Princess Of Naora


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


به دنیای سخنان قلبم خوش اومدی
مکانی که احساسات محبوس قلبم رو باهات درمیون میذارم و تو رو به سرزمین اسرار آمیزم میکشونم
ناشناس من:
http://t.me/HidenChat_bot?start=415481963
چنل استریت فیک نائورا👇
@MoonLight_BTS
چنل گی فیک محکوم به عشق👇#DTL
@KOOKVHOME

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
چرا انقدر وایب زندگی منو میده؟
البته درونم
دقیقا همونجایی که فقط یکنفر میتونه بهش تسلط پیدا کنه
همونجایی که دردش رو با کسی شریک میشم که مهم نیست کی و کجا!
خودش رو میرسونه تا من بتونم مابین بازوهاش آروم بگیرم.
دوریش برام مثل مرگ میمونه و قلبم رو مچاله میکنه.
اینکه توی دنیایی باشی که به عالم و آدم توجه و عشق نشون بدی اما خودت ایگنور بشی، داشتن یکنفر که تورو با وجود همه چیت دوست داره مثل گنجینه ایه که توی هسته زمین دفن شده!
کاش بدونه وجودش چقدر گرما بخشه و وقتی نیست زندگی برام مثل عصر یخبندان میمونه.
کاش بدونه چرا حتی وقتی که کنارمه نگرانشم و دائم میگم ( حالت خوبه)
کاش بدونه فقط نگاهش چقدر قلبم رو به تپش وادار میکنه.
کاش بدونه همه چیز منه و بیشتر باید مراقب خودش و قلبی که توی سینشه باشه چون تمام گردش زندگیم وابسته به وجود اونه!

@DarknessOfTheLandMyHeart


آن اقیانوس های آسمونی رنگ، مژده نور امید من و آتشی بودند که مرا همچون شعله های نیلگون میسوزاندن.مرا میان آتش غرق اما خاکسترم نمیکردند.
ز شب تا سحرگاهان خیال نگاه پر احساست را در دل میپرورانم و در حسرت الماس های بلورین چشمانت به سمت خاطراتم پر میکشم.
شبی که زیر نور ماه کامل احساست را با قلبی باز پذیرفتم و لب های گرمت را با تمام وجود بوسیدم، میترسیدم یک روز تو را از دست بدهم.
هربار که شیطان درونم از خواب بر میخواست و مرا هیولایی خونخوار میکرد، نگاه درخشان تو مثل مرهمی روی قلب خسته ام بود.
نخواستی تنهایم بگذاری اما تنهایت گذاشتم چون تحمل جراحاتی که خودم بهت هدیه دادم برایم سخت بود.
با اینکه الان هیچ تسلطی روی اراده و توانم ندارم، اما قلبی دارم که با احساس تو میتپد و نیرو بخش روی تاریک من است.
هیونجینا
الان که این نامه رو میخونی ،فرسخها از هم دور افتادیم و من نیرویی برای بازگشت سمت تو و آرزوهام ندارم.
منو ببخش آلفای زخم خورده و تنهای من.
تا آخرین لحظه!
تا آخرین نفس!
عاشقتم

💌 سهیون از سرزمین خفتگان

#Sehyun
#DTL
@DarknessOfTheLandMyHeart


بهم بگو قلب شیطانیت چطور عاشق چشمهای سبز و معصومش شد؟
چرا گذاشتی قلبش همزمان هم کنارت باشه هم ازت فاصله بگیره؟
الان دیگه اون رفته و دیگه هیچوقت برنمیگرده!
باید تا وقتی کنارت داشتیش به فکر این میفتادی که روزی از دستش میدی.
الان برای پشیمونی خیلی دیر شده برایان حتی اگه منو داخل اون تابوت بذاری هم قرار نیست روح کسی که دوسش داری برگرده.
اگه عاشقش بودی، نباید این جمله آتشین قلبت رو ازم محروم می کردی که فکر کنه ذره ای درونت جایی نداره.
اون با قلبی که به خاطر عشق و ترسی که تو مسببش بودی ترکت کرد .

🕯ربکا از سرزمین نائورا
#rebekah
#naora
@DarknessOfTheLandMyHeart


همیشه همینه😐
مرسی که انقدر قشنگ توصیفش کردی😐😂❤️


Репост из: سمفونیِ آکاردئونِ قلبم
من هروقت عجله دارم:
گوشیم: وقت تموم شدن شارژه
سیستمم: وقت هنگ کردنه
نت: وقت قطع شدنه
انگشتام: وقت فلج شدنه
معده م: وقت خالی شدنه
و در آخر زمان: وقت دویدنه

من: :///


دقیقا نویسندگی یعنی توی دنیای خودت باشی.
همیشه محو چیز هایی بشی که مردم بیخیال از کنارش عبور میکنن.
یعنی هر شب با خیالات جدید خوابت ببره و کلا با بقیه متفاوت باشی.
ذهنیت پاک و متفاوت داشتن قشنگ تر از هر چیزی توی این دنیای رنگارنگه.
چیزی که منو عاشق سرزمین ذهنم میکنه اینه که اونجا محدودیتی برای من وجود نداره و تا توان دارم میتونم هر کاری که توی زندگی واقعی که جسمم درش زنجیر شده ،نمیتونم انجام بدم رو اونجا تصور کنم.
نائورا سرزمین تخیلات منه که هربار منو داخل مسیر تازه ای میکشونه.

