بهامین توفیقی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


@btofigh

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


سرمقاله دکتر تیمور رحمانی عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در دنیای اقتصاد، به بررسی موضوع خطر ابرتورم از دو منظر مهم پرداخته: یک منظر متداول در دنیا و دیگری منظر نسبتا منحصر به ایران.
منظر متداول بحث استقراض دولت از بانک مرکزی (چاپ پول بدون افزایش تولید ناخالص داخلی) یا روش های دیگر استقراضی دولت به منظور تلاش برای افزایش رفاه کوتاه مدت از طریق افزایش دستمزدها ( اینجا یک خبر در این مورد هستش ) و دومی هم مبحث بانکهای ایران.
تحلیل از هر دو منظر نشان می دهد یک امضای اشتباه می تواند به راحتی اگر نگوییم ابرتورم، حداقل تورم عجیبی را در سال 98 رقم بزند. یادمان باشد که طبق برخی گزارشات بانک مرکزی و تحلیل های متعاقب آن، کم و بیش کسری بودجه ای را در سال جاری هم داریم تجربه می کنیم
در مورد ابرتورم ویکی پدیا مطالب نسبتا خوبی دارد
در مطلبی دیگر در دنیای اقتصاد استیو هانکه توضیحی از مفهوم ابرتورم داده است

ـــــــــــــ
خطر ابرتورم وجود دارد؟
تاریخ
چاپ: ۱۳۹۷/۰۹/۳

اقتصاد ایران طی ماه‌های اخیر وارد دوره‌ای از تورم‌های نقطه‌به‌نقطه بالا و در حال افزایش شده است؛ به‌گونه‌ای‌که نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه مصرف‌کننده در مهرماه۹۷ به حدود ۳۶ درصد رسید. روند افزایشی این نرخ(با توجه به اینکه نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه تولید‌کننده به‌عنوان پیش‌نگر تورم مدت‌ها است روند صعودی گرفته است) مشخص می‌کند متوسط نرخ تورم سال‌۹۷ می‌تواند عدد قابل‌توجهی باشد و این موضوع بر کسی پوشیده نیست.

اما در همین ماه‌های اخیر و به‌ویژه پس از جهش نرخ ارز، بسیاری از صاحب‌نظران اقتصادی به پیش‌بینی وقوع ابرتورم در ایران پرداخته‌اند و حتی در مواردی اشاره شده که اقتصاد ایران وارد ابرتورم شده است و اگر اقدامی جدی از سوی دولت و بانک مرکزی صورت نگیرد، می‌تواند پیامدهای خطرناکی به همراه داشته باشد.

در اینکه تورم بالا و رو به افزایش است جای بحث وجود ندارد؛ اما در مورد اینکه اقتصاد ایران در حال حاضر دچار ابرتورم است یا به‌زودی وارد ابرتورم می‌شود، بسیار جای بحث وجود دارد. به‌طور معمول، ابرتورم به شرایطی گفته می‌شود که نرخ تورم ماهانه از ۵۰ درصد فراتر رود.

ادامه مطلب را در سایت دنیای اقتصاد می توانید دنبال کند


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
اپ dominoapp.ir یک سرویس خوب هستش که بنزین را با موتور هر جا که باشیم میاره و تحویل می ده، حدود 20 تا 40 دقیقه بعد از درخواست. تقریبا 7 هزار تومان هزینه میگیره و قیمتش قیمت بنزین عادیه
برای من تجربه جالبی بود


اثرات متقابل پدیده ها روی هم در اقتصاد از موارد بسیار جذابی هستش که دنبال می کنم. اثر خودکفائی در گندم با افزایش قیمت گوشت قرمز از مثال های بسیار جالبی بود که ابتدا در کلاس اقتصاد خرد شنیدم، حالا یک نمونه عملی دیگر: رشد درآمد اوبر (و لیفت) در مقابل کاهش درآمد شرکت های هواپیمایی! 👇👇👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

تغییراتی که استارت آپ ها ایجاد می کنند: فرودگاه ها از رشد اوبر و لیفت ضربه می خورند؟
در جست وجوی راهی برای جبران کاهش درآمد پارکینگ ها و خودروهای کرایه ای

اکونومیست می نویسد ظهور اپلیکیشن های آنلاین تاکسی یاب تغییرات زیادی در سفرهای کاری از رفتن به فرودگاه تا خروج از آن ایجاد کرد و البته فعالیت استارت آپ ها حفره های بزرگی در امور مالی فرودگاه ها هم به وجود آورده است. این حفره به طور مشخص در امور مالی ایرلاین ها در امریکای شمالی دیده می شود یعنی جایی که پول پارک خودروی مسافران، دو پنجم از درآمدهای غیرمستقیم خطوط هوایی در سراسر قاره را شامل می شود و البته کرایه خودرو در این بین شامل یک پنجم از کل درآمد است.

