Telegram-канал "ㅤprada’s boy" — @xcanse

حقیقت این است که من همیشه تنها بودم هنوز هم تنها هستم ، شناور در خلائی بي پایان، گویي چرخه تنهايي من تا آخرالزمان ادامه خواهد داشت ، انسان ها مداوم وارد زندگي من می‌شدند ، از خود اثری به جا می‌گذاشتند و در نهایت بدون خداحافظي سوار قطاري به مقصد ابد شده و از من فاصله می‌گرفتند ، همیشه سعي داشتم خودم را اینگونه قانع کنم که من نیز دوستان خود را دارم ، ولي هیچکس را ندارم ، اکنون دور خود حصاري براي مقابله با احساسات کشیده‌ام ، مدت هاست که دیگر نگذاشته ام کسي نزدیك من شود زیرا نمیتوانم تحمل کنم قلب شکسته ام ترك هاي بیشتري بردارد، شاید زندگي درنهایت اینطور است ، غرق در تنهایی همانند قطره آبی معلق در هوا که هرگز به باران ملحق نخواهد شد .
نامه‌اي قبل از ناپدید شدن ، پیدا شده در اتاق ١٤٥

531 0 25

ㅤprada’s boy

21 Dec 2023, 17:48

sticker.webp

186б

223 0 0

ㅤprada’s boy

21 Dec 2023, 17:48

518 0 22

ㅤprada’s boy

15 Dec 2023, 19:19

sticker.webp

186б

662 0 1

ㅤprada’s boy

15 Dec 2023, 19:19

ㅤㅤㅤ pandora ’ s box!
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ𝐈𝐗𝐕 .
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ

1.9k 1 158

ㅤprada’s boy

12 Dec 2023, 20:11

خواهش میکنم وقتی کسی باهاتون درد و دل می‌کنه تمام تمرکزتون رو نذارین رو اینکه فقط نشون بدید از اون بدبخت تر هستید

1.3k 0 19

ㅤprada’s boy

5 Dec 2023, 20:39

Репост из: ⁪ ⁪ ⁪﹐‌‌⁪ ‌𝝊𝜾ᥱ ‌ ‌

Ça sent le bon café du matin à paris

1.3k 0 3

ㅤprada’s boy

5 Dec 2023, 20:32

sticker.webp

186б

1.3k 0 1

ㅤprada’s boy

5 Dec 2023, 20:32

گــل رزے سفید ، خشڪ شـده دروݩ صندۈق پݽتۍ ‍شماࢪه 𝟑𝟐

★

2k 0 42

ㅤprada’s boy

5 Dec 2023, 20:32

sticker.webp

186б

1.3k 0 2

ㅤprada’s boy

5 Dec 2023, 20:31

2k 0 43

ㅤprada’s boy

29 Nov 2023, 20:42

‌ ‌ ‌ ‌ ׅ ཻ در اعماقِ جنگلے ﺎز آرزوﻲِ حیواناﺗِ کوچڪ
پسرك ֺڪتاب ﺮا باز کׅرد، و با عطرِ شکوفهـ ﻬﺎيِ بهاري موﺎجه شد.
وینيـ پو ؛ در کنار ساحلـِ گمراه.

language.

nickname .

3.1k 0 84

ㅤprada’s boy

23 Nov 2023, 20:31

Репост из: ⁪ ⁪ ⁪﹐‌‌⁪ ‌𝝊𝜾ᥱ ‌ ‌

به اخرین صفحه کتاب زندگي.

1.9k 0 2

ㅤprada’s boy

23 Nov 2023, 20:31

Репост из: ⁪ ⁪ ⁪﹐‌‌⁪ ‌𝝊𝜾ᥱ ‌ ‌

دلتنگي‌ام را از دوري‌ات، لبخند میزنم به آینه و خودم را غرق می‌کنم در استعاره‌های نامعقولي که مرا کمرنگ می‌کند، که مبادا در ژرفای اندیشه‌ي چشم‌های روشنت، غبار نازکي باشم روي قاب عکس مغمومي از اصابت گلوله ای سرخ بر نبض نازك طوفانيِ گلویم، که تنها زماني دیده می‌شود که نور آفتاب از لابه‌لای پرده‌ي نازك اتاق به نگاه مي‌افتد. عزیزترینم! گرچه این‌ها همه تخیل است و عمق چیزي جز یك بازي و چین‌خوردگي سطح نیست؛ اما من، در این زمستان طولاني که آفتاب شرم حضور دارد، نادیدني‌ترین اسارت ممکن را به دلتنگي‌هايِ ناتمامم میبازم.

1.8k 0 8