تاریخ اشکانیان


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


? ایران در دوران اشکانیان
? به روایت دکتر استاد شروین وکیلی
? گرداننده‌ی این درگاه (کانال) جناب استاد وکیلی نیستند.

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔮 ... هر خاندان اشرافی و حاکمی که در اینجاها بود، تابع اراده‌ی شاه شد و سراسر هند فرمانبرادرِ شاه شد. شاه کانیشکا بر "شاپارا"، سرور شهرها، فرمان می‌راند، که معبد نانا را در آنجا ‌ساخت، که به خاطر داشتنِ آب در بیرون (زمین) در دشت "کایپیا" بلند آوازه است. (او معبد را ساخت برای) این خدایان: زیری، فرو (فرّه) و اومّا.
راهبران عبارتند از بانوی نانا، بانوی اوما، اهورامزدا، مَردوآنا، سروشَردَه (سروش) که .... نامیده می‌شود، ... کومَرو (کومارا) نامیده می‌شود، و ماسِنو (مهاسِنه) نامیده می‌شود و بیزاگو (ویساکَه) نامیده می‌شود و میرو (مهر) نامیده می‌شود.
و او فرمان داد تا برای این خدایانی که نام‌شان در بالا نوشته شده تندیس‌هایی بسازند. و فرمان داد تا تندیس‌هایی همانند این شاهان را بتراشند: کوجالا کادفیس به عنوان نیا، سَدَشکَنه که سومَه (هوم) را نذر می‌کرد به عنوان پدربزرگ، و شاه ویماکادفیس به عنوان پدر، و برای خودش، شاه کانیشکا.

🔮 سپس، شاهنشاه، پسرِ خداوند، فرمان داد تا این پرستش‌گاه در شاپارا، سرور شهرها، ساخته شود.‌ سپس سرور شهرها شاپارا و "نوکونزوکا" آیین پرستش را، چنان که حکم سلطنتی بود، اجرا کردند.‌ پس چنین باد که این خدایانی که نام‌شان در اینجا نوشته شده، سلامت، امنیت، و پیروزی را در زمانی بی‌کرانه برای شاهنشاه کانیشکا تضمین کنند.
و هم‌چنین اقتدار پسر خداوند را بر سراسر هند از سال یک تا سال هزار هزار تضمین نمایند. باشد که از سال نخست که پرستشگاه بنیان نهاده شد، تا آن هنگام سال بزرگ آریایی رواج خود را حفظ نماید... بر پایه‌ی حکم سلطنتی، "آبیمو" که برای شاه بسیار عزیز است، پایتخت را به "پوشیپو" داد... شاه بزرگ پیشکش‌ها را به خدایان داد)).

🔮 ترجمه‌ی یادشده را که امروز شهرت بیشتری یافته "موکِرجی" به دست داده است. بلخ‌شناس دیگری به نام "ویلیامز" هنگام ترجمه‌ی متن در چند نکته با او اختلاف دیدگاه دارد. یکی اینکه از دید ویلیامز اشاره‌ای به سومَه (هوم) در متن دیده نمی‌شود. دیگر آن‌که از دید وی سَدَشکَنَه در متن نیامده و او نام پدربزرگ کانیشکا را ویماتکتو خوانده است.

🔮 این متن هم تبارشناسی شاهان کوشانی را به خوبی نشان می‌دهد و هم دایره‌ی سلطه‌ی ایشان بر شمال هند را نمایش می‌دهد که به کلی از آنچه در دیدگاه‌های سنتی تصور می‌شد، بیرون است. کوشانی‌ها تا زمان کانیشکا سراسر قلمرو کهن مائوریه را گشوده بودند و به همین دلیل هم از نام هخامنشی هند که پس از عصر مائوریه تعمیم یافته، و به کل هند شمالی ارجاع می‌یافت، بهره می‌جستند.

ادامه دارد...

@ashkanian_history


نام سرزمین سیستان برگرفته از سکستان (سکا_ستان) است که به معنای سرزمین قوم سکا می‌باشد. خاندان سورن در این سرزمین سکونت داشتند.

تاریخ سیاسی‌شاهنشاهی اشکانی
شروین وکیلی

@ashkanian_history


مهرداد دوم سیاست گسترش به سوی غرب را نهادینه کرد و با پیوند زدن دولت اشکانی و اقوام سکا نیروی نظامی قابل اطمینان و نیرومندی ساخت.

