چندسال پیش دوستی بهم گفت که قصد داره در یک کارگاه سهچهار روزه شرکت کنه ولی بهخاطر هزینه زیادش دوبهشک بود. هزینهش حدود ۴ میلیون تومن بود که به ارزش پول امروز حدوداً میشه یکچیزی حدود ۲۰ میلیون تومن امروز.
ازش درباره محتوای کارگاه پرسیدم. گفت موضوعش روانشناسی و رواندرمانیه ولی جزییاتش «سِکرت»ه و به شرکتکنندههای کارگاه گفته میشه با کسی دربارهش حرف نزنند! از همینجا تقریباً مطمئن شدم که این کارگاه یا به نوعی توخالی و شارلاتانسیم هست یا فرمی از فرقهگرایی و مغزشویی.
مختصر نظرم رو به این دوست گفتم؛ ولی خب خیلی مشتاق بود که شرکت کنه و ببینه توش چی هست. من هم دیگه اصراری نکردم و یکم فقط توی دلم براش تاسف خوردم و قضاوتش کردم.
خلاصه که نهایتاً این دوست ما علیرغم اشتیاقش بهخاطر مشکلات مالی نتونست در این کارگاه شرکت کنه، ولی این روزها بعد از سلسله افشاگریها و مستنداتی که دربارهی چنین دورهها و کارگاههایی منتشر شده، تقریباً میشه حدس زد اونجا هم چه خبر بوده (همون شارلاتانسیم یا فرقهگرایی یا ترکیبی از ایندو - که حدس زده بودم).
حالا ولی موضوع صحبتم چیز دیگهایه: تمایلی که در اون دوست بود و گهگاه در خیلی از ما هم هست، که برای مشکلاتمون دنبال راهحلهای مرموز و ناشناخته بگردیم. راهحلهای روشن و آزمودهشده رو کنار بذاریم، و بریم سراغ یک جعبهی جادویی که توش معلوم نیست چی هست. امید به یک راه حل فوری و معجزهآسا برای بهبود کیفیت زندگی... اگر این راهحل به مبلغ کلانی قابل خریداری هم باشه که چه بهتر.
امروز که ۱۰۰ مین جلسه تمرین مدیتیشن با بیان منتشر شد به اینها فکر کردم. به این که مدیتیشن بهعنوان یک تمرین بسیار موثر ذهنی، چقدر دمدست و رایگان در اختیار ماست و ما چقدر برای رسیدن به اونچیزی که خود در درون داریم، راه دوری میریم.
۲۶/۹/۱۴۰۳
@bayanz
ازش درباره محتوای کارگاه پرسیدم. گفت موضوعش روانشناسی و رواندرمانیه ولی جزییاتش «سِکرت»ه و به شرکتکنندههای کارگاه گفته میشه با کسی دربارهش حرف نزنند! از همینجا تقریباً مطمئن شدم که این کارگاه یا به نوعی توخالی و شارلاتانسیم هست یا فرمی از فرقهگرایی و مغزشویی.
مختصر نظرم رو به این دوست گفتم؛ ولی خب خیلی مشتاق بود که شرکت کنه و ببینه توش چی هست. من هم دیگه اصراری نکردم و یکم فقط توی دلم براش تاسف خوردم و قضاوتش کردم.
خلاصه که نهایتاً این دوست ما علیرغم اشتیاقش بهخاطر مشکلات مالی نتونست در این کارگاه شرکت کنه، ولی این روزها بعد از سلسله افشاگریها و مستنداتی که دربارهی چنین دورهها و کارگاههایی منتشر شده، تقریباً میشه حدس زد اونجا هم چه خبر بوده (همون شارلاتانسیم یا فرقهگرایی یا ترکیبی از ایندو - که حدس زده بودم).
حالا ولی موضوع صحبتم چیز دیگهایه: تمایلی که در اون دوست بود و گهگاه در خیلی از ما هم هست، که برای مشکلاتمون دنبال راهحلهای مرموز و ناشناخته بگردیم. راهحلهای روشن و آزمودهشده رو کنار بذاریم، و بریم سراغ یک جعبهی جادویی که توش معلوم نیست چی هست. امید به یک راه حل فوری و معجزهآسا برای بهبود کیفیت زندگی... اگر این راهحل به مبلغ کلانی قابل خریداری هم باشه که چه بهتر.
امروز که ۱۰۰ مین جلسه تمرین مدیتیشن با بیان منتشر شد به اینها فکر کردم. به این که مدیتیشن بهعنوان یک تمرین بسیار موثر ذهنی، چقدر دمدست و رایگان در اختیار ماست و ما چقدر برای رسیدن به اونچیزی که خود در درون داریم، راه دوری میریم.
۲۶/۹/۱۴۰۳
@bayanz