عشق، نیروی بیداری


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


💚گفتار عرفانی💚
ارتباط با ادمین:

@DARVISHJAVADa

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


مهرعلی (ع)

ای که نشسته مهرتو در عمل وبیان من
هیچ نمانده غیر تو در فکر و در لسان من

ای کشیده ای نقاب در دیده و عیان من
چون تو نشسته ای به دل در دل و دیدگان من

ای که گرفته ای حواس هم ظاهر ونهان من
هیچ نجویم غیرتو پیوسته لا مکان من

ای که گرفته ای زمان در فکر و هم روان من
روز وشبم شده یکی یکسره لازمان من

ای شده عشق ومهر تو گناه من به جان من
گردیده جرم عاشقی هدیه ز دلستان من

ای که نموده ای اثر در جان وهم روان من
هرگز نگوید از کلام جز نام تو زبان من

ای که زبان بیان کند نام تو با دهان من
خالی نماید از گناه هم جسم و هم روان من

ای که ربوده ای زدل با یک نگاه ایمان من
خود آن نگاه تو شده ایمان دوجهان من

عباس باشد نام من محو تو دیدگان من
جز تو نبینم چون تویی در ظاهر و پنهان من

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری✨

@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔥✨🔥✨🔥✨

مولانا، انسان کاملی را در هر زمان یاد می کند و اسرافیل وقت خود می داند، که مردگان از حیات روحانی و محرومان از معارف ربّانی را جانی تازه و دو باره می بخشد و انها را به خلعت معرفتی آسمانی می آراید. 

لکن اینبار مردگان او، جانهای خفته اسیران خفته در خاک هستند که در "گور تن" زندانی هواهای نفسانی آدمیان شده اند. 

و سخن انسان کامل، اگر به گوش جانِ مستمع دردمند  برسد، به سان صور اسرافیل اعظم، مردگان ابدان غفلت را، به پرواز و رقص و خیزش در آسمان سماع و شیدایی فرا می خواند.

ولکن این تنها اثری است که بر جان شیفتگان و طلبکاران جمال مطلق می نهد.
 
از همان‌ کتاب 

@eshghnirooyebidariii


مولانا، کشش انسان آگاه به سوی عالم معنا و به سوی عشق و معشوق، به سوی کل و حقیقت هستی و به جانب پروردگار را کششی مقدس می داند و می گوید:

در این نی یا چنگ که انسان کامل است، پروردگار می دمد و فریاد مولانا یا هر انسان کاملی هنگامی از نی با چنگ وجودش بر می خیزد، که جذبه عشق بر او اثر کرده باشد. 

مولانا می گوید: که این ناله در درون همه موجودات هست.
پس اگر عنایت یا جذبه ی پروردگار در آنها بدمد همه می نالند. بنابراین تنها مولانا نمی نالد، بلکه در نفیر و صدای ضجه ی او در عشق، کل هستی، همه آفریدگان _ اعم از زن و مرد و گیاه و جماد - حتی صدای آبشار و آب می نالند و عشق به مبدا را بر زبان می آورند.

پس این فریاد یک تن نیست، بلکه فریاد عالم هستی در شوق ادراک حقیقت هستی و عشق ازلی است. 
از کتاب: عشق باز هم عشق...



@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
پیر من و مراد من، درد من و دوای من
فاش بگفتم این سخن، شمس من و خدای من

از تو به حق رسیده ام، ای حق و حق گذار من
شکر تو را ستوده ام، شمس من و خدای من

محو شوم به پیش تو، تا که اثر نماندم
تا تو مرا نظر کنی، شمس من وخدای من

پیام مولانا به هر عاشقی در سطح کره زمین این است که اگر می خواهید در جاده عشق گام بردارید، از ولایت غافل مباشید و از انسان کاملی بهره بگیرید.

به همین جهت او در مثنوی هرگاه در مقام پرداختن به موضوعاتی پیرامون "پیر"، " اقتدا، " انسان کامل" نظر دارد؛ بر وجهی که در هر موضوع به لطیفه و دقیقه ای در این باب اشارت می کند و پرده غفلتی را از دیدگان مشتاقان راه عشق و طریق حقیقت بر می گیرد.