تاریخ سیاسی‌شاهنشاهی اشکانی
شروین وکیلی

@ashkanian_history


کراسوس بدون اینکه سنای روم به او اجازه دهد و به طمع ثروت بیشتر به پارت لشکر کشید. او خود را فاتح می‌دانست و حتا از فتح هند و شرق دم می‌زد!

تاریخ مردم ایران
ع. زرین‌کوب
ص ۳۶۴

@ashkanian_history


ارد نخست ادبیات یونانی را نیک می‌دانست و چون به دانش تاریخ علاقه داشت دستور داد تا تاریخ هخامنشیان را از روی اسناد آسوری بنویسند!

تاریخ ایران
حسن پیرنیا
ص ۱۷۲

@ashkanian_history


❇️ یکی از ویژگی‌های دوره‌ی اشکانی، عدم دخالت زن‌ در امور دولتی است.‌ در این دوره نفوذ حرم‌سرا و خواجه‌سرایان در کارهای دولتی و درباری دیده نمی‌شود.

تاریخ ایران
پیرنیا، حسن

@ashkanian_history


🔥 @ashkanian_history 🔥

⚔ پس از ارد دوم فرزند او فرهاد چهارم به تخت نشست. در این زمان مارکوس آنتونیوس (مارک‌آنتونی) در مصر بسیار نیرومند بود. مصر، شام، آناتولی و همه‌ی اروپا در اطاعت از روم بودند. آنتونیوس پس از آن‌که شاه ارمنستان را به وعده‌ی استقلال فریب داده و با خودش همنوا کرد، یک سپاه ۱۱۳هزار مردی را تهیه دید، و از راه ارمنستان به ایران لشکر کشید و به سرعت به درون آذربایجان شد.

⚔ فرهاد چهارم نیز با سپاه بزرگی به مقابله با او شتافت. نخستین لشکر آنتونیوس به فرماندهی سرداری به نام "تاتیانوس" در دور نخست نبرد از پا درآمد و تاتیانوس و ۱۰هزار رومی به دست دلیرمردان ایرانی بر خاک هلاکت افتادند، و گروه بزرگی از رومیان به اسارت ایرانیان درآمدند.

⚔ در این هنگام آنتونیوس شبانه با بخشی بزرگ از سپاهیانش راه گریز را پیشه گرفت، اما یک روز بعد فرهاد چهارم و سپاه ایران به او رسیدند و همچون اجل بر سرش ریختند؛ و چون که رومی‌ها در موضعی بودند که بر ایرانیان _از دید شمار سرباز_ برتری داشتند فرهاد نتوانست که آنتونیوس را شکست دهد، و برای اینکه او را در موضعی مناسب به دام اندازد به عنوان عقب‌نشینی از او جدا شد و فرصت داد تا آنتونیوس همچنان به گریزش ادامه دهد.

⚔ فرهاد دورادور او را تعقیب می کرد‌.‌ او در این میانه به آنتونیوس پیغام داد که چرا به ایران لشکر کشیده و مرزهای ایران را مورد تجاوز قرار داده است؟ آنتونیوس پاسخ فرستاد که آمده است تا پرچم‌ها و افتخاراتی که سورن از کراسوس گرفته را پس بگیرد.
یعنی آنتونیوس به فرهاد فهماند که اگر این چیزها را به او بازپس دهد، وی خواهد توانست سرافرازانه به سوریه بازگردد و مدعی شود که پیروزی را به دست آورده است. او در حقیقت به فرهاد فهماند که از ورای این لشکرکشی هدفی جز کسب افتخار نداشته است، و همین اندازه که پرچم‌ها و مدال‌های کراسوس به او برگردانده شود برایش کافی خواهد بود که در برابر رقیبان سیاسیش در موضع برتر قرار گیرد و جایگاه امپراتوری را کسب کند. (از جمله رقیبان جدی مارک‌آنتونی برای کسب جایگاه امپراتوری "یولیوس‌سزار" بود)

⚔ آنتونیوس به کسب افتخار نیاز داشت ولی شاهنشاه به او پاسخ داد که چیزی به آنتونیوس داده نخواهد شد، و همین‌که او جان خودش را بگیرد و از ایران بیرون شود، بزرگوارانه‌ترین چیزی است که ایرانیان به او داده‌اند.
فرهاد البته نمی‌خواست که آنتونیوس با این‌همه سپاه به شام برگردد. از این‌رو پیوسته راه را بر او می‌بست و دسته‌جاتی از دلیران ایران‌زمین را بر سرش می‌ریخت و هر بار چند هزار کشته از او می‌گرفت و به همین نسبت نیز زخمی می‌کرد، و آن‌گاه وی را به حال خود وامی‌گذاشت تا به راه خود ادامه دهد...