مدیران فرودگاه ها می گویند درآمد از پارکینگ ها در حال کاهش است و پولی که از پارک خودروی مسافران دریافت می کنند، نسبت به بودجه پیش بینی شده برای هر سال 10 درصد کمتر است و میزان کاهش ممکن است بیشتر هم باشد.

بسیاری از فرودگاه ها تلاش کردند ورود خودروهای اوبر و لیفت را به محوطه تاکسی های فرودگاهی ممنوع کنند اما راننده ها راه رسیدن به مسافران را پیدا کردند. در بعضی مواقع آن ها مسافران را از خانه های نزدیک به فرودگاه سوار می کردند. اکنون اما فرودگاه ها استفاده از ظرفیت اوبر و لیفت را پذیرفته اند و تلاش می کنند درآمد از دست رفته را از راه های دیگری جبران کنند.

یک گزارش از موسسه مشاوره ای لیک درباره اثرگذاری این اپلیکیشن ها بر فرودگاه ها منتشر شده است. در این گزارش آمده که از سال های 2014 تا 2017 سهم اپ هایی مثل لیفت و اوبر از سفرهای تجاری آمریکا از 8 درصد به 62 درصد رسیده است درحالیکه سهم تاکسی ها از 37 درصد به 8 درصد سقوط کرده است. تعداد افرادی که اتومبیل کرایه کردند هم از 55 درصد به 30 درصد رسیده است. این روند نشان می دهد که بنیان سفرها در حال تغییر است و مردم به طور مشخص در کلان شهرها از راه های دیگری خودشان را به فرودگاه ها می رسانند. برای مثال در فرودگاه سانفرانسیسکو، خروج از فرودگاه ها با استفاده از اپلیکیشن ها هفت برابر بیشتر شده درحالیکه در یک دوره مشابه، تاکسی ها نصف بازار خود را از دست داده اند.
منبع
ترجمه


مدتی است به صورت کلی و به عنوان یک شهروند و نه به صورت تخصصی، سعی می کنم مکاتب اقتصاد کلان و به ویژه نقاط قوت و ضعف آنها را بشناسم. مقالات آقای حامد قدوسی هم که بین این دو در رفت و آمدند:-)، تقریبا خودشان اینجا به این مطلب اعتراف کرده اند .
البته قلم ایشان از قدیم همینقدر گیج کننده بوده ، مثلا این مقاله را ببنید که چقدر راحت شما را گیج می کندیا این مقاله ایشان
این مجموعه توییت از نگاهی متفاوت این قضیه را مطرح کرده بود. یک سخنرانی هم از دکتر هاشم پسران دیدم که در نهایت به نقل قول معروف "انتخاب بین بد و بدتر" رسیده بود ( بد را به سیستم اقتصاد آزاد نسبت داده بود و بدتر را به سایر موارد) .
پادکست دموکراسی در کار و این تک سخنرانی و این مجموعه سخنرانی (که البته هنوز همه 12 قسمتش را گوش ندادم) با تمام قوا در تلاش هستند ضعف های اقتصاد آزاد را یادآور شوند.
کانال پویا ناظران هم در طرف مقابل از طرفداران اقتصاد آزاد است و آن هم انصافا مطالب جالبی می نویسد و این مصاحبه ایشان را هم توصیه می کنم ببینید.
مقاله زیر هم اخیرا در مجله خوب آینده نگر منتشر شده (انصافا به ویژه بخش ترجمه آن مقالات بسیار خوبی را انتخاب می کند). اگر فرصت کردید و مطالب بالا را خواندید و سردرگم شدید، این مقاله که در ادامه آمده هم کمک می کند که احتمالا سردرگمی تان بیشتر شود. بخش اول مقاله آورده شده و برای خواندن مقاله کامل روی عنوان کلیک کنید.
بدیهی است این مطالب منتشر شده، قسمت هایی دارند که من با آنها هم نظر هم ممکن است نباشم، اما بخش های جالبی در هر کدام وجود دارد و به همین دلیل به اشتراک گذاشتم. شما هم اگر محتوای جالب توجهی در این حوزه دیدید، ممنون می شوم با من به اشتراک بگذارید.
ـــــ
چرا حرف اقتصاددانان دیگر خریدار ندارد؟ آیا اقتصاددانان برای بحران هایی مانند نوسانات دلار راهکاری دارند؟
باید پذیرفت علم اقتصاد به شیوه سنتی راه‌حل واقعی برای بحران‌های امروز ارائه نمی‌کند