#tulip
@DarknessOfTheLandMyHeart


Репост из: My white world☁️💙
دنیای نویسنده ها جایی که ما با کرکترامون زندگی می کنیم.
شخصیت اونا رو خودمون انتخاب میکنیم؛یا برگرفته از شخصیت خودمونه،یا اون چیزی که میخواستیم باشیم،یا اون چیزی که بقیه هستن.
نویسنده که باشی،نوشتن برات حس و حال دیگه ای داره.
نویسنده که باشی،صدای شرشر آب زلال برات مزه دیگه ای داره.
نویسنده که باشی،از همه چیز ایده میگیری؛گل ها،بارون،حتی یک عکس!
نویسنده که باشی،احساساتت رو گوشه گوشه ی متن هات جا میدی.
نویسنده که باشی،برای نگارش کلمات دلتنگ میشی.
نویسنده که باشی،هر رنگی برات یه وایب خاص داره.
نویسنده که باشی،رویاهات میشه بارون پشت شیشه کافه.
فرقی نمی کنه،نویسنده تکست،رمان،فیکشن؛دیلی!♡
از نوشته های پاکتون ممنونم.
لایلاک،
هانا،
آنشرلی،
سارا،
نینا،
تی،
شازده کوچولو❣

@mypurplehome


در جریانی که ویلیام داستان من....😐😭🚶‍♀


Репост из: نهنگ تنها 🐋
ִֶָ✹🐋

ویلیام جذاب تخیل من.
یه روز ازت داستان مینویسم.
یه روز تو رو توی این لباس ها درحالی توی قصر مرمرین قدم میزنی و تاج پادشاهیت رو روی سرت میذاری ازت مینویسم.

👑 ویلیام خیال لئو.

@lonelywhalien_52


مهم اینه که سرپا بمونی


Репост из: محفل سایه
انقدر این کارو کردم که مثلِ دروغ گفتن به خودمه ولی درسته
همین سرپا نگهم میداره


درسته که یه وقتهایی زندگی طعم مرگ میده اما باید چیزی رو پیدا کنی که روحت رو به جسمی که توی این دنیا گیر کرده پیوند بده.
پیانوی من یکی از باارزش ترین و درخشانترین دارایی های منه که وقتی پشتش میشینم روحم رو توی خودش میکشه و انگشت هامو سمت کلاویه های سیاه و سفیدت جذب میکنه.
آوایی که از حرکت نت ها توی ذهنم میپیچه برام قابل وصف نیست.
بعضی وقتا چشمهام رو میبندم و بارها یک آهنگ رو تکرار میکنم به طوری که ملکه ذهنم بشه.
دنیای پیانو منو به خلأ میکشونه و خاطرات خیال انگیز درونم رو روی پرده نمایش ذهنم برام به نمایش میذاره.
اگه ازم بپرسن که آرامش رو کجا پیدا میکنی، میگم :
مابین کلاویه های سیاه و سفید پیانو
نفس های پی در پی قفسه سینم هنگام رقص
گوش دادن به موسیقی هایی که روح و جانم رو نوازش میکنن
قدم زدن توی دنیای خیالات و تصورات ذهنم
عشق بازی با کسی که در خوابهام موج میزنه
اینها همه دلایل زندگی نه چندان شیرینم هستن و من به تو تکشون وابسته و محتاجم
#tulip
@DarknessOfTheLandMyHeart


Репост из: محفل سایه
فکر میکردم هر چی که بشه یچی هست سره پا نگهم داره
امیدوارم هیچ کس حس نکنه اون یچیزش و کشتن.....
و اون هر چی بشه ها روی روح و تنم هجوم اوردن و دارن میخورنم.....
زنده زنده خورده شدن درد داره
ولی عیب نداره
چون اون یچیز....دیگه نیست💔🚶🏻‍♀
مراقبِ پیانوت باش بزار هر روز پررنگ تر از قبل برات بدرخشه
اگه بمیره روحت و با خودش به گور میبره و تو میمونی و یه جسم یخ زده

نوای پیانوت برای من فقط خاطره ساخت
انگار در عالم مرگ فرو رفتی و داری از پشتِ یه صفحه ی شیشه ای پررنگ ترین احساساتت رو به یاد میاری
تداعیِ خاطرات پس از مرگ
با این فکر که دیگه اون زندگی و نداری..