از کتاب: عشق باز هم عشق...
صفحه ۹۷


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔱🔱🔱🔱


ای برادر زین فقیر خیرخواه
این نصیحت بشنو و رو کن براه

دار پاس حرمت درویش را
بلکه میکن بندهٔ او، خویش را

ور نخواهی بست دل در خدمتش
بد مکن دل بهر پاس حرمتش

حرمت حق را هر آن هتّاک بود
شد چو ظاهر فطرتش ناپاک بود

حرمت حق، حرمت اهل اللّه است
هر شکست این حرمت، ابلیس ره است

حرمت آدم شکست ابلیس دون
زان شد از فردوس عفو حق برون

حاسد حق ورنه در ظاهر نبود
دائماً او سجدهٔ حق مینمود

چون "صفی" مرآت ذات کبریاست
سجدهٔ او فرض بهر ما سواست
یاعلی
-------
در نصیحت برادران ایمانی، بپاس حرمت اهل اللّه، از کتاب "زبدة الاسرار" حضرت صفیعلیشاه (قدس سره)
-------
صفیعلیشاه
درویش
صفی_الحق
زبدة_الاسرار

@eshghnirooyebidariii


Репост из: پیامی برای صلح
📣📣📣 لطفا اسم خودتون روی پروفایلتون باشه

عزیزانی که نام مشخصی ندارند به گروه پذیرفته نمی شوند ❤️



https://t.me/+RdbLusGgc3U2MmM0


💟 ویس چت روخوانی کتاب
(کتاب روح هیمالیا اثر سوامی آمار
جیوتی)
از تاریخ یکشنبه ۲۶ فروردین
ساعت  ۲۳:۳۰
در این گروه برگزار
میشود




سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفت وگوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینه‌سازی كرده است.

ازاین رو استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود كرده است و به بیان دردها و مشكلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.

@eshghnirooyebidariii


خلاف راستی باشد، خلاف رای درویشان

بنه گر همتی داری، سری در پای درویشان


گرت آیینه‌ای باید، که نور حق در او بینی

نبینی در همه عالم، مگر سیمای درویشان

غزل عرفانی سعدی

@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
سعدی اگر جوانی کنی و عاشقی
عشق محمد بس است و آل محمد

اول اردیبهشت بزرگداشت سعدی علیه الرحمه گرامی باد

ش
ع
ری از زنده یاد فریدون مشیری در ستایش سعدی

دریایی از لطافت و  دنیایی از هنر
آمیخته به آن سخنان گزیده  بود

روحی بزرگ،
در تن او ، آرمیده بود
طبعی بلند، پاک، 
آزاده،
همتای آفتاب،  ولیکن
افتاده ، همچو خاک!
هرگز کسی نبود چو او در سخن دلیر،
حق گوی و حق پذیر

می گفت شاه را
در پرده ی نصیحت و مهر و فروتنی
بخت تو هم بلند، که هم عصر  با منی
آن شاعر رونده ی بیدار ره شناس

بانگ بلند او ست
از پشت قرن ها :

" دنیا نیرزد آنکه  پریشان کنی دلی
زنهار ، بد مکن که نکرده ست عاقلی  "

بانگ بلند اوست که اینک جهانیان
هر جا به احترام ازو نام می برند :

فرزندگان یک پدر و مادرند خلق
اعضای یک تن اند، که یک پیکراند خلق

از یک تبار و یک گوهرند و برابرند
از یکدیگر نه هیچ  فروتر نه برترند

در روزگار ما که " بنی ادم " _ ای دریغ _
چون گرگ، یکدیگر را
هر روز می درند،

بر من چو آفتاب جهانتاب روشن است
دنیا به این تباهی و درماندگی  نبود،
یک بار اگر نصیحت او را شنیده بود

@eshghnirooyebidariii




اُوپاسنی ماهاراج یکی از مرشدان مهربابا می باشد"

حضرت مهربابا میفرمایند:

اُوپاسنی ماهاراج
«کس دیگری مانند او وجود نداشت، ارزش او را تنها خداوند می‌دانست.
قابلیت او تا به حدی بود که اگر تمام دنیا را در یک طرف قرار 
می‌دادند و او را در طرف دیگر، عظمت او بیشتر می‌بود.»