ترجمه از آینده نگر/ منبع: بلومبرگ؛ استفانی فلندرز، از مقامات ارشد بلومبرگ در لندن و مشاور وزارت دارایی دولت کلینتون

در زمانی نه‌چندان دور، هر سیاستمداری «اقتصاددان محبوب» خود را داشت. اقتصاددان محبوب مارگارت تاچر، میلتون فریدمن بود. جان اف. کندی احتمالا به جان کنت گالبرایت اعتقاد داشت. اقتصاددان برنده نوبل جوزف استیگلیتز در دوره اول ریاست جمهوری بیل‌ کلینتون روزها و شب‌های زیادی را در کاخ سفید زندگی کرد. می‌گویند چهره کلینتون از شنیدن نام جان مینارد کینز باز می‌شد.

امروز اوضاع فرق کرده. دیگر اسمی از اقتصاددان محبوب نمی‌شنوید. رهبران سیاسی هنوز اقتصاددانان را دور و بر خود دارند، اما آخرین باری را که یک سیاستمدار آشکارا و مغرورانه پیشنهاد یکی از آنها را پذیرفته باشد به یاد نمی‌آوریم. دونالد ترامپ، مثل همیشه، یک مورد افراطی است: او با افتخار دقیقا برعکس توصیه‌های اقتصاددانان جریان اصلی عمل می‌کند (نمونه‌اش در مورد جنگ تجاری با دنیا). اما اگر اقتصاددانان بخواهند با خودشان روراست باشند باید اعتراف کنند که ماجرا عمیق‌تر از رفتارهای فرد ناسازگاری چون ترامپ است.

اگر سیاستمداران در کشورهای پیشرفته وقتشان را با گوروهای اقتصادی نمی‌گذرانند، یک دلیلش آن است که اقتصاددانان راه‌حل‌های واقعا به‌دردبخوری در چنته نداشته‌اند. اکثر آنها نتوانستند بحران مالی سال ۲۰۰۸ را پیش‌بینی کنند و مدل‌های اقتصاد کلانی که دهه‌هاست در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند در فهم وضع کنونی ناتون بوده‌اند. اقتصاددانان حتی پاسخی برای چالش‌های پیش ‌روی روسای بانک‌های مرکزی ندارند که نومیدانه به دنبال بازگرداندن نرخ تورم به حدود ۲ درصد هستند.

من با ناتوانی نسخه‌های سنتی اقتصادی به صورت دست اول در سال ۲۰۱۶ مواجه شدم زمانی که ریاست کمیسیونی درباره رشد در شهر شفیلد انگلیس را برعهده داشتم. تازه شش روز از رفراندوم برگزیت گذشته بود. شفیلد در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ پس از سقوط صنایع فولاد و زغال‌سنگش جزو نقاط تاریک بیکاری در کشور به حساب می‌آمد. در آن زمان سران محلی وقت و سرمایه خود را وقف دنبال کردن دستورالعمل‌های مدرن احیای اقتصادی کردند. مرکز شهر را توسعه دادند و دانشگاه‌های شهر را آن‌چنان تقویت کردند که شفیلد تبدیل به یکی از دانشجویی‌ترین شهرهای انگلیس شد.