📚 تاریخ ماد هخامنشی سلوکی پارت ساسانی
👤 امیر حسین خنجی
📖 ص ۵۷۵_۵۷۶

@ashkanian_history


⚔ مارک‌آنتونی به دنبال کسب افتخار

زهی خیال باطل!

🔥 @ashkanian_history 🔥

ادامه ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️


نقش اشراف ماد و پارس در تخت‌جمشید.
سرکرده‌ی ماد در میانه‌ی فرتور (سومین تن) قبایی بر روی پوشش خود دارد که امروز هم در لرستان به نام چوقا باقی مانده و همان است که بر تن کانیشکا هم دیده می‌شود.


کانیشکا در لباس بلخی.
دورادور سکه به زبان بلخی و خط دگرگون‌شده‌ی یونانی نوشته شده: "شاهنشاه کانیشکای کوشانی"


🔮 در این زمینه نام بودا (بودّو) را داریم، به علاوه‌ی دو شکلِ شاکیامونی بودا (شاکامائو بودو) و میتریانه بودا (مِتراگو بودو). امروزه روشن شده که ایزد دیگری به نام "اوئِشو" که تا مدت‌ها عنصری هندویی و همتای شیوا پنداشته می‌شد، شکل دیگری از همان وایوی اوستایی است و به ایزد باد اشاره می‌کند.

🔮 گذشته از این بازگشت‌های دینی که گرایش چشمگیر و نمایانِ این شاه به خدایان کهن ایرانی و دین زرتشتی را نشان می‌دهد، کانیشکا از این دید هم اهمیت دارد که رمزگانِ هویتیِ شاهان کوشانی و امیران تخاری و سکای پیش از خود را به کمال در خود نشان می‌دهد. او در پیروی از سنتی که با نخستین امیران تخاریِ حاکم بر بلخ آغاز شده بود، خود را بر سکه‌هایش به صورت مردی تنومند و ریش‌دار نشان داده که قبای سنگین و شلوار و چکمه‌ی بلند بر تن دارد.
در واقع پوششی که کانیشکا در بازنمایی‌های رسمی‌اش بر تن دارد دقیقاً همان است که در نگاره‌های تخت‌جمشید بر تن نمایندگان "بلخی" و "هراتی" می‌بینیم. یعنی کانیشکا مانند شاهان کوشانی و امیران تخاریِ پیش از خود، ‌پوششی را برگرفته که در سنت محلی بلخ و هرات ریشه داشت، و از دوران هخامنشی بر تن برخی از اقوام محوریِ برسازنده‌ی شاهنشاهی پارسی_ به طور مشخص بر تن مردم هرات و بلخ و ماد دیده می‌شد. در سال‌های حاکمیت طالبان یک نیم‌تنه‌ی سنگی از این شاه در افغانستان کشف شد که پوششی به همین گونه را بر تن داشت. افسوس که مریدان ضدفرهنگ طالبان این اثر باستانی را به خاطر تعصب و نادانی خویش از میان بردند!

❇️ به دو فرتور (تصویری) که در ادامه خواهد آمد توجه کنید.

🔮 از کانیشکا چندین کتیبه به جا مانده که ایرانی بودنِ دولت کوشانی، و بافت فرهنگی و نظریه‌ی سیاسی حاکم بر این سامان را به خوبی نشان می‌دهد. به ویژه ارتباط خویشاوندی میان فرمانروایان کوشان را بهتر از هر جا در کتیبه‌ی "راباتاک" می‌توان یافت که در نزدیکی منطقه‌ی "سرخ کتل"، در مرز باغلان و سمنگان در افغانستان امروزین، نویسانده شده است. این متن که در سال ۱۹۹۳ .م کشف شده، در زمان کانیشکا به دو خط بلخی و یونانی نوشته شده است.

