در پَـستویِ کوچه هایِ دوده گرفته یِ جامانده از جنگ هایِ گذشتـه
من تنـها رزمنده ای گم کرده روحـَم
امـا
در میـانِ نالـه هایِ جان سوزِ مجروحیـنِ جنگ
نغمـه یِ سازِ تـو به گوش رسیـد
نغمه را دنبال کردم
به تک پیانـویِ خاک خـورده ای رسیـدم
سرانگشتـانِ کبـودم به کلاویه هایِ ساز رسیـدند
و
تـو
از سرانگشتانـَم دمیـدی در مَـن
نغمـه یِ سازِ تـو
پَس داد به من
گم کرده روحـَم را
نغمـه یِ سازِ تـو سحـرآمیز اسـت
یـا سرانگشتانِ من آمیـخته انـد با جـادو؟
کـه من از کلـاویـه هایِ خـاک خورده یِ ایـن سـاز
گـم کرده پاره یِ روح را
به تـاراج میبرم
و تـو
از سرانگشتـانِ من مرهـم میسازی و زخم تیـمار میکنی!
من تنـها رزمنده ای گم کرده روحـَم
امـا
در میـانِ نالـه هایِ جان سوزِ مجروحیـنِ جنگ
نغمـه یِ سازِ تـو به گوش رسیـد
نغمه را دنبال کردم
به تک پیانـویِ خاک خـورده ای رسیـدم
سرانگشتـانِ کبـودم به کلاویه هایِ ساز رسیـدند
و
تـو
از سرانگشتانـَم دمیـدی در مَـن
نغمـه یِ سازِ تـو
پَس داد به من
گم کرده روحـَم را
نغمـه یِ سازِ تـو سحـرآمیز اسـت
یـا سرانگشتانِ من آمیـخته انـد با جـادو؟
کـه من از کلـاویـه هایِ خـاک خورده یِ ایـن سـاز
گـم کرده پاره یِ روح را
به تـاراج میبرم
و تـو
از سرانگشتـانِ من مرهـم میسازی و زخم تیـمار میکنی!