🔶آزار و اذیت زنان در خیایانهای ایران و سکوت مطلق پلیس
✍غنچه قوامی
از صبحهای تابستان سالهای دبیرستان است. هدفون در گوش و شرق در دست قدمزنان به سمت خانه میروم. ناگهان کسی از پشت سر چنان محکم باسنم را میفشارد که جیغ میزنم و روزنامه از دستم میافتد. تا به خودم آمدم دیدم مردی در حال دویدن است. با اینکه شوکه شده بودم فریادزنان به دنبالش دویدم. به او نرسیدم و کم آوردم. نشستم کف پیاده رو و دقایقی گریه کردم. از آن روز به بعد هرگز در خیابانهای تهران به موسیقی گوش نمیدهم.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
https://goo.gl/3GMYRp
✍غنچه قوامی
از صبحهای تابستان سالهای دبیرستان است. هدفون در گوش و شرق در دست قدمزنان به سمت خانه میروم. ناگهان کسی از پشت سر چنان محکم باسنم را میفشارد که جیغ میزنم و روزنامه از دستم میافتد. تا به خودم آمدم دیدم مردی در حال دویدن است. با اینکه شوکه شده بودم فریادزنان به دنبالش دویدم. به او نرسیدم و کم آوردم. نشستم کف پیاده رو و دقایقی گریه کردم. از آن روز به بعد هرگز در خیابانهای تهران به موسیقی گوش نمیدهم.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
https://goo.gl/3GMYRp