;𝗔𝗰𝗶𝗗𝗶𝗰 𝘁𝗲𝗮𝗿𝘀


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


Hai Hai~
Hmmm...I Don't Know What Should I Say (#`-_ゝ-)
Oh! Thats MY ID: @Shirota_Yuki

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


...


عین همن:-:






اخه ارت استایلاشون خیلی همن


اقا اینو و ترپی گیم مانگاکاشون یکیهههه من شرط میبندمممم


کیوتارووووووو خیلی خوشال دوباره مانگاشو پیدا کردمممممم هوراااا


مسنیمبنسیم


مال ولوم اولشم خشکلعهههه


وایییییییی کاور جلدشووووو واییییییی چه خشکلههههه>


من اصن مخ کردن نیاز ندارم همینجوری بیایین خاستگاری کنین درجا بله رو میدم بای:-:


مار یه این جذابی داریم مگه اصن


نمصن مار به این کیوتی دیده بودین؟ اگه تو ماری میخوام بپرم تو دریاچه ماری




ولی این ازون مانگاهاست که خیلی دوسشون دارم


بشینین میخوام براتون قصه بگم
لبخند ژکوند*
همم خب ....
"روزی از روز ها پیرمرد کشاورز که مدت ها در انتظار باران برکت بود تا زمینش جون بگیره و محصول خودشو کشت کنه رو به مار سفید رو به رویش که مانند برف براق بود کرد و به شوخی خندید و گفت "اگه تو بارون رو برام بفرستی منم دخترمو به عنوان زنت بهت میدم"
همین جمله کافی بود که در یک چشم بهم زدن مار تبدیل به اژدهای نقره ای رنگی شود
و با یک غرش رعد اسا اسمونو به لرزه بندازه
اژدها نقره ای به حرف پیرمرد عمل کرده بود و باران شدیدی رو برای روستا به ارمغان اورد.
ان شب اژدها در خانه مرد ظاهر شد
تا همانطور که مرد قول داده بود دخترش را به او بدهد
اژدها با ان دختر روی دوشش به سوی اسمان به پرواز در امد و ...."
هممم ینی اخرش برای اژدها و دختر چه اتفاقی میفته؟...


بله کرمک دارم تا ته داستانو نمیگم:-:
عاه و اینکه داستانش تو مانگا بود از خودم نبود من ازین استعدادای داستان و اینا ندرم :-:
بای
قصه ما به سر نرسید ماره به دختره رسید>




نمد ولی بنظرم اگاتا سان جاذبه جنسی داره :-:


داریا :-:


Репост из: 𓄹𓈒˖𝐃𝐨𝐯𝐞𝐲𐀔ʾʾ
فک نمیکنم جاذبه جنسی داشته باشم

Показано 20 последних публикаций.

33

подписчиков
Статистика канала