در ادامه:
خیلی خلاصه و در حد طرح موضوع برای فکر کردن:
1. زمانی در یونان باستان اندیشمندان در مورد مفهوم زیبایی و زشتی چنین بحث میکردند که آیا هندسهی خاصی از ظاهر بدن و چهره سبب آن است و یا اساسا زیبایی، امری ورای جهان ما ست که موجب زیبا شدن میگردد. سقراط میپنداشت که بزرگی و کوچکی اشیا و اعداد نیز ناشی از وجود «امر زیبا»، به مثابه امری متعلق به دنیای «ایده» [مُثُل]* ، میباشد :
سقراط میگوید** :
من علل و اسباب دیگری که ذکر میکنند نمیفهمم و نمیپذیرم و اگر کسی به من بگوید سبب زیبایی فلان چیز، تندیِ رنگها یا تناسب اعضا یا مانند این امور است باور ندارم... و بیملاحظه و ساختگی جواب میگویم که آنچه او را زیبا ساخته همانا حلول زیبایی در اوست به هر نحو واقع شده باشد زیرا که در آن باب چیزی نمیدانم و آنچه میدانم این است که هر چه زیباست به واسطه وجود زیبایی است و تا وقتی که اصیل را در دست دارم میدانم که به خطا نمیروم. و همچنین مطمئنم که بدرستی میتوانم حکم کنم که هر چه بزرگ است به سبب وجود بزرگی است و اگر کسی بگوید فلان یک سر و گردن از بهمان بزرگتر است یا کوچکتر، نباید پذیرفت و باید گفت هر چیز که از دیگری بزرگتر است به واسطه بزرگی و هر چه کوچکتر است به سبب کوچکی است زیرا اگر قبول کنی که فلان از بهمان یک سر و گردن بزرگتر است این ایراد وارد میآید که یک امر هم سبب بزرگی بزرگتر و هم علت کوچکی کوچکتر باشد... و همچنین نباید گفت ده بزرگتر از هشت است چون دو واحد از آن بیشتر است بلکه باید گفت سبب بزرگیِ ده کمیت اوست.
فیدون در پاسخ سقراط میگوید:
چون تصدیق شد که مُثُل بهخودی خود موجودند و چیزهایی که از آنها بهره دارند از همان مُثُل نام میگیرند، سقراط بیان خود را چنین دنبال کرد که اگر این اصل درست است پس چون بگویی که سیمیاس از سقراط بزرگتر و از فیدون کوچکتر است نتیجه این میشود که بزرگی و کوچکی در یک آن در نزد سیمیاس موجود است.
متن کامل این گفتگو را در مکالمه فیدون (Phaidon) بخوانید.
2. زیبا و زشتپنداری برساختهای فرهنگی است.
شاید شما هم در صحبت با دوستان و آشنایان متوجه شدهاید که مