I have a dream
جملۀ «I have a dream؛ من رؤیایی دارم»، عنوان مشهورترین سخنرانی قرن بیستم است. حدود 60 سال پیش، دکتر مارتین لوترکینگِ 38 ساله، کشیش، برندۀ جایزه صلح نوبل و رهبر جنبش سیاهپوستان آمریکا، در یک سخنرانی 16 دقیقهای، تأثیری بر وجدان عمومی مردم کشورش گذاشت که امضای آبراهام لینکن در زیر اعلامیۀ رفع تبعیض نژادی، چنان اثر و پیامدی نداشت. این سخنرانی کوتاه و بسیار هنرمندانه، با جملاتی ساده و افروخته آغاز میشود. یک سال بعد از این سخنرانی، او به تیر نژادپرستان متعصب از پای درآمد و یکی از جملات همین سخنرانی بر روی سنگ قبرش نشست: ما عاقبت آزادیم.
پس از آن، رؤیاهای مارتین، یکی پس از دیگری واقعیت یافت و اکنون کلید کاخ سفید، در دست یکی از دلسپردگان او است.
مارتین، سخنرانی خود را این گونه آغاز کرد:
من رؤیایی دارم. روزی این ملت برخواهد خاست و به معنای حقیقی زندگی خواهد کرد. ما این حقیقت را آشکار خواهیم کرد که همه انسانها برابر خلق شدهاند.
من رؤیایی دارم. روزی بر روی تپههای قرمز جورجیا، فرزندان بردههای پیشین و فرزندان بردهداران با یکدیگر پشت میزهای برادری خواهند نشست.
من رؤیایی دارم. روزی ایالت میسیسیپی، خسته از گرمای سوزان بیعدالتی، به سبزهزار آزادی و عدالت بدل خواهد شد.
من رؤیایی دارم. روزی خواهد رسید که چهار کودک من، در سرزمینی زندگی خواهند کرد که با رنگ پوستشان قضاوت نخواهند شد؛ آنان را با فرهنگ و رفتارشان، داوری خواهند کرد.
من رؤیایی دارم. من در خواب دیدهام که روزي زمینهاي ناهموار صاف میشود، و راههای کج، مستقیم، و عظمت پروردگار، آشکار. آن روز همۀ انسانها خدا را در کنار خود ميیابند.
این امید ما است. ما با این امید و ایمان، خواهیم توانست از دل کوه نومیدي، امید را بیرون آوریم. با این امید و ایمان، ما قادر خواهیم بود که مرارتهای ملالآور را به همخونيهای دلانگیز تبدیل کنیم. با این امید و ایمان، ميتوانیم با یکدیگر کار کنیم، نماز بگزاریم و آزادی را پاس داریم. آن روز، همۀ فرزندان خدا، همصدا آواز میخوانند و خدا را سپاس میگویند.
***
من نیز رؤیایی دارم. روزی را آرزو میکنم که در ایران، هر جا که نام قانون به میان آمد، دستها به نشانۀ تسلیم بالا برود و دلها آرام گیرد و نور امید در چشمها بدرخشد. رؤیای من بیش از این نیست که قانون بر سرزمینم فرمانروایی کند و سخنرانان درباره قانون سخن بگویند و حرمت قانون بیش از هر کس و هر چیز دیگر باشد.
من رؤیایی دارم. رؤیای شیرین من این است که هیچ کس را به هیچ جرمی ملامت نکنند، جز به جرم قانونشکنی. هر کاری و هر سخنی که هیچ قانونی را نقض نمیکند، در امان باشد و هر کس که به هر بهانهای، بر چهرۀ مقدس قانون چنگ میاندازد، جایی جز تربیتگاه نداشته باشد.
من رؤیایی دارم. من روزی را انتظار میکشم که مردم سرزمینم، هر گاه با هر مشکلی مواجه میشوند، نخستین راهحلی که به ذهنشان میرسد، راه قانونی باشد و مسئولان کشورم، بیشتر و کمتر از قانون سخنی نگویند.
خدایا، ما را به بدترین قانونها مبتلا کن، اما دچار قانونشکنان و قانونگریزان و خودقانونبینان مکن.