روی کاغذ نتیجه شگفت‌انگیز بود. در سال ۲۰۱۶ تعداد مشغولان به کار در شهر رکورد شکسته بود و نرخ بیکاری به ۶ درصد رسیده بود، کمتر از نصف اوایل دهه ۱۹۹۰. اما حقوق بخش‌های خدمات عمومی در شهر به خاطر ریاضت اقتصادی به شدت پایین آمده بود. فقیرترین بخش‌های شهر همچنان دچار همان مشکلات اجتماعی بودند که در زمانی که بیکاری ۳ برابر حالا بود با آن دست و پنجه نرم می‌کردند.
ادامه در این لینک


طبق مصوبه بالا، كالاي توليد داخل هم مي تواند كالاي قاچاق در نظر گرفته شود. آيا اين قانون آغاز نابودي توليدكنندگان زيرزميني بدون مجوز، فروشندگان بدون مجوز مثل دستفروش هايا امثالهم است؟ آيا اين قانون به واقع ضمانت اجرايي را هم در نظر گرفته است يا قانوني است براي اجرا فقط در مواردي خاص كه به تشخيص مجريان قانون اعمال مي شود؟


شبکه های اجتماعی : چه چیزی را باور کنیم؟

بیش از یک دهه است که شبکه های اجتماعی رشد خیره کننده ای داشته اند. از اورکات تا فیس بوک و از گوگل پلاس تا حتی کلوب. این شبکه ها علی رغم ایراداتی که داشتند و دارند، یک مزیت هم دارند، منابع خبری در آنها تا حد زیادی در موارد خاص قابل تشخیص بود و در نهایت راهکارهایی سنجش اعتبار، حداقل از سمت مدیران شبکه ها وجود داشته و به ویژه پس از ماجرای انتخابات آمریکا، در حال ارتقا است.
در ایران البته این شبکه ها محدود هستند وآنها که در دسترس بودند هم بعضا مثل کلوب در نهایت مجبور به تعطیلی شدند (آپدیت : یکی از دوستان گفتند ظاهرا تعطیلی نهایی نشده، البته به نظر می رسه وضعیت جذابی هم نباید داشته باشه) .
محدودیت های زیاد شبکه های اجتماعی در ایران باعث شد فضا برای پیام رسان هایی مثل تلگرام برای استفاده از این ضعف باز شود و امکاناتی مثل گروه ها و کانال های عمومی و خصوصی به نوعی جای این نیاز را برآورده کنند.
اما پیگیری اصالت و صحت مطالب در پیام رسان ها فوق العاده سخت تر از شبکه های اجتماعی است، به علاوه مدیران این پیام رسان ها با ادعای حفاظت از حریم خصوصی ( که به ویژه در مورد کانال های عمومی این ادعا کمی تناقض دارد)، به هیچ عنوان حتی تلاش نمی کنند که اخبار و اطلاعات اشتباه باز نشر نشود. در این بین حرکت کانال ها و سایت هایی که به نوعی کمک می کنند اصالت و صحت مطلب سنجیده شود، ستودنی است. من در ادامه تعدادی از این منابع را می آوردم و اگر کسی منابع بیشتری داشت، ممنون می شوم به آیدی من ( @btofigh ) پیغام دهد که بتوانم لیست را تکمیل کنم.
لیست تکمیل شده مجددا برای دوستان و گروه هایی که قبلا نسخه اولیه را فرستاده ام، ارسال خواهد شد.
https://gomaneh.net

https://factnameh.com/

https://t.me/webamoozir

https://t.me/andishehsarapub

http://shayeaat.ir/

https://t.me/jaliyat


بنیاد تعاون سپاه از شرکت توسعه اعتماد مبین خارج شد



بنیاد تعاون سپاه از شرکت توسعه اعتماد مبین خارج شد
روابط عمومی بنیاد تعاون سپاه در اطلاعیه‌ای از واگذاری سهام و خروج این مجموعه، از شرکت توسعه اعتماد مبین مربوط به سهامداری شرکتهای مخابرات ایران و همراه اول خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سپاه نیوز؛ روابط عمومی بنیاد تعاون سپاه در اطلاعیه ای اعلام کرد: در راستای تدابیر ستاد کل نیروهای مسلح ، بنیاد تعاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با واگذاری سهام خود، از شرکت توسعه اعتماد مبین (مربوط به سهامداری شرکتهای مخابرات ایران و همراه اول ) خارج شد.

mehrnews.com/news/4439736


تهران، 30مهر 97


قبلا در مورد Toys R Us این جمله را شنیده بودم:
"When you have Target/Walmart on one side and Amazon on the other ... the amazing thing is that it was alive at all," Jim Cramer said on CNBC. "
ظاهرا این جمله خیلی جدیه، امروز خبر ورکشست شدن Sears یا همون Kmart اعلام شد

* Sears was founded by Richard Warren Sears and Alvah Curtis Roebuck in 1886 as a mail order catalogue company, and opened its first retail locations in 1925.
* It was America's largest retailer by revenue until 1989, when Walmart overtook it, but remains one of America's biggest department store groups.
* The company also owns Kmart as well as a range of other brands.
* Its revenues were $16.7bn in 2017, almost half the $31.2bn posted in 2014.