🔮 متن کتیبه چنین است: ((سال نخست از سلطنت کانیشکا، دهشگر بزرگ، راستکار، دادگر، خودکامه، خدایگان، سزاوار پرستش، او که پادشاهی را از نانا (آناهیتا) و دیگر ایزدان دریافت کرده است، کسی که سال نخست را بنا نهاد، چنان که مایه‌ی خوشنودی خدایان بود.
و او کسی بود که استفاده از زبان یونانی را فرونهاد و بهره‌گیری از زبان آریایی را باب کرد. در سال نخست، هند زیر فرمان او بود، در سراسر قلمروی طبقه‌ی حاکم در کونَدِئَنو (کوندینیا)، و شهر اوزِنو (اوجاین) و شهر زاگِدا (سَکِتَه) و شهر کوزامبو (کاوسَمبی) و شهر پلبوترو (پتلی‌پوتره) و همچنان تا شهر زیری‌تَمبو (سری_چَمبو).

@ashkanian_history


پس از مهرداد یکم فرزند او فرهاد دوم به تخت نشست.‌ او در جنگ با سکاهای سرکش که از او طلب غنیمت کرده بودند، کشته شد.

تاریخ ایران باستان
دیاکونوف
ص ۲۷۸

@ashkanian_history


چیرگی پارت‌ها بر کراسوس برای ملل شرقی اهمیت بسیاری داشت. زیرا موجب توقف رومی‌ها در فرات و تزلزل موقعیت آنان در آسیای صغیر شد.

تاریخ ایران باستان
دیاکونوف
ص ۳۱۵

@ashkanian_history


☸ کراسوس رومی سرداری بی‌رحم بود. هنگامی که سربازان فرار می‌کردند یا خوب نمی‌جنگیدند، از هر ده تن یکی را به قید قرعه می‌کشت!

تاریخ سیاسی‌شاهنشاهی اشکانیان
وکیلی، شروین

@ashkanian_history


طوایف امارد در دوران فرهاد یکم، در صدد قدرت و استقلال از پارت بودند. این مردم فقیر اما دلیر و جنگجو بودند. سرانجام فرهاد آنان را شکست داد.

تاریخ مردم ایران
ع. زرین‌کوب
ص ۳۳۰

@ashkanian_history


فرهاد چهارم در ۳۷ پ.م به قدرت رسید. او سیاست‌مداری زیرک بود و با پیروزی بر مارک آنتونی و قوای او یاد نبرد حران و شکست کراسوس را زنده کرد.

تاریخ سیاسی‌شاهنشاهی اشکانی
شروین وکیلی

@ashkanian_history


🔰 کراسوس خیال‌باف

✍ کراسوس جسورِ خشک مغز اندکی پیش از لشکرکشی‌اش به ایران، خودش را امپراتور روم خوانده بود و می‌پنداشت که برترین شخصیت جهان متمدن است و در رویایش خودش را مالک سرزمین اهورایی ایران می‌دید.

✍ او می‌پنداشت که روزی خواهد توانست پیکره‌های خدایان رومی را در خاک ایران برافرازد و تمدن معنویت‌ آفرین ایران را با بت‌پرستی رومیان بیالاید، و کاری را که اسکندر و جانشینانش ناتمام گذاشته بودند، به پایان برساند.

✍ ولی در بیابان‌های حران نه تنها آرزوهای کراسوس بلکه آرزوهای همه‌ی رومیان متجاوز نقشِ شوره‌زار شد و از میان رفت، و ایران هم‌چنان سربلند و پرافتخار در صحنه‌ی تاریخ بشریت و جغرافیای تمدن باقی ماند تا به نقش انسان‌سازی خویش ادامه دهد.

✍ اثری که شکست کراسوس در امپراتوری روم نهاد آن بود که چون از سه رقیب نیرومند یکی _یعنی کراسوس_ از میان رفته بود، یولیوس سزار و پومپه را برای تصرف جایگاه امپراتوری به جان یکدیگر افکند و روم وارد یک دوره جنگ‌های داخلی شد...

