایی که اجزای مشابه دارن اما خواص شون کاملا متفاوته).
بیشترِ آدمهایی که با اونها احساسِ مشابهت میکنیم از جنسِ ایزومرن. ظاهرا" مشابه اما باطنا" بسیار متفاوت.
به همین خاطر بیشتر وقتها تنهایی رو ترجیح میدم. خیلی از رابطه هایی که آدمها برقرار میکنن برای فرار از تنهاییه.
خوشبختانه تنهایی یکی از لذتهای اصلیه منه.
خودم ، روانشناسی 😍 و کتاب.
از امروز حجم مطالعه و کارهای من حداقل 2 برابر میشه. البته اینجا مطلب گذاشتن و حرف زدن توی کانال رو دوست دارم و فراموش نمیشه، امیدوارم بیشتر هم بشه.
احسان رحیمی ، 1 آبان 98
بعد احساس کردم عکس خوبی نشده چون منظره خاصی نداره. روز بعدش دوباره یه نگاهی بهش انداختم و اینبار احساس کردم اتفاقا عکس خوبیه ، بدون حواشی، خودم و روانشناسی. این شد که گذاشتمش پروفایلم در تلگرام و واتساپ.
امشب داشتم به این فکر میکردم که یک مطلب کوتاه بذارم کانال تا علی الحساب بِروز بشه که چشمم دوباره به این عکس افتاد. دیگه گفتم فعلا با همین عکس کانال رو بروز کنم.
یادمه یک مفهومی داشتیم توی شیمی دبیرستان به نام ایزومر ( دو ترکیب شیمیایی که اجزای مشابه دارن اما خواص شون کاملا متفاوته).
بیشترِ آدمهایی که با اونها احساسِ مشابهت میکنیم از جنسِ ایزومرن. ظاهرا" مشابه اما باطنا" بسیار متفاوت.
به همین خاطر بیشتر وقتها تنهایی رو ترجیح میدم. خیلی از رابطه هایی که آدمها برقرار میکنن برای فرار از تنهاییه.
خوشبختانه تنهایی یکی از لذتهای اصلیه منه.
خودم ، روانشناسی 😍 و کتاب.
از امروز حجم مطالعه و کارهای من حداقل 2 برابر میشه. البته اینجا مطلب گذاشتن و حرف زدن توی کانال رو دوست دارم و فراموش نمیشه، امیدوارم بیشتر هم بشه.
احسان رحیمی ، 1 آبان 98