Sears, the US retailer that that once dominated America's shopping malls, has filed for bankruptcy.
Sears Holdings - which also owns Kmart - filed for Chapter 11 bankruptcy protection on Monday.
The company has suffered, along with many other traditional retailers, from rising online competition from firms such as Amazon.
Sears has been closing stores and selling properties as it grapples with debts of more than $5bn.
The company employs nearly 90,000 people in the US, although that is down from 246,000 five years ago, and in its heyday it had more than 3,000 stores.
It became America's largest retailer before being overtaken by Walmart in the 1980s.
The firm filed for bankruptcy petition after it reportedly could not meet a $134m repayment due on Monday.
Chapter 11 protection postpones a US company's obligations to its creditors, giving it time to reorganise its debts or sell parts of the business.
Eddie Lampert - who is the company's chief executive, biggest investor and landlord - had attempted to restructure its debts to avoid bankruptcy.
In a statement, he said: "Over the last several years, we have worked hard to transform our business and unlock the value of our assets.
"While we have made progress, the plan has yet to deliver the results we have desired."
Announcing its bankruptcy filing, Sears also said it would close 142 unprofitable stores by the end of the year, on top of the previously announced closure of 46 stores by November.


فروشگاه‌ بدون فروشنده، جدیدترین قدم رقیب آمازون: استارت‌آپ Standard Cognition با راه‌اندازی فروشگاه‌های بدون فروشنده خود بار دیگر برای رقابت با شرکت آمازون خیز برداشت.

به گزارش سیتنا، اکثر فیلم‌های علمی تخیلی که سال‌ها پیش ساخته شده بودند خبر از دنیایی می‌دادند که ربات‌ها به انسان خدمت می‌کنند و کارهای انسان توسط آنان انجام می‌شود. حالا در زندگی روزمره خود شاهد یاری رسانی تکنولوژی هستیم؛ البته نه مثل فیلم‌ها. گوشی‌های هوشمند، خودروهای بدون راننده، هوش‌مصنوعی و ... زندگی ما با وجود این امکانات آسان‌تر شده است.
استارت‌آپی ـ به نام Standard Cognition امیدوار است بتواند با راه‌اندازی فروشگاه بدون فروشنده از رقیب خود، آمازون، پیشی بگیرد. درب این فروشگاه به روی عموم باز است و این اولین آزمایش این شرکت در دنیای واقعی است. در این فروشگاه نیازی به اسکن اقلام خریداری شده نیست. فروشگاه با دوربین‌های مخصوص خود محصولاتی که شما خریداری می‌کنید، بررسی می‌کند و پس از محاسبه قیمت صورت‌حساب خریدتان به ایمیل شما ارسال می‌شود. فروشگاه سان‌فرانسیسکو به Standard Cognition فرصت آزمایش این تکنولوژی را می‌دهد. این شرکت قصد دارد در هفته‌های آتی مدت زمان باز بودن فروشگاه را بیشتر کند (در حال حاضر تنها چند ساعت در روز باز است) و همچنین تعداد محصولات را بالا ببرد.
مسئولان Standard Cognition می‌گویند از اطلاعات هویتی یا سیستم تشخیص چهره استفاده نمی‌کنند و در آینده این فناوری را به شرکت‌های دیگر نیز معرفی می‌کنند. قرار است هزاران فروشگاه در ژاپن پیش از بازی‌های المپیک توکیو در سال 2020 به این تکنولوژی مجهز شوند.
منبع


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ظاهرا هر چقدر هم تکنولوژی بالایی در اختیار داشته باشی، باز هم نمی تونی از رقبای جدید در امان بمونی
کار رقیب جدید amazon go به نام Standard Cognition دیدنیه


