باغ فرهنگ


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


شعر،داستان کوتاه،رمان،موسیقی،فیلم... همه در باغ فرهنگ
کانال دوم :
@BagheRoman
گروه باغ رمان :
https://t.me/joinchat/BL6YqD92SnyPX_qZVBqHIg
به سایت ما سر بزنین:
www.BagheFarhang.com

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


رمان #اینجا_که_من_ایستاده_ام به قلم #شهرزاد_شیرانی










📙 رمان اینجا که من ایستاده ام

🖊 به قلم شهرزاد شیرانی

📑 تعداد صفحات ۲۵۲

⚜️ @BagheFarhang

این داستان در مورد زندگی متفاوت دختریه که با آدمهای خوبی رو به رو نمیشه و سعی میکنه با احساسات و اتفاقهای بد زندگیش کنار بیاد و از آدمهایی که دوستشون نداره دوری کنه اما اونطور که دوست داره پیش نمیره و البته این خیلی هم برای اون بد نمیشه...
برای باد خواهم گفت ، برای همه آنچه از دست داده ام ، نخواهم جنگید ، برای روزهای بر باد رفته ام گریه نخواهم کرد ، اما امروز ، برای داشتنت دست میاندازم به غرورم و از گردنم باز خواهم کرد ، غرور میخواهم چکار ، انگار هرگز نداشته ام...ولی تو همین جا ، کنارم بمان و دستهایم را رها مکن ، همین جا ، اینجا که من ایستاده ام....
ژانر:عاشقانه

#باغ_رمان

لینک گروه:
🔱 https://t.me/joinchat/BL6YqD92SnyPX_qZVBqHIg 🔱


روز دختر مبارک 🤗 👩🏼 👑

@BagheFarhang


🌵

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ
ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﻲ ﻭﻗﻔﻪ،
ﺑﻴﺨﻴﺎﻟﻲ ﻫﺎﻱ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ،
ﻧﺎﺯ ﻭ ﻛﺮﺷﻤﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺁﻳﻨﻪ
ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺑﻲ ﺩﻟﻴﻞ،
ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻬﺎﺭ ﻧﺸﺪﻧﻲ،

ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ،
ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻧﺎﺯﻙ ﻧﺎﺭﻧﺠﻲ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﻲ ﻫﻮﺍ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ !
ﭼﻪ ﻗﺪﻱ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻃﺎﻗﺘﻢ !
ﺿﺮﺑﺎﻫﻨﮓ ﻗﻠﺒﻢ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﻲ ﻣﻴﺰﻧﺪ !

ﭼﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻭﺯﻱ،
ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﺨﺖ ﺷﺪﻥ ﻫﻢ ﺭﺿﺎ ﻧﻤﻴﺪﻫﻢ !
ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺷﺪﻥ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﻳﺸﻢ،
ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻧﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ !

ﺟﺎﻱ ﺑﺴﺘﻨﻲ ﻳﺨﻲ ﻫﺎﻱ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ
ﻗﻬﻮﻩ ﻫﺎﻱ ﺗﻠﺦ ﻭ ﭘﺮ ﺳﻜﻮﺕ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ !

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻟﺤﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻢ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺟﺪﻱ ﺍﺳﺖ
ﻛﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻴﺒﺮﻡ ...
ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺷﺎﺩﻱ ﻫﻢ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﻢ ! ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ !
ﭼﻪ ﭘﻴﺸﻮﻧﺪ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻠﻤﻪ ﺧﺎﻧﻢ !!!
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺳﻤﺖ ﻣﻴﻨﺸﻴﻨﺪ
ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺳﺮ ﺧﻮﺷﻲ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻴﺎﻟﻴﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ،
ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺶ ﻭﺯﻧﻪ ﻭﻗﺎﺭ ﻭﻣﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ
ﺭﻭﻱ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﺩ !

ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﺪ،ﻧﻪ !
ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻛﻨﺪ ﻭﺯﻧﺸﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻧﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺩﺭﻭﻧﻢ
ﺯﻳﺮ ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﺁﻥ ﺑﻤﻴﺮﺩ ...

امروز شاید روز من نباشد،
اما من همان دختر دیروزم ،
روزم مبارک...