@eshghnirooyebidariii



🎧

«عشق یه جور اعتقاده که نمی تونم فراموشش کنم
نمی‌خوای روحمو پاکیزه کنی و بهم آرامش و ثبات بدی؟!!
منو به رودخانه ببر و اونجا غسلم بده.»


@eshghnirooyebidariii



هوای میکده


امشب هوای میکده حالی و هوایی دیگراست
ساقی به صوت خویش درجوش ونوایی دیگر است.
امشب به بستان هر گلی بوی ولایت می دهد
امشب شبستان دلم در عطر و بویی دیگر است

امشب دمیده آفتاب از شور و مستی دلم
سیمای آن خورشیدم امشب به نوری دیگر است

بوی گل وساقی بهم پیچیده در صحن وسرا
امشب فضای میکده یا رب فضایی دیگر است

عباس که حیران مانده او در ساقی ودرجام هو
امشب عجب بزمی شده ، امشب که جشنی دیگر است.


تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری✨

@eshghnirooyebidariii


هله
خواننده: هادی فیض آبادی
غزل ۷۶۵ مولانا / دیوان شمس


@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
اینکه عرفا تکیه دارند که طی این مرحله بی همرهی خضر مکن، از این مقوله است که انسان گام به گام مراحل و منازل سلوک را آگاهانه و عارفانه طی کند و  با اولیای الهی همگام باشد تا با اوصیای الهی هم منزل گردد. به همین جهت است که عرفا معتقدند ولایت، باطن دین است. 

پس حضور دین بدون آن امکان ندارد. چون عرفان، باطن همه ادیان است و به همین دلیل، همه ادیان نیز عارف دارند. 

عارف از ورای زمان و مکان به امور نگاه می کند. به عبارتی، بر قله عشق می ایستد و پیرامون کوه زندگی را نظاره کرده و به جنبه های مشترک آن توجه دارد.    

عرفان مانند عشق در کل هستی جاری و ساری است.

از کتاب: عشق باز هم عشق
ص / ۸۶

@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
عارف همیشه مُهر سکوت بر لب دارد، چون عاشق است. عاشق در برابر معشوق عرض اندام نمی کند.  چون پرده ای است که از خود اراده ندارد، بلکه بر اثر وزش باد معشوق حرکت می کند.

بنابراین قلب و اندیشه اش در راستای معشوق حرکت می کند. 
پس با کلماتی رمز آلود و رمزگونه با معشوق سخن می گوید که مبادا اسرار هویدا سازد. و از آنجایی که عقل و تفکر در برابر واژه ها و عبارات رمزگونه ی "عاشق" عاجز است سر به مخالفت می گذارد. 

چون عقل و اندیشه آدمی در تعبیر از این تجربه های آلوده به مفاهیم و مقولات ذهنی با متن تجربه عشقی فاصله زیادی پیدا می کند، که در حقیقت این فاصله به موازات فاصله مجرد و ماده است. 

به بیان دیگر، آن حقایق و معانی در این تنزل، از حد و منزلت خود خارج شده، صورت ظهور جدیدی پیدا می کنند که ذهن انسان دارای محصول جدیدی می شود که انعکاس و انطباعی است از درون که با انعکاسات و انطباعات حاصل از عوامل بیرونی نیز آلوده شده است. 

برشی از کتاب: عشق باز هم عشق/ ص ۷۸ 
دکتر عباس عطاری کرمانی 


@eshghnirooyebidariii


خاتقاه صفی علیشاه

باگذر از ضلع شمال غربی میدان بهارستان، خیابانی را خواهیم دید با نام صفی علی شاه، که در این خیابان بقه‌ای تاریخی صفی علی شاه وجود دارد که دارالتبلیغ امیرالمومنین امام علی علیه السلام است و برای اهالی با نام خانقاه صفی علی شاه شناخته می‌شود.

این خانقاه مربوط به حاج میرزاحسن اصفهانی، ملقب به صفی علیشاه، شاعر و از مشهورترین مشایخ صوفیه و بزرگان سلسله نعمت‌اللهی است.