مطلب زیر از روزنامه ایران جالب و تا حدی مناسب این روزهای ماست. نویسنده اصلی مطلب دن آریلی است و کتاب را احتمالا از این لینک بتوانید تهیه کنید.
ــــــ
نیم‌نگاهی به «پشت پرده ریاکاری»
کتابی می‌خوانم به نام «پشت پرده ریاکاری». در این کتاب نوشته شده که «قفل» برای این روی در قرار داده شده که آدم درستکار را درستکار نگه دارد. یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند، اینها به‌دنبال بازکردن قفل‌ها و دستبرد به خانه‌ها هستند. یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند و تحت هیچ شرایطی ریاکاری نمی‌کنند. باقی 98 درصد مردم تا زمانی درستکارند که همه چیز درست باشد. یعنی اگر شرایط به نحوی رقم بخورد که آنها به حد کافی وسوسه شوند ممکن است دست به خطا بزنند. معمولاً قفل‌ها برای جلوگیری از نفوذ دزدان و ریاکاران روی در نصب نمی‌شود، چون دزدها بلد هستند که چگونه قفل‌ها را باز کنند، قفل‌ها برای حفاظت از مردم نسبتاً درستکار هستند تا آنها به قدر کافی وسوسه نشوند و درستکار باقی بمانند.
ماجرای این قفل بسیار جالب و قابل تأمل است. می‌توانیم نتیجه بگیریم که در تربیت فرزندانمان باید نهایت تلاش را داشته باشیم تا شرایط برای درستکار ماندن آنها حفظ شود. در واقع (تقریباً) تمام آدم‌ها پتانسیل کج‌روی را دارند اما قیمت هر کسی با دیگری فرق دارد و آستانه وسوسه هر کسی با دیگر تفاوت دارد. یعنی هر قدر که تلاش کنیم فرزندی درستکار تربیت کنیم ممکن است تحت شرایطی که ما از آن بی‌خبریم این فرزند به مرز آستانه خطا برسد. شاید کشف و شناخت این آستانه کمی دشوار است اما همین که بدانیم این فرزندی که پیش چشم ما بسیار در چارچوب صحیح قدم برمی‌دارد، می‌تواند در صورت رسیدن به آن آستانه، خطا کند، دانستن این موضوع ما را برای برنامه‌ریزی به منظور مقابله با آن شرایط ترغیب می‌کند. البته به نظر می‌رسد که دو کار را می‌توان انجام داد. اول اینکه باید آستانه وسوسه را در دلبندان‌مان افزایش دهیم و دوم اینکه آنها را به‌گونه‌ای از وسوسه شدن دور کنیم. البته کار به این سادگی نیست و قفل‌گذاشتن روی در، در مواجهه با فرزندان‌مان شمشیر دولبه‌ای است که اگر مراقب نباشیم نتیجه معکوس خواهد داشت.
از منظر اجتماعی نویسنده در کتاب «پشت پرده ریاکاری» آزمایش جالبی انجام داده است. او در یک رستوران به عده‌ای از مشتریان چند سؤال می‌دهد تا آنها در ازای گرفتن 5 دلار به این سؤالات پاسخ دهند، اما هنگام دادن پول به جای 5 دلار 9 دلار می‌دهد و به گونه‌ای تظاهر می‌کند حواسش نیست و اشتباهاً 9 دلار داده است. برخی ازمشتریان صادقانه 4 دلار اضافه را برمی گردانند اما عده‌ای هم به روی خود نیاورده و 9 دلار را در جیب می‌گذارند و رستوران را ترک می‌کنند. در آزمایش دیگری همین کار تکرار می‌شود با این تفاوت که نویسنده در هنگام گفت‌و‌گو با مشتریان، تلفن همراهش زنگ می‌خورد و چند دقیقه‌ای با تلفن صحبت می‌کند و در انتها از مشتری برای اینکه وسط گفت‌و‌گو با آنها، به تلفن همراهش جواب داده عذرخواهی نمی‌کند. در این آزمایش تعداد کسانی که 4 دلار اضافه را برمی‌گردانند کمتر از آزمایش اول است.
نویسنده این‌گونه نتیجه می‌گیرد که وقتی مشتریان احساس می‌کنند نویسنده وقت آنها را بدون عذرخواهی گرفته، درصدد انتقام بر آمده و پول بیشتری که اشتباهاً نویسنده به آنها داده را باز نمی‌گردانند. این آزمایش حاوی نکته جالبی است که می‌توان از آن برای توجیه اینکه چرا در جهان آمار بالایی از ریاکاری و دزدی وجود دارد، استفاده کرد. در واقع هریک از مردم زمانی که حس می‌کنند به آنها از سوی جامعه ظلم می‌شود یا حق آنها در جایی خورده می‌شود، هرجا که دستشان برسد سعی خواهند کرد تا با ریاکاری و دزدی این حق خورده شده را جبران کنند!
در واقع این سطح از دزدی و ریاکاری در همه جوامع به نوع تعامل حکومت‌ها با مردم بازمی‌گردد. می‌توان نتیجه گرفت که رفتار دولت‌ها بشدت روی شکل‌گیری اخلاق در جامعه تأثیرگذار بوده و به‌سادگی می‌تواند مرزهای اخلاق را جابه‌جا کند. بنابراین قانونگذار باید در وضع قوانین، قوه مجریه دراجرت و سیستم قضایی در حکمیت، منافع لایه‌ها و طبقات اجتماعی مختلف را مورد نظر قرار دهد تا احساس مورد ظلم واقع شدن در میان هیچ کدام از اقشار جامعه احساس نشود، با این کار اخلاق‌مداری در جامعه پررنگ می‌شود؛ اما در صورتی که الگوهای رفتاری حاکمیت به شکلی باشد که مردم احساس ظلم کنند، مردم خود را محق به نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی خواهند دانست و ریاکاری در جامعه پررنگ شده و بعد از یک دوره زمانی از اخلاق تنها نامی باقی می‌ماند.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
چه فکر می کردیم، چه شد؛ سخنرانی جالب توجه حمیدرضا موثقی در حضور وزیر صمت