مهم نیست چرا و چطور.
اما این آهنگی بود که برای بار اول منو وادار به رقص کرد.
طوری که در حرکاتم غرق میشم و حتی چند ساعت پشت سر هم مثل یک قوی سفید وحشی و تنها دور اتاقم پر میکشم.
اگه انرژی بینهایت داشتم، میتونستم تا آخرین نفس برقصم و بخونم.
این دنیای کوچیک و خیالی منه که هربار منو از اتاقم به سفر متفاوتی میبره.
یکبار به استیج
یکبار کنار دریاچه
یکبار زیر آبشاری که عشق مخفیم رو ملاقات میکنم.
و یکبار توی تابوتی که خودم برای احساسم ساختم و فقط خودم میتونم اون رو بشکنم و به واقعیت تلخم برگردم چون نمیخوام تا ابد داخلش بمونم.
آدمها یک وقتایی به هیچکس جز خودشون و یک فضای خالی نیاز ندارن اما درست همین موقعه که هر بنی بشری یادت میفته.
همین افراد درست زمانی که حتی حوصله خودت رو هم نداری تنهات میذارن.
همین آدمها وقتی بهشون نیاز داری بهت پشت میکنن.
اما من زندگیمو با همه اینها دوست دارم و با عشق بهش چنگ میزنم.
تضاد غم و شادیه که به زندگی ارزش میده چون اگه غم نبود شادی هم به چشم نمیومد.
با وجود همه سختی ها و مشکلات، میخوام زندگیم رو پیش به سوی آیندم هدایت کنم.
حتی اگه قرار باشه از ده تا هدفم،به یکیش برسم.

#tulip
Naora


کاش میتونستم تا ابد توی یک کتاب خونه حبس بشم
البته پیانو و اسپیکر و گوشیمم باشنا😂😂😂


Репост из: نهنگ تنها 🐋
و من بالاخره پیداش کردم🙂💔

@iam_lilac


خیلی خوبه آدم چیزی توی زندگیش داشته باشه که بتونه آرامش رو توش پیدا کنه.
خوشحالم از کارم خوشت اومده لونای عزیزم
امیدوارم یکروز بتونم حضوری برات بزنم
اما توی یک چیز اشتباه کردی
و اونم اینه که کلاویه های پیانو گرم ترین چیزیه که توی زندگی منجمد شدم میتونم داشته باشم
گرمایی که درونم رو به آتیش میکشه
#tulip
#Luna
Naora


Репост из: My white world☁️💙
دقیقا
همین دیشب میخواستم همه چیز رو ترک کنم
اما سرندیپیتی گوش کردم و پر از آرامش شدم
به سبکی باد و به نرمی ابر.
تصور رقص برای من راحتی رو به ارمغان میاره مخصوصا توی تاریکی.
من از ساز ویولون بیشتر لذت میبرم اما پیانو هم یه چیز دیگس
تداعی آواز مرگ و نغمه ققنوس با کلاویه های پیانو زیباترین اتفاق زمان غمه.
حرفی ندارم....
به قدری زیبا زدی که تونستم کشیده شدن انگشتای ظریفت روی سطح سرد پیانو رو حس کنم♡
قفلی جدیدم...


تا حالا شده وقتی حالتون خوب نیست یکدفعه آرامش عجیبی کل وجودتون رو بگیره؟
دقیقا وقت هایی که احساسات بد به روحم هجوم میارن، خودمو پشت کلاویه های پیانو پیدا میکنم که دارم با لذت نت های ذهنم رو پشت سر هم میچینم.
کاری که کل وجودمو سرشار از حال خوب میکنه رقص و پیانوعه
این یکی از کار های خودمه که به شدت عاشقشم
شاید در آینده از خودم ویدئو بگیرم
هم از رقصیدنم
هم از نواختنم
اون موقع هستین که تماشام کنین و باهام همراه بشین؟

نظرت؟😊
#tulip
Naora


میدونستی میخواستم اون سواری دل انگیز رو با تو تجربه کنم؟
سوار اسب سفیدت در آغوش دلگرم کنندت بنشینم و جاده های پر پیچ و تابی که از بین درختان طلایی و سرخ میگذشتن رو با سم اسب تو پشت سر بذارم.
درست مثل رویاهای نیمه شبی که انگیزه زندگی بهم میدادن چون تو رو درونشون داشتم.
اما حالا که دارم از نزدیک میبینمت، قلبم درد میگیره چون نمیتونم با بوسه تورو در آغوش بگیرم.
توی خواب و خیالاتم ،
تو عاشقانه منو میپرستیدی
اما داشتنت کنارم درد قشنگی رو بهم هدیه میده و من این درد رو با آغوش باز میپذیرم.
دوست دارم مایکل

🪞شاهزاده تولیپ جعلی از نائورا

#Rebekah
#naora
Naora

Показано 20 последних публикаций.

28

подписчиков
Статистика канала