گزارش جلسه شعر در دومین هفته اردیبهشت
اردیبهشت با هوای بهشتی اش روح و جسم آدم را تازه می کند. من و دخترانم وارد می شویم و دوستان منتظر آغاز جلسه هستند. نرگس اما سردرد شدیدی گرفته و نمی تواند مطلبش را کامل کند ناچار این مبحث را ناتمام گذاشته ولی جناب جعفری به ما اطمینان خاطر می دهد که در مورد فرمالیست روسی هفته بعد صحبت کند. فاطمه رضایی که گاه به گاه _شاید چند ماه یکبار_ به جلسه شعر می آید شعر می خواند. به گفته ی جناب جعفری این اثر نشاندهنده ی استعداد خوب ایشان است اما این آمدنهای جسته و گریخته به ضرر شاعر و پیشرفتش است. نرگس حسینی معتقد است اما که شعر رضایی از نظر ساختاری و ورود به شعریت٬ کامل تر از قبل است. باز هم شعری طولانی اما نه چندان جدید از نرگس جان می شنویم و باز هم زمینه بحث و گفتگوی تخصصی خوبی آغاز می شود. رضا توسلی مسافر مشهد-تهران می گوید تکرار در شعرهای اخیر خانم حسینی بشدت احساس می شود من هم بشدت تایید می کنم این حرفش را. عبدالله علوی و استاد جعفری هم از تسلط فضای یکنواخت و حرفی شدن شعر بر شاعر انتقاد می کنند ولی احسان بسیار زیبا از این شعر تعریف کرد «من سه ماه با این شعر زندگی کردم». بنظرم سهراب سپهری دیگری در درون توسلی زندگی می کند. لطافت و درک عمیق شعری اش مرا را واقعا زیرتاثیر برد...
اینبار هم زهرا ابراهیمی عزیز سینی استکانها را به دست گرفته است و یکی از مسولین مهربان اتحادیه سماور را آورد. صهبا کاغذ و قلمی در دست دارد و مشغول است. نوبت شعرخوانی احسان توسلی است. ایشان شعر خوبی را خواند و مورد تشویق قرار گرفت. کمی سهل انگاری در حوزه زبان و اضافه گویی دیده می شد که به آن اشاره شد. علوی از فلسفی بودن شعر گفت و بعضی مشکلات کوچک دیگر اثر. رضا توسلی یکی از برنده های جشنواره جوان افغانستان بعد از مدتها شعری می خواند و مورد نقد کلی قرار گرفت. منصوره خلیلی شعرش را با عجله خواند و همراه با دوستش نرگس و با کفشهایی یک شکل خداحافظی می کنند. صهبا جعفری هم با زبان شیرین کودکانه اش شعر امام رضا را می خواند و مورد تشویق قرار می گیرد. شاعر پایانی هم جناب ارژنگ است با شعری قدیمی.
دوستان را به خداوند بزرگ می سپرم و با صلواتی برای سلامتی خودشان جلسه به پایان می رسد. دخترم در پایان جلسه نقاشی قشنگش را به من و پدرش هدیه داد.
@kanoonesher
اردیبهشت با هوای بهشتی اش روح و جسم آدم را تازه می کند. من و دخترانم وارد می شویم و دوستان منتظر آغاز جلسه هستند. نرگس اما سردرد شدیدی گرفته و نمی تواند مطلبش را کامل کند ناچار این مبحث را ناتمام گذاشته ولی جناب جعفری به ما اطمینان خاطر می دهد که در مورد فرمالیست روسی هفته بعد صحبت کند. فاطمه رضایی که گاه به گاه _شاید چند ماه یکبار_ به جلسه شعر می آید شعر می خواند. به گفته ی جناب جعفری این اثر نشاندهنده ی استعداد خوب ایشان است اما این آمدنهای جسته و گریخته به ضرر شاعر و پیشرفتش است. نرگس حسینی معتقد است اما که شعر رضایی از نظر ساختاری و ورود به شعریت٬ کامل تر از قبل است. باز هم شعری طولانی اما نه چندان جدید از نرگس جان می شنویم و باز هم زمینه بحث و گفتگوی تخصصی خوبی آغاز می شود. رضا توسلی مسافر مشهد-تهران می گوید تکرار در شعرهای اخیر خانم حسینی بشدت احساس می شود من هم بشدت تایید می کنم این حرفش را. عبدالله علوی و استاد جعفری هم از تسلط فضای یکنواخت و حرفی شدن شعر بر شاعر انتقاد می کنند ولی احسان بسیار زیبا از این شعر تعریف کرد «من سه ماه با این شعر زندگی کردم». بنظرم سهراب سپهری دیگری در درون توسلی زندگی می کند. لطافت و درک عمیق شعری اش مرا را واقعا زیرتاثیر برد...
اینبار هم زهرا ابراهیمی عزیز سینی استکانها را به دست گرفته است و یکی از مسولین مهربان اتحادیه سماور را آورد. صهبا کاغذ و قلمی در دست دارد و مشغول است. نوبت شعرخوانی احسان توسلی است. ایشان شعر خوبی را خواند و مورد تشویق قرار گرفت. کمی سهل انگاری در حوزه زبان و اضافه گویی دیده می شد که به آن اشاره شد. علوی از فلسفی بودن شعر گفت و بعضی مشکلات کوچک دیگر اثر. رضا توسلی یکی از برنده های جشنواره جوان افغانستان بعد از مدتها شعری می خواند و مورد نقد کلی قرار گرفت. منصوره خلیلی شعرش را با عجله خواند و همراه با دوستش نرگس و با کفشهایی یک شکل خداحافظی می کنند. صهبا جعفری هم با زبان شیرین کودکانه اش شعر امام رضا را می خواند و مورد تشویق قرار می گیرد. شاعر پایانی هم جناب ارژنگ است با شعری قدیمی.
دوستان را به خداوند بزرگ می سپرم و با صلواتی برای سلامتی خودشان جلسه به پایان می رسد. دخترم در پایان جلسه نقاشی قشنگش را به من و پدرش هدیه داد.
@kanoonesher