ماجرای خوشحالی مردم از دلار 15 یا 13 هزار تومانی😊
ـــ
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست... پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.
آخوند پرسید:
از مال دنیا چه داری؟
روستایی گفت:
همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.
آخوند گفت:
من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.
روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد....

آخوند گفت:
امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!
آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.
صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.
آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:
امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.
چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!
آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!
ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.
روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم




سایت تاریخ ایرانی مقاله جالبی در مورد مشابهت کارهای ترامپ با روسای جمهور دهه 1920 امریکا ترجمه کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست
ــ


تاریخ ایرانی - رئیس‌جمهور آمریکا که اقتصاد جهان را ویران کرد
تقلید ترامپ از سیاست‌های گمرکی هاردینگ

اِسوِن فلیکس کلرهوف / ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

در سال ۱۹۲۲ هاردینگ رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه آمریکا با اتخاذ سیاست‌های سختگیرانه و افزایش ناگهانی عوارض گمرکی، اقتصاد جهان را به آستانه ویرانی کشاند. اولین پیامد این تصمیم سقوط بازارهای مالی و بدهکار شدن اروپا بود؛ و پیامد نهایی آن در واقع به شکل یک بحران جهانی اقتصاد و بیکاری‌های گسترده خود را نشان داد.

این منطق در نگاه اول شاید جذاب و فریبنده به نظر می‌رسید: برای حمایت از اقتصاد خودی در برابر رقبای مزاحم خارجی باید محصولات آن‌ها گران‌تر شود و به همین خاطر لازم است مقررات جدید گمرکی وضع شده و یا عوارض گمرکی افزایشی قابل ملاحظه پیدا کند. امروز دونالد ترامپ دقیقا بر اساس منطق گفته شده در حال زیرورو کردن اقتصاد جهان است. نزدیک به صد سال پیش نیز حزب جمهوری‌خواه ایالات متحده آمریکا دقیقا همین منطق را نمایندگی می‌کرد. این حزب از زمان انتخابات در نوامبر ۱۹۱۸ اکثریت کرسی‌های دو مجلس و به عبارتی کنگره آمریکا را در اختیار داشت و از مارس ۱۹۲۱ نیز با پیروزی «وارن جی. هاردینگ»، صندلی ریاست‌جمهوری در اختیار جمهوری‌خواهان قرار گرفته بود. سیاست‌های حمایتی و به عبارت درست‌تر وضع قوانین گمرکی علیه واردات در واقع از جمله وعده‌های اصلی هاردینگ در انتخابات ریاست‌جمهوری به شمار می‌رفت.

