— ارجاعدهیهای فلّهای.. (2)
پیشتر در پیامهای جداگانهای به دو موضوع یارگیری برای باطل! و مسالهی ارجاعدهی فلهای اشاره کردم:
https://t.me/adibshokri/41https://t.me/adibshokri/98اجازه دهید از نمونههای بیشتری رونمایی کنیم بلکه رواج این فریب عصری در قالب پژوهش را کساد کنیم و علی الله التکلان.
نویسنده این مطلب ادعا کرده است که اهل شرک، معتقد به نفع و ضرر ذاتی و استقلالی معبودان باطل خویش بودهاند و این برخلاف دیدگاه باطل نجدیها است!
در ادامه آیاتی را به صورت گزینشی آورده و با ارجاع به تفاسیر مختلف وانمود کرده است ادعای او از سوی مفسرین مذکور مورد تایید واقع شده است!!
اما قبلا باید اشاره شود که نقطه اختلاف در چیست؟ آیا این مفسرین که مدعی ارجاع داده است همان را میگویند که ایشان در مقدمه آورده است؟
برای نمونه به تفسیر مراغی اشاره کرده است که بعید است با شخصیت ایشان آشنایی داشته باشد!..اما طمع در یارگیری! و اثبات زورکی ادعا و ارجاعدهی فلّهای چنان کرده است که حتّی به تفسیر ایشان ارجاع دهد!
این ناپخته "تنفع و تضر" را جستجو کرده است و گمان برده است اینگونه ادعای او ثابت میشود! حال آنکه نقطه اختلاف در بحث استقلال و ذاتی بودن نفع و ضرر است.
المراغی(رحمه الله) در تفسیر خود ج 11 ص 117 و 118 سخنی را از محمد صدیقخان (رحمه الله) نقل میکند: « فيا عجبا لقوم يعكفون على قبور الأموات الذين صاروا تحت أطباق الثرى، ويطلبون منهم من الحوائج ما لا يقدر عليه إلا الله عزّ وجل، كيف لا يتّعظون لما وقعوا فيه من الشرك، ولا يتنبهون لما حل بهم من المخالفة لمعنى لا إله إلا الله، ومدلول «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».
: شگفتا از حال قومی که بر قبور مردگان زیر خروارها خاک اعتکاف میکنند و از آنان حاجاتی را میطلبند که تنها در قبضه قدرت خداست...چگونه از گرفتاری خویش در این ورطه شرکی پند نگرفته و متوجه مخالفت خود با کلمه (لا اله الا الله) و مدلول (قل هو الله احد) نشدهاند.
« وأعجب من هذا إطلاع أهل العلم على ما يقع من هؤلاء ولا ينكرون عليهم ولا يحولون بينهم وبين الرجوع إلى الجاهلية الأولى، بل إلى ما هو أشد منها، فإن أولئك يعترفون بأن الله سبحانه وتعالى هو الخالق الرازق، المحيي المميت، الضار النافع، وإنما يجعلون أصنامهم شفعاء لهم عند الله ومقربين لهم إليه و ....»
: عجیبتر اینکه اهل علم علیرغم اطلاعشان بر آنان انکار نمیکنند و مانع ایشان به جاهلیت نخستین و حتی بدتر از آن نمیشوند. آنان - جاهلیها- اقرار داشتند که تنها خداوند خالق رازق است، زنده کننده و میراننده است، ضرررسان و نفعرسان است، بلکه ایشان بتهای خویش را نزد خداوند شفیع میکردند ...»
و شیخ المراغی سخن مذکور را از جهت تایید آورده است. اما سخنان واضح و صریح ایشان:
« وبعض الناس ممن يسمون أنفسهم بالموحدين يفعلون كما يفعل سائر المشركين، فيدعون حين يشتد الكرب ويعظم الخطب غير الله وحده أو مع الله ولا يسمون عملهم دعاء، بل يسمونه توسلا واستشفاعا، ويسمون من يدعونهم أولياء وشفعاء، ولو لم يكن منهم إلا هذا الدعاء لقضاء الحاجات، وتفريج الكربات، لكفى ذلك عبادة وشركا بالله،وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم «الدعاء هو العبادة» رواه أبو داود » ج 5 ص 158
: برخی از مردم که خود را موحّد مینامند و همانگونه عمل میکنند که سایر مشرکین عمل میکنند. زمانی که مصیبتی فرا میرسد و بلا شدّت مییابد غیر خدا یا همراه با خدا را فرامیخوانند و عمل خویش را دعا نمیگویند بلکه توسل و استشفاع میخوانند و.....
و در جایی دیگر میگوید: « وقد أشاروا بالجملة الأولى إلى توحيد الألوهية والخلق، وبالجملة الثانية إلى توحيد الربوبية والعبادة، وعبدة الأصنام يقرون بتوحيد الأولى، ولا يقرون بتوحيد الثانية، بدليل قوله. «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ» وقوله سبحانه حكاية عنهم: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى» وكانوا يقولون فى تلبيتهم فى الحج: لبيك لا شريك لك: إلا شريكا هو لك، تملكه وما ملك. » ج 15/ ص 125-126
: بتپرستان به توحید اولین اقرار داشتند و به توحید دومی خیر، بدلیل آیه : « اگر از آن بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است تاکید میکنند: الله» .......و همچنین صیغه تلبیه آنان در حج.