#روز_دختر_مبارک

@BagheFarhang


رمان #پرسی_جکسون_و_خدایان_یونان ( #نفرین_تیتان ) به قلم #ریک_ریوردن




📔 رمان پرسی جکسون و خدایان یونان (نفرین تیتان)

🖊 به قلم ریک ریوردن

📑 تعداد صفحات نامعلوم

⚜️ @BagheFarhang


❌ فاقد خلاصه
ژانر:فانتزی، هیجانی


#باغ_رمان #رمان_خارجی

لینک گروه:
🔱 https://t.me/joinchat/BL6YqD92SnyPX_qZVBqHIg 🔱


📘 0️⃣6️⃣ 📘

پرش به قسمت اول :
https://t.me/BagheFarhang/10657
پرش به قسمت قبل(5) :
https://t.me/BagheFarhang/10715

قسمت #ششم

رمان #آتش_افروز

بقلم #مهسا_باقری

📘 @BaghStore 📘

❎ رمان آتش افروز #فروشی است و هیچوقت تا انتها بصورت رایگان منتشر نمی شود،برای دانلود فایل کامل باید اقدام به خرید آن کنید. ❎

📥 صفحه خرید و دانلود از وبلاگ باغ استور :
http://baghstore.blogfa.com/
📥 صفحه خرید و دانلود از سایت باغ استور :
http://baghstore.com/
.
.
.
📌 از طریق کارت به کارت هم میشه این رمان رو خرید،مبلغ رو به شماره کارت
6037701145965098 | بانک کشاورزی | بنام مهسا باقری
واریز کنین،سپس به آیدی @unicnovel یک عکس از رسید واریزی بفرستین تا فایل ها رو تحویل بگیرین.
*
#هر_شب_ساعت_21_بجز_جمعه_ها
*








اینبار تقریبا کنار مریم ولو شدم...به حوض وسط حیاط خیره بود....تاب را کمی تکان دادم....صدای
آهش در گوشم پیچید.
آه ای زندگی منم که هنوز...
با همه پوچی از تو لبریزم...
نه به فکرم که رشته پاره کنم...
نه بر آنم که از تو بگریزم.....
***************************
حال...
فنجان چای را مقابلم میگذارد...چشم از کتاب برنمیدارم..دو روز دیگر امتحان دارم!!
-ممنون.
-نوش جان.
سینی را روی میز میگذارد و مقابلم مینشیند...صدایش را بالا میبرد.
-دخترا بیاین چای.
همانطور که چشمم به کتاب است دست دراز میکنم و فنجان را برمیدارم...زیر چشمی نگاهش
میکنم... هنوزم مقابل من معذب است...بعد از یکسال...هه!!
-چه خبر از دانشگاه ساغر؟
خودش را کمی جمع میکند:ای بد نیست!!
قلپی از چای میخورم..چشمانم را از کتاب میگیرم :یعنی چی؟راضی نیستی؟!
دو دل است...نمیداند حرف بزند یا نه؟!
-یکم سخت شده درسا...
آنقدر سخت و دستپاچه حرف میزند که چشمانم را ریز میکنم...حرفش بوی خوبی نمیدهد....نگاه موشکافانه ام دستپاچه اش میکند..دوباره با صدای بلند میگوید
-بابا این چایی یخ کرد...کجایین پس؟
حدسم درست بود....شیده ی لعنتی کار خودش را کرده...میخواهم حرفی بزنم اما صدای مونا و
شیده مانعم میشود...مثل همیشه در حال هرهر و کر کر اند...هر کدام روی مبلی مینشینند و چای هایشان را برمیدارند...بی توجه به آن دو دوباره سرم را پایین می اندازم و کتابم را ورق میزنم...به هیچ وجه تمایلی به هم صحبتی با آنها ندارم!
صدای جیغ مانند مونا روی اعصابم خط می اندازد
-چه خبرا ساغری؟حال اون پسره ی سوسول چطوره؟
صدای پوزخند شیده را میشنوم
-اسمش چی بود؟ اووومم....اها سعید...
کتاب را در دست میفشارم..مبادا در صورت نحسش فرود بیاورم...ساغر من من میکند...بخاطر
وجود من است ..جرئت ندارد مقابل من حرفی بزند....سنگینی نگاهش را حس میکنم...اما
همچنان بی تفاوت در حال زیر و رو کردن مطالب کتابم.
-پس چرا لالی دختر؟ نکنه این یکیم پریده؟
ساغر هول شد...دختر بیچاره.
-نه..نه...خوبیم با هم..فعلا که مشکلی نیست!!
مونا پوفی میکشد:گفتم حتما این یکیم پریده ها..از بس نابلدی...اما حواست باشه زود خر
نشی...زیر صد تومن اصلا وانده...چون تو هم خیلی جوونی هم خوشگل!!
لب روی هم میفشارم و کتابم را محکم تر در دستم فشار میدهم...کثافت!!یک جمله دیگر بر زبان
بیاورد مشت بر دهانش میکوبم....اما انگار شانس با او یار است که درست وقتی میخواهد لب باز
کند رها از حمام بیرون می آید.سلام میکند و کنارم مینشیند...نگاهش به چهره برافروخته من
است!!
ساغر سریع بلند میشود:عافیت باشه رها جون..الان واست چای میارم.!.!
مونا بحث را عوض میکند:شیده خبری از خواهرت نشد؟ مگه نمیخواستی بیاریش پیش ما؟ بابا
این یه ساله شوهرش مرده...چه جوری میخواد خرجشو در بیاره؟
شیده شانه بالا می اندازد:نمیدونم والا...فکر نکنم آبی از خواهر من گرم بشه!!
ساغر از آشپزخانه بیرون می آید و چای را مقابل رها میگرد...رها در حالی که چای را برمیدارد
پوزخند پررنگی میزند.
-هر زنی که شوهرش ُ مرد باید برای در آوردن خرجش کثافت کاری کنه؟چشم نداری ببینی داره
مثل یه زن آبرو دار زندگی میکنه؟!
مونا رو ترش میکند
-به تو چه فوضول...من کی همچین حرفی زدم؟؟
شیده می غرد: ببند دهنتو رها..!!
اما رها دست بردار نیست
-چیه؟خیلی دوست داری شیدا هم عین تو توی لجن غرق بشه؟خیلی دوست داری خراب
بشه؟من خوب یادمه تو از اولم چشم دیدن خوشبختی اونو نداشتی...وقتی میدیدی اون داره
مثل آدم با شوهرش زندگی میکنه و چقدر پاکه آتیش میگرفتی...هه اما حالا شوهرش
مرده....چه راهی بهتر از این واسه زجر دادن اون خدابیامرز!!
صورت شیده از خشم به کبودی میزند...دستش را مشت کرده و به سمت رها خیز برمیدارد که
او هم از جا میپرد و پشت مبل می ایستد...شیده درست روبه روی من و رها پشت سرم.
-تو رو سننه بچه پررو...به تو چه...زر زیادی بخوای بزنی حالتو جا میارم.
رها امشب کوتاه بیا نیست...با سر اشاره ای به ساغر میکند
-میخوای بشه یکی مثل این؟مثل من؟لعنتی این دختر که پاک بود .دست نخورده بود...


