📚
#آشنایی_زدایی
(Defamiliarization)
🔸آشنایی زدایی مفهومی است که اولین بار ویکتور شکلوفسکی در مقاله ی « هنر به مثابه ی تمهید »( ۱۹۱۹) از آن سخن گفت. شکلوفسکی این مفهوم را در مقابل نظریه ی الکساندر پوتبنیا مطرح کرد که معتقد بود هنر اندیشیدن در قالب تصاویر است، و تصاویر ساده تر و روشن تر از مدلول خود هستند.
اما شکلوفسکی بر این باور بود که معنای هنر در توانایی ِ «آشنایی زدایی» از چیزها، در نشان دادن آن ها به شیوه ای نو و نامنتظر نهفته است. در زندگی روزمره ، ما چیزها و بافتار ِآن ها را نمی بینم، چرا که ادارک ما برحسب عادت و به طور خودکار عمل می کند. هدف هنر انتقال حس چیزهاست آن سان که ادارک می شوند، نه آن سان که دانسته می شوند.
هنر با ایجاد اشکال غریب و با افزودن بر دشواری و زمان فرآیند ِ ادراک، از اشیا آشنایی زدایی می کند، زیرا فرآیند ادراک، فی نفسه، غایتی زیباشناختی است و باید این فرآیند طولانی شود.
به نظر شکلوفسکی آشنایی زدایی در ادبیات در سه سطح عمل میکند :
🔹در سطح زبان
🔹درسطح مفهوم
🔹در سطح اشکال ادبی
در سطح زبان : آشنایی زدایی زبان را دشوار می سازد و عامدانه آن را به صورتی که مانع در می آورد؛ در این مورد مثلا می توان انباشت صداهای دشوار و نیز از کاربرد وزن در شعر نام برد.
در سطح مفهوم : آشنایی زدایی با قلب مفاهیم و ایده های پذیرفته شده و با نمایش دادن آن ها از چشم اندازی متفاوت، آن ها را به چالش می کشد. مثلا لئون تولستوی در داستان « شلنگ انداز»، غیر منطقی بودن جهان بشری را از دید یک اسب نشان می دهد.
در سطح اَشکال ادبی:
آشنایی زدایی از قراردادهای ادبی از طریق شکستن معیارهای مسلط هنری و ارائه ی معیارهای نو، و نیز از طریق ارتقاء ژانرهای ادبی فرعی همچون مضحکه و داستان پلیسی به سطح هنرهای زیبا صورت می گیرد.
مفهوم آشنایی زدایی در نقد ادبی بسیار مفید واقع شد.این مفهوم فرآیندی را توصیف کرد که درمورد انواع مختلف ادبیات معتبر بود و ادبیات را از سایر وجوه کلامی متمایزساخت. آشنایی زدایی ایجاد ِپایگانی از عناصر را درون اثر ادبی میسر ساخت؛ به این ترتیب که اصلِ آشنایی زدایی به عنوان اصل محوری عمل میکرد و تمامی عناصر دیگر تحت سیطره ی آن قرار می گرفتند. در نهایت، آشنایی زدایی به برداشت تازه ای از تاریخ ادبی رهنمون گشت. برداشتی که نه بر ادامه ی سنت،بلکه بر گسست های ناگهانی از گذشته، و پیدایش قواعدِ هنری نو استوار بود.
منبع:
صورتگرایی روسی
برجسته سازی،مکتب پراگ
دانشنامه نظریه های ادبی معاصر
مهران مهاجر - محمد نبوی
📝سرزمین شعر و نثرهای ناب
" با ما در این نشریه مجازی همراه باشید ."
📖📙
با شاعران و نویسندگان معاصر ایران و جهان
https://telegram.me/sarzamin_sher_nab
#آشنایی_زدایی
(Defamiliarization)
🔸آشنایی زدایی مفهومی است که اولین بار ویکتور شکلوفسکی در مقاله ی « هنر به مثابه ی تمهید »( ۱۹۱۹) از آن سخن گفت. شکلوفسکی این مفهوم را در مقابل نظریه ی الکساندر پوتبنیا مطرح کرد که معتقد بود هنر اندیشیدن در قالب تصاویر است، و تصاویر ساده تر و روشن تر از مدلول خود هستند.
اما شکلوفسکی بر این باور بود که معنای هنر در توانایی ِ «آشنایی زدایی» از چیزها، در نشان دادن آن ها به شیوه ای نو و نامنتظر نهفته است. در زندگی روزمره ، ما چیزها و بافتار ِآن ها را نمی بینم، چرا که ادارک ما برحسب عادت و به طور خودکار عمل می کند. هدف هنر انتقال حس چیزهاست آن سان که ادارک می شوند، نه آن سان که دانسته می شوند.
هنر با ایجاد اشکال غریب و با افزودن بر دشواری و زمان فرآیند ِ ادراک، از اشیا آشنایی زدایی می کند، زیرا فرآیند ادراک، فی نفسه، غایتی زیباشناختی است و باید این فرآیند طولانی شود.
به نظر شکلوفسکی آشنایی زدایی در ادبیات در سه سطح عمل میکند :
🔹در سطح زبان
🔹درسطح مفهوم
🔹در سطح اشکال ادبی
در سطح زبان : آشنایی زدایی زبان را دشوار می سازد و عامدانه آن را به صورتی که مانع در می آورد؛ در این مورد مثلا می توان انباشت صداهای دشوار و نیز از کاربرد وزن در شعر نام برد.
در سطح مفهوم : آشنایی زدایی با قلب مفاهیم و ایده های پذیرفته شده و با نمایش دادن آن ها از چشم اندازی متفاوت، آن ها را به چالش می کشد. مثلا لئون تولستوی در داستان « شلنگ انداز»، غیر منطقی بودن جهان بشری را از دید یک اسب نشان می دهد.
در سطح اَشکال ادبی:
آشنایی زدایی از قراردادهای ادبی از طریق شکستن معیارهای مسلط هنری و ارائه ی معیارهای نو، و نیز از طریق ارتقاء ژانرهای ادبی فرعی همچون مضحکه و داستان پلیسی به سطح هنرهای زیبا صورت می گیرد.
مفهوم آشنایی زدایی در نقد ادبی بسیار مفید واقع شد.این مفهوم فرآیندی را توصیف کرد که درمورد انواع مختلف ادبیات معتبر بود و ادبیات را از سایر وجوه کلامی متمایزساخت. آشنایی زدایی ایجاد ِپایگانی از عناصر را درون اثر ادبی میسر ساخت؛ به این ترتیب که اصلِ آشنایی زدایی به عنوان اصل محوری عمل میکرد و تمامی عناصر دیگر تحت سیطره ی آن قرار می گرفتند. در نهایت، آشنایی زدایی به برداشت تازه ای از تاریخ ادبی رهنمون گشت. برداشتی که نه بر ادامه ی سنت،بلکه بر گسست های ناگهانی از گذشته، و پیدایش قواعدِ هنری نو استوار بود.
منبع:
صورتگرایی روسی
برجسته سازی،مکتب پراگ
دانشنامه نظریه های ادبی معاصر
مهران مهاجر - محمد نبوی
📝سرزمین شعر و نثرهای ناب
" با ما در این نشریه مجازی همراه باشید ."
📖📙
با شاعران و نویسندگان معاصر ایران و جهان
https://telegram.me/sarzamin_sher_nab