Forward from: 🦋شــیطنت عآشقانه🦋
🔞 حاملگی ناخواسته ام ...
۲ ماهی میشد که شوهرم کیوان ندیده بودم چون توی عسلویه کار میکرد و بیشتر از دو روز مرخصی نداشت که این مسیر طولانیو بتونه بیاد و برگرده حتی برای عمل آپاندیسمم نتونس خودشو برسونه و خیالش راحت بود که که دوستش دکتر اَتابک که پزشکه این عملو واسم انجام میده... هر دومون خیلی خوشحال بودیم همدیگرو میخوایم ببینیم...اما هیچی خوب پیش نرفت وقتی شوهرم کیوان خونه رسید دل درد عجیبی گرفتم و مجبور شدیم به دکتر بریم و در کمال ناباوری پزشک خبری بارداری یه ماهه من رو بهم داد...درصورتی که از آخرین رابطه ی من و کیوان ۲ ماه گذشته بود هردو شوکه بودیم و شوهرم کیوان فقط فریاد میزد ک نورا تو به من خیانت کردی و من هم فقط گریه میکردم چون بی گناه بودم و هیچ رابطه ای با کسی نداشتم و واسه همین همون شب بعد از دعوای شدید با کیوان برای مشورت فهمیدن ماجرا پیش دکترم رفتم. هنوز تو شوک بودم که چه اتفاقی میتونه افتاده باشه که با حرف دکترم از شدت تعجب و تنفر به خودم اومدم که در حین عمل اپاندیس ...
برای خواندن ادامه داستان 👇
https://t.me/+ZDceBtV0ebNhMTA0
۲ ماهی میشد که شوهرم کیوان ندیده بودم چون توی عسلویه کار میکرد و بیشتر از دو روز مرخصی نداشت که این مسیر طولانیو بتونه بیاد و برگرده حتی برای عمل آپاندیسمم نتونس خودشو برسونه و خیالش راحت بود که که دوستش دکتر اَتابک که پزشکه این عملو واسم انجام میده... هر دومون خیلی خوشحال بودیم همدیگرو میخوایم ببینیم...اما هیچی خوب پیش نرفت وقتی شوهرم کیوان خونه رسید دل درد عجیبی گرفتم و مجبور شدیم به دکتر بریم و در کمال ناباوری پزشک خبری بارداری یه ماهه من رو بهم داد...درصورتی که از آخرین رابطه ی من و کیوان ۲ ماه گذشته بود هردو شوکه بودیم و شوهرم کیوان فقط فریاد میزد ک نورا تو به من خیانت کردی و من هم فقط گریه میکردم چون بی گناه بودم و هیچ رابطه ای با کسی نداشتم و واسه همین همون شب بعد از دعوای شدید با کیوان برای مشورت فهمیدن ماجرا پیش دکترم رفتم. هنوز تو شوک بودم که چه اتفاقی میتونه افتاده باشه که با حرف دکترم از شدت تعجب و تنفر به خودم اومدم که در حین عمل اپاندیس ...
برای خواندن ادامه داستان 👇
https://t.me/+ZDceBtV0ebNhMTA0