هاردینگ در سپتامبر سال ۱۹۲۲ با امضای قانون گمرکی موسوم به فوردنی – مک‌کامبر در واقع آن را اجرایی کرد. فوردنی و مک‌کامبر دو کارشناس مالی و اقتصادی جمهوری‌خواهان در مجالس نمایندگان و سنا بودند و قانون وضع شده از سوی آن‌ها در واقع عوارض گمرکی برای کالاهای ورودی به ایالات متحده آمریکا را به صورتی عجیب افزایش می‌داد. فوردنی و مک‌کامبر برای نهادینه شدن این «عوارض عادلانه» نوعی سیستم پیچیده متشکل از کمیسیون‌های مختلف را نیز در نظر گرفته بودند.

اما نتیجه این قانون بیش از همه به همان کشاورزان و صاحبان صنایعی ضرر و زیان رساند که به ادعای سیاستمداران آمریکایی قرار بود در پناه این عوارض گمرکی بالا مورد حمایت قرار بگیرند؛ و البته این مساله دلایل مختلفی داشت. نخست این که آن دسته از کشورهایی که هنوز موظف به بازپرداخت وام‌هایی بودند که در دوره جنگ جهانی اول از آمریکا گرفته بودند، دیگر قادر به ادای دیون خود نشدند زیرا از ورود به بازارهای ایالات متحده و صدور کالاهای خود به این کشور عملا محروم شده بودند؛ پیامد این مساله فشار مضاعف بر بانک‌های آمریکایی بود زیرا این بانک‌ها نیز از دریافت اقساط وام‌هایی که داده بودند محروم شده و دیگر امکانی برای سرمایه‌گذاری داخلی نداشتند.

دوم این که افزایش عوارض واردات موجب افزایش قیمت‌ها در داخل خاک آمریکا شد؛ زیرا این بزرگترین قدرت صنعتی جهان به هیچ عنوان از نظر اقتصادی خودکفا نبود و برای ادامه حیات خود به واردات کالاهایی مشخص نیاز داشت.

سوم این که کشورهای اروپایی نیز متقابلا برای واردات کالاهای مشخصی از ایالات متحده عوارض سنگینی وضع کردند. به عنوان مثال فرانسه عوارض گمرکی برای خودروهای ساخت آمریکا را از ۴۵ به ۱۰۰ درصد افزایش داد و اسپانیا برای همه کالاهای آمریکایی عوارضی ۴۰ درصدی مقرر کرد. حتی بازنده جنگ یعنی آلمان و ایتالیای از نظر اقتصادی کاملا ورشکسته نیز برای واردات غلات آمریکایی عوارض ویژه‌ای وضع کردند و نتیجه آن تصمیم اشتباه هاردینگ تضعیف کلیت اقتصاد بود. البته این وضعیت در آغاز کار و به دلیل رشد شاخص‌ها در بازارهای بورس آمریکا چندان به چشم نیامد.
بقیه در: http://www.tarikhirani.ir/fa/news/All/bodyView/6430/index.html


ایرانسل عزیز، وقتی یک نفر چند اکانت در شرکت شما دارد ، حداقل به وی بگویید منظورتان از اتمام بسته مربوط به کدام اکانت است


پاک رخ بعد از نیم قرن، تا اطلاع ثانوی تعطیل شد




پیرو این پست https://t.me/TechRasaFarsi/1754

اینکه وزارت ارتباطات خود را متولی استارتاپ ها می داند، هم خوب است و هم بد. خوب برای اینکه سرپرستی این نوزاد را یک نفر قبول کرده که استطاعت خوبی دارد، بد به این دلیل که این سرپرست، فقط استارتاپ های حوزه آی تی را ذاتا و قانونا می تواند دوست داشته باشد و مهرش نسبت به بقیه حوزه ها زمانی برقرار می شود که نفعی برای آی تی داشته باشد، در حالیکه حوزه های دیگر، مثلا استارتاپ های حوزه #کشاورزی در دنیا به شدت در حال پیشرفت بوده (به ویژه کشاورزی گلخانه با حجم آب مصرفی بسیار بسیار پایینتر از حالت سنتی) و اتفاقا شاید خیلی بیشتر مورد نیاز باشد

Показано 20 последних публикаций.

18

подписчиков
Статистика канала