♦️نقد اظهارنظر غلط مقصودعلی صادقی دربارۀ زبان ترکی در ایران صفویزبان ترکی در تمام مدت حکومت صفویان بر ایران، زبان رایج و مرسوم دربار و اردوی صفوی بود و حتی انتقال پایتخت از تبریز به قزوین و اصفهان نیز هیچگاه از اهمیت آن نکاست، زیرا ترکی زبان مادری شاهان و قزلباشان صفوی بود. قوای بانی این حکومت عمدتاً ترک بودند و زبان ترکی با تکلم شایع میان رجال دربار و افراد قشون صفوی اهمیت سیاسی زیادی یافت، وضعیتی که توسط معاصران صفویان و محققان متأخر، صریحاً ذکر و تأیید شده است.[۱]
اما علیرغم وضوح قضیه، اخیراً مقصودعلی صادقی گندمانی در اظهارنظری عجولانه، ضمن نقل ناقص و غیردقیق نظرات محققان و تحریف سهوی محتوای صریح گزارشات تاریخی، با تعریف مؤکد مفهوم «زبان رسمی» در معنای صرف «زبان دیوان و مکاتبات»، سعی بر تحاشی از نقش بارز ترکی داشته است.
او مدعی وجود نوعی «خلط مبحث» شده و بانی آن را بعضی از سفرنامهنویسان اروپایی دانسته که وقتی درون دربار صفوی شاهد «محاورۀ بالاجبارِ» شاهان با قزلباشان بودند، اشتباهاً میپنداشتند که زبان رسمی دربار صفویان ترکی است! بعد با لحن و تأکید خاصی افزوده که «متأسفانه»، محققان امروزی نیز ترکی را زبان رسمی دربار معرفی کردهاند، غافل از اینکه زبان رسمی در درجۀ اول و به معنای دقیق کلمه، نه زبان محاورات پادشاه و اطرافیان، بلکه زبان دیوان اداری بوده که غالباً فارسی بود.
تعبیر «بالاجبار» در توصیف محاورۀ ترکی شاهان و قزلباشان بس غریب و ناصواب است! سلطنت صفویان محصول اتکای عمده بر قوای ترکمانان غالباً برخاسته از آناتولی و شام بود. حضور مستمر قوای ترک در مساعی ناموفق نهضت جنید و حیدر، منجر به صیانت از اسماعیل خردسال و رشد او توسط سران قبایل قزلباش شد. لذا ترکی از بدو صفویه زبان مادری شاهان و دودمان سلطنتی بود و اصلاً مجبور نبودند تا فراتر از دو قرن ترکی بگویند! از طرفی، حضور قاطع قزلباشان و تکلم ترکی نیز امری دال بر رواج آن در دربار بوده است. فلذا دقیقاً شخص صادقی مرتکب خلط مبحث شده است!
برخلاف مغالطۀ صادقی، آنچه شاهدان اروپایی نوشتهاند نیز دربارۀ زبان مادری مرسوم و معمول دربار سلطنتی و قوای نظامی بوده که در آنها ندرتاً به فارسی تکلم میشد و بعلاوه، اتفاقاً جملگی بر رواج فارسی در دیوان و مکاتبات اداری تأکید کردهاند. اما اگر واقعاً تداول درباری زبان فارسی بیش از ترکی یا حتی نسبتاً مساوی بود، مسلماً درک و ذکر آن برای شاهدان دشوار نبود. وقتی محققان معاصر ما نیز همین تفکیک را قائلاند و تعبیر «رسمی» را فقط در معنای رواج و شیوع سیاسی ترکی در دربار و اردو دانستهاند، دیگر چه جای تأسف و تأکید بر زبان اداری و کتابی دارد؟! آنان غافل از زبان مرسوم دیوان صفویان نبودهاند و ضعف صادقی در نقل دقیق مقوله جای تأمل دارد! وقتی علیرغم وجود برخی مکاتبات ترکی فقط فارسی زبان رسمی «دیوان» بوده، چرا مجزا نباید ترکی را زبان رسمی «دربار» یاد کرد؟!
دراینباره گزارشات اروپایی پرشماری در دست است که قبلاً
تورخان گنجهای و
حسن جوادی و
ویلم فلور شماری از آنها را عیناً در مقالات ارزندۀ خود نقل کردهاند و مطالعۀ آنها توصیه میشود. اما محض حفظ ایجاز و البته نظر به اشارۀ مبهم صادقی، در اینجا به نقل گزارش یک سیاح ایتالیایی بسنده میکنم.
صادقی جهت تقلیل صبغۀ تکلم ترکی بین درباریان صفوی، از ترجمۀ ترکی محاورۀ فارسی سفیر اروپایی توسط شاه عباس اول برای قزلباشان یاد میکند. احتمالاً منظور او پیِترو دلا واله باشد که البته، او نوشته شاه با وی خوشامدگویی و گفتگوی ترکی میکرده و برای برخی به فارسی بازمیگفته است.[۲] این جهانگرد چند تصریح دیگر نیز به رواج ترکی در ایران صفوی داشته است.
او نوشته که ترکی در ایران به اندازۀ فارسی رایج است و علیرغم نقش مهم فارسی در مکاتبات اداری، ترکی زبان عادی و جاری عموم درباریان و نظامیان است و رجال کشوری و لشکری همه بدان سخن میگویند و قسم اعظم مردم هر دو زبان را میآموزند. پیترو این وضعیت را ناشی از کثرت ترکان در دستگاه و سپاه صفویان میداند و حتی یادآور میشود که بزرگان قزلباش فارسی را زبانی ادبی و زنانه ولی ترکی را زبان جنگی و مردانه میدانند. نکتۀ حائز توجه آنکه مینویسد شاه عباس اول نیز غالباً ترکی میگوید و از اینکه ترکیزبان است به خود میبالد![۳]
مسلماً اظهارنظر یکسویه بدون مرور و نقل دقیق منابع تاریخی و مآخذ تحقیقی، دور از شأن یک مدرس دانشگاه است.
🔻
یادداشتها:۱. برای اطلاع جامع رک: گنجهای، تورخان. ۱۹۹۹. «
زبان ترکی در دربار صفویه در اصفهان.» تریبون ۴: ۷۹-۷۳؛
Floor, W., & Javadi, H. 2013. "
The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran." Iranian Studies, 46(4): 569-581.
۲. ترجمۀ فارسی سفرنامۀ پیترو دلا واله (تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰)، ص ۲۲۹، ۲۳۸.
۳. همان، ص ۹، ۸۷، ۱۲۹.
🔰
@SafavidStudies | مطالعات صفویه