📚 تاریخ ماد هخامنشی سلوکی پارت ساسانی
👤 امیرحسین خنجی
📖 ص ۵۷۱


⚔ تاریخ اشکانیان ⚔ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️

https://t.me/joinchat/AAAAAEuPphogzOmn6dxVrg


🔮 سکه‌ی کانیشکا و نقش میترای شمشیر بر کمر


🔮 کانیشکا به عنوان پادشاهی گشایشگر که در جنوب و شرق با کامیابی روبه‌رو شده بود، تاریخ تاج‌گذاری خود را مبدا تاریخ دانست و شاهان کوشانی بعدی نیز از این قاعده پیروی کردند. پس از نابودی کوشان‌ها، دودمان "گوپتا" که در "ماتوره" بر سر کار آمدند، هم‌چنان همین تاریخ‌گذاری را حفظ کردند. به این ترتیب، مبدا تاریخ کانیشکا تا سه سده پس از خودش دوام آورد. بر پشت سکه‌های کانیشکا نقش میترا دیده می‌شود که شمشیری به کمر دارد و دستش را مانند مودره‌های بودایی بالا گرفته است.

☑️ به فرتور (تصویری) که در ادامه خواهد آمد توجه کنید.

🔮 بیشتر کتاب‌ها از آن رو که کنار این نقش واژه‌ی "خورشید/مهر" به یونانیِ نادرست حک شده، فرض کرده‌اند که کانیشکا ایزدِ یونانی "هلیوس" را می‌پرستیده است.
اما این برداشت کاملاً نادرست است.
حتا در زمان حضور امیران مقدونی در ایران شرقی نشانی از پرستیده ‌شدن هلیوس در دست نیست و در خودِ یونان هم خدای اصلی خورشید "آپولون" بوده و نام هلیوس برای اشاره به خدایان خورشیدی بیگانه و به خصوص مهر به کار گرفته می‌شده است. بر روی این سکه‌ هم به سادگی،‌ چون همه‌ی متن به خط یونانی است نام خورشید را هم به یونانی نوشته‌اند. وگرنه فرتور (تصویر) مهر با شعاع‌های خورشید که از سرش بیرون آمده و پوششی ایرانی و کلاه شکسته‌اش کاملاً بومی است و دقیقاً همان است که در کوپت‌داغ و تاق بستان می‌بینیم.

🔮 درست بودن این تفسیرمان از نقش سکه‌ی کانیشکا با این داده تایید می‌شود که این شاه سیاستی فعال در راستای ترویج نام و نشان ایرانی خدایان کهن داشته و در بیشتر موارد در کتیبه‌های یونانی خود نیز نام ایرانی ایزدان را به کار برده است. نام مهر در این نوشته‌ها بسیار تکرار شده و به گونه‌ی "میثرو"، "میرو" و "میورو" ثبت شده است. در همه‌ی مواردی که شکلی به مهر نسبت داده شده، عناصر تصویری همان است که در این نقشِ هلیوس می‌بینیم.

🔮 در کتیبه‌ها و سکه‌های او به نام این ایزدان بر می‌خوریم: "اَردوخشو" یا اردیبهشت، "آدشو" یعنی آتش یا آتور اوستایی، "فَرو" یا فرّه، "مائو" یا ماه، "مانائوبَگو" یا بغِ منش یا همان بهمن، "اوآدو" یا وای، "موزدائوانو" احتمالاً یعنی مزدای پیروزمند، "نانا" یا "نانایا" یا "ناناشائو" که همان آناهیتای اوستایی و نانا در ایلام_سومر است. واژه‌ای که "لرواَسپو" خوانده شده، اما به احتمال زیاد "دروسپو" است، همان "درواسپ" اوستایی است.
افزون‌بر این انبوهِ نام‌های اوستایی و زرتشتی، اشاره‌هایی به کیش بودایی هم وجود دارد، که شمار و گوناگونی‌اش بسیار کمتر است.

@ashkanian_history


سلطنت مهرداد یکم، قلمرو خاندان اشک را تا حد یک امپراتوری گسترش داد. او دومین بنیانگذار واقعی دولت و از برخی جهات تا حدی یادآور کوروش بزرگ بود.

تاریخ مردم ایران
ع. زرین‌کوب
ص ۳۳۱

@ashkanian_history

Показано 20 последних публикаций.

2 431

подписчиков
Статистика канала