#ترجمه #کتاب #il_libro
⚠️ سطح حرفه ای C1
🟢 Il barone rampante
کتاب بارُن درخت نشین
نوشته Italo Calvino
🔷️ قسمت سوم
I nostri pasti in compagnia dell’Abate cominciavano dopo lunghe orazioni, con movimenti di cucchiai composti, rituali, silenziosi, e guai a chi alzava gli occhi dal piatto o faceva anche il più lieve risucchio sorbendo il brodo;
وعده های غذایی ما درکنار ابات پس از دعاهای طولانی، با حرکات پیوسته و مرتب قاشقها، مراسم تشریفات و سکوت شروع میشد، و وای به حال کسی که چشمانش را از بشقاب خودش برمیداشت و یا حتی در حین جرعه جرعه چشیدن بردو (نوعی سوپ آبگوشت شبیه به فرنی)، کوچکترین صدای هورتی از او شنیده میشد.
ma alla fine della minestra l’Abate era già stanco, annoiato, guardava nel vuoto, schioccava la lingua a ogni sorso di vino, come se soltanto le sensazioni più superficiali e caduche riuscissero a raggiungerlo;
اما سوپ که تمام میشد، خستگی به سراغ ابات میآمد، حوصلهاش سر میرفت، به فضای خالی نگاه میکرد، با هر جرعه شراب روی زبانش ملچ ملوچ میکرد، انگار که دستاوردش فقط احساسات سطحی و زودگذر باشد.
alla pietanza noi già ci potevamo mette-, re a mangiare con le mani, e finivamo il pasto tirandoci torsoli di pera, mentre l’Abate faceva cadere ogni tanto uno dei suoi pigri:
وقتی نوبت غذای اصلی میشد، میتوانستیم با دستهای خودمان غذا بخوریم و خوراک خوردن را با پرتاب کردن هستههای گلابی به پایان برسانیم، در حالی که ابات بسیاری از اوقات با لحن شل و ولاش به ما تیکهای میانداخت و میگفت:
- ... Ooo bien!... Ooo alors!
Adesso, invece, stando a tavola con la famiglia, prendevano corpo i rancori familiari, capitolo triste dell’infanzia.
《- ... به به! چشمم روشن... دیگه چی!》
با این حال، هرچند، سرمیز و کنار خانوادهمان نشسته بودیم، کینهها و فشارهای خانوادگی، فصل غم انگیزی از کودکی ما را شکل میداد.
#سطح_حرفهای #سطح_C1
#Il_barone_rampante
@italianpod
⚠️ سطح حرفه ای C1
🟢 Il barone rampante
کتاب بارُن درخت نشین
نوشته Italo Calvino
🔷️ قسمت سوم
I nostri pasti in compagnia dell’Abate cominciavano dopo lunghe orazioni, con movimenti di cucchiai composti, rituali, silenziosi, e guai a chi alzava gli occhi dal piatto o faceva anche il più lieve risucchio sorbendo il brodo;
وعده های غذایی ما درکنار ابات پس از دعاهای طولانی، با حرکات پیوسته و مرتب قاشقها، مراسم تشریفات و سکوت شروع میشد، و وای به حال کسی که چشمانش را از بشقاب خودش برمیداشت و یا حتی در حین جرعه جرعه چشیدن بردو (نوعی سوپ آبگوشت شبیه به فرنی)، کوچکترین صدای هورتی از او شنیده میشد.
ma alla fine della minestra l’Abate era già stanco, annoiato, guardava nel vuoto, schioccava la lingua a ogni sorso di vino, come se soltanto le sensazioni più superficiali e caduche riuscissero a raggiungerlo;
اما سوپ که تمام میشد، خستگی به سراغ ابات میآمد، حوصلهاش سر میرفت، به فضای خالی نگاه میکرد، با هر جرعه شراب روی زبانش ملچ ملوچ میکرد، انگار که دستاوردش فقط احساسات سطحی و زودگذر باشد.
alla pietanza noi già ci potevamo mette-, re a mangiare con le mani, e finivamo il pasto tirandoci torsoli di pera, mentre l’Abate faceva cadere ogni tanto uno dei suoi pigri:
وقتی نوبت غذای اصلی میشد، میتوانستیم با دستهای خودمان غذا بخوریم و خوراک خوردن را با پرتاب کردن هستههای گلابی به پایان برسانیم، در حالی که ابات بسیاری از اوقات با لحن شل و ولاش به ما تیکهای میانداخت و میگفت:
- ... Ooo bien!... Ooo alors!
Adesso, invece, stando a tavola con la famiglia, prendevano corpo i rancori familiari, capitolo triste dell’infanzia.
《- ... به به! چشمم روشن... دیگه چی!》
با این حال، هرچند، سرمیز و کنار خانوادهمان نشسته بودیم، کینهها و فشارهای خانوادگی، فصل غم انگیزی از کودکی ما را شکل میداد.
#سطح_حرفهای #سطح_C1
#Il_barone_rampante
@italianpod