برای لحظهای کوتاه، شاید به کوتاهی پلکزدن، دیدم که سایهام تمام تاریکی اتاق را درون خودش کشید و کاملا از محیط اطرافش جدا شد.
برای لحظهای، دیدم که دو چشم قرمز دارد و با لبخندی کریه به من زل زده..
برای لحظهای، دیدم که دو چشم قرمز دارد و با لبخندی کریه به من زل زده..