دختر با بازدم پرصدایی که خارج کرد تکیهشو به صندلی ای که رو به روی پارتنرش قرار داده بود داد و با متمایل کردن لب پایینش به سمت جلو چشم های تر شدهش رو بدون پلکی رو به شخص روبهروش دوخت و تنها خودش میدونست پشت اون نگاه معصوم چه ذهن پرتنشی قرار گرفته پس همونطور با لمس ترقوه ی شکلاتی رنگ و پس از اون قفسه ی سینهش لمس هاش رو پایین تر برد و در مقابل نگاه حریص مردی که رو به روش به صندلی بسته شده بود لمس هاش رو عمیق و عمیق تر میکرد و....