 مُخمّسی از دیوان اشعار عارف ربّانی، حضرت صفی الحق صفی علیشاه اصفهانی روحی فداه :

بســــــم الله الـرّحـمـن الـرّحـیـــــم

خــواهـم ای دل مـحـو دیــدارت کـنـم
والِــه ی آن مــاه رخــســــارت کــنــم
 
جــلــوه گــــاه روی دلـــدارت کــنــم
بـسـتـه ی آن زلـف طَـرّارت کـنـــم

در بـــلای عـشــق دلـــدارت کـنـــم
تـا شـوی آواره از شـهــــر و دیــــار
بُگســــلی زنجیــــرعـقـل و اخـتـیــــار     
 
تـــا شـوی بیـگانه از خـویش و تـبـــار 
سـر بـه صحــرا پـس نَـهی دیــوانـه وار
پـــای بـنــــد طُـــرّه ی یــارت کـنـــم


@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
مولانا

مولانا مردم را به دو دسته تقسیم میکند.
آنان که خام مانده اند، درکی از واقعیت ها و علیّت ها ندارند. آنان که به پختگی و بیداری رسیده اند، حقیقت زندگی را درک کرده اند.

تجربه به او می گوید که با اشخاص خام نمی توان زیاد نزدیک شد.

آنان نمی توانند حقایق را درک کنند، دچار سوء تفاهم و بدگمانی و اسباب زحمت می شوند.

همه در همه حال مستعد بیداری و آگاه شدن نیستند. گیرنده بعضی ها در همه حال فعال نیست، جا می ماند.

از این رو انتظار نمی رود که همه بیدار شوند و حقایق را بفهمند.

بیشتر مردم اسیر بازی هستند. پس باید به شکلی با آنان کنار آمد.

مشکل انسان در طول تاریخ فهمیدن بوده تا فهماندن.

از کتاب: الماس های مولوی
صفحه ۳۸


@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
غزل شماره ۵
صفی علیشاه👇


ترک عقل ذوفنون کردیم
ما
خویش در عشق آزمون
کر
دیم ما

بند رهرو بود چون عقل و جنون
ترک این عقل و جنون کردیم ما

خانه را پرداختیم از هست و نیست
غیر یار از دل برون کردیم ما

تا نباشد حرفی الاحرف عشق
لب خمش از کاف و نون کردیم ما


@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
معرفی یک عارف بزرگ سده های اخیر

میرزا حسن اصفهانی متخلص به «صفی» و ملقب به صفی‌علی‌شاه (زادهٔ ۱۲۵۱ قمری در اصفهان، درگذشتهٔ ۱۳۱۶ قمری در تهران)، قطب دروایش نعمت‌اللهی و از شاعران بزرگ صوفی مشرب سده‌های اخیر است.

او مردى ادیب و شاعر و در نظم انواع شعر توانا بود. پدرش بازرگان بود. وی در کودکى به همراه پدر به یزد رفت و تا سن بیست سالگى در آن شهر زیست. میرزا حسن پس از آموختن مقدمات علوم به شیراز، کرمان، مشهد و سپس به هند و حجاز مسافرت‌هایی کرد، و بالاخره به تهران آمد.

در تهران یکی از مریدان وی قطعه زمینی در محلهٔ شاه آباد به او هدیه کرد و او در آنجا خانقاهی وسیع بنا نهاد که پس از مرگ در همانجا به خاک سپرده شد.

هم‌اکنون خیابان مجاور خانقاه و آرامگاه وی در تهران به خیابان صفی‌عیشاه معروف است.

وی صاحب آثار متعددی به نظم و نثر است که از آن جمله می‌توان به تفسیر منظوم قرآن در سی و دو هزار بیت و زبدة‌الاسرار مشتمل بر بیان اسرار شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش و تطبیق آن با منازل سیر و سلوک اشاره نمود.

@eshghnirooyebidariii


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


نیست رویِ توبه و بَرگشت
بَر حق دیگرَم،
یا شفاعت خواستن
اَز پیر و اَز پیغمبرم

@eshghnirooyebidariii

Показано 20 последних публикаций.