خوشبختى گاهى
فقط يک تعريف دارد:
«دوباره دیدنش!»

#آلما_توکل
@BagheFarhang


رمان #خیس_مثل_باران به قلم #ریحانه_محمود








📗 رمان خیس مثل باران

🖊 به قلم ریحانه محمود

📑 تعداد صفحات نامعلوم

⚜️ @BagheFarhang

رمانی با روز های بارانی که زندگی شخصیت های داستانو تحت تاثیر قرار میده؛ رمانی که هر روز هیجان انگیز تر میشه...
گیسو دختر دبیرستانی که با برادرو خواهرش زندگی میکنه و تمام زندگیش درس خوندنشه...
گیسو دختر 17 ساله ی داستان یه روز تو یکی از اردو های مدرسش با نازنین آشنا میشه و مسیر زندگیش عوض میشه....

آراد پسر 27 ساله ی مغرور و خوشتیپ و فوق العاده ثروتمندیه که به هیچ دختری تو زندگیش اهمیت نمیده...
آراد یه برادری داره به اسمه عرفان که زیباییش زبون زده عامو خاصه؛ اما این برادر خوش چهره تفاوت های زیادی با آراده مغروره ما داره....
آراد تو یه پارتی با گیسو ی زیبای ما آشنا میشه و مسیر زندگیش تغییر میکنه....
آیا گیسو همیشه همون دختر ساده ومهربون میمونه؟
آیا آراد انقدر عاشق هست که از اشتباهات عروسک قصه هاش بگذره؟
آیا عرفان اونقدر مرد هست که...پایان خوش
ژانر: عاشقانه،انتقامی،کلکلی

#باغ_رمان

لینک گروه:
🔱 https://t.me/joinchat/BL6YqD92SnyPX_qZVBqHIg 🔱


🌵


قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد ..
زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند
و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد ..
کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است ..
آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند ..
آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند ..
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!
فرشته پرسید: چه عیبی؟!
خداوند گفت: قدر خودش را نمی داند ...
.
#شل_سیلور_استاین

@BagheFarhang


رمان #آینه_ای_در_برابر_آینه_ات_میگذارم به قلم #نغمه و #hank

Показано 20 последних публикаций.

7 253

подписчиков
Статистика канала