رضا بابایی
@Iransharghedoor
جملۀ «I have a dream؛ من رؤیایی دارم»، عنوان مشهورترین سخنرانی قرن بیستم است. حدود 60 سال پیش، دکتر مارتین لوترکینگِ 38 ساله، کشیش، برندۀ جایزه صلح نوبل و رهبر جنبش سیاهپوستان آمریکا، در یک سخنرانی 16 دقیقهای، تأثیری بر وجدان عمومی مردم کشورش گذاشت که امضای آبراهام لینکن در زیر اعلامیۀ رفع تبعیض نژادی، چنان اثر و پیامدی نداشت. این سخنرانی کوتاه و بسیار هنرمندانه، با جملاتی ساده و افروخته آغاز میشود. یک سال بعد از این سخنرانی، او به تیر نژادپرستان متعصب از پای درآمد و یکی از جملات همین سخنرانی بر روی سنگ قبرش نشست: ما عاقبت آزادیم.
پس از آن، رؤیاهای مارتین، یکی پس از دیگری واقعیت یافت و اکنون کلید کاخ سفید، در دست یکی از دلسپردگان او است.
مارتین، سخنرانی خود را این گونه آغاز کرد:
من رؤیایی دارم. روزی این ملت برخواهد خاست و به معنای حقیقی زندگی خواهد کرد. ما این حقیقت را آشکار خواهیم کرد که همه انسانها برابر خلق شدهاند.
من رؤیایی دارم. روزی بر روی تپههای قرمز جورجیا، فرزندان بردههای پیشین و فرزندان بردهداران با یکدیگر پشت میزهای برادری خواهند نشست.
من رؤیایی دارم. روزی ایالت میسیسیپی، خسته از گرمای سوزان بیعدالتی، به سبزهزار آزادی و عدالت بدل خواهد شد.
من رؤیایی دارم. روزی خواهد رسید که چهار کودک من، در سرزمینی زندگی خواهند کرد که با رنگ پوستشان قضاوت نخواهند شد؛ آنان را با فرهنگ و رفتارشان، داوری خواهند کرد.
من رؤیایی دارم. من در خواب دیدهام که روزي زمینهاي ناهموار صاف میشود، و راههای کج، مستقیم، و عظمت پروردگار، آشکار. آن روز همۀ انسانها خدا را در کنار خود ميیابند.
این امید ما است. ما با این امید و ایمان، خواهیم توانست از دل کوه نومیدي، امید را بیرون آوریم. با این امید و ایمان، ما قادر خواهیم بود که مرارتهای ملالآور را به همخونيهای دلانگیز تبدیل کنیم. با این امید و ایمان، ميتوانیم با یکدیگر کار کنیم، نماز بگزاریم و آزادی را پاس داریم. آن روز، همۀ فرزندان خدا، همصدا آواز میخوانند و خدا را سپاس میگویند.
***
من نیز رؤیایی دارم. روزی را آرزو میکنم که در ایران، هر جا که نام قانون به میان آمد، دستها به نشانۀ تسلیم بالا برود و دلها آرام گیرد و نور امید در چشمها بدرخشد. رؤیای من بیش از این نیست که قانون بر سرزمینم فرمانروایی کند و سخنرانان درباره قانون سخن بگویند و حرمت قانون بیش از هر کس و هر چیز دیگر باشد.
من رؤیایی دارم. رؤیای شیرین من این است که هیچ کس را به هیچ جرمی ملامت نکنند، جز به جرم قانونشکنی. هر کاری و هر سخنی که هیچ قانونی را نقض نمیکند، در امان باشد و هر کس که به هر بهانهای، بر چهرۀ مقدس قانون چنگ میاندازد، جایی جز تربیتگاه نداشته باشد.
من رؤیایی دارم. من روزی را انتظار میکشم که مردم سرزمینم، هر گاه با هر مشکلی مواجه میشوند، نخستین راهحلی که به ذهنشان میرسد، راه قانونی باشد و مسئولان کشورم، بیشتر و کمتر از قانون سخنی نگویند.
خدایا، ما را به بدترین قانونها مبتلا کن، اما دچار قانونشکنان و قانونگریزان و خودقانونبینان مکن.
رضا بابایی
@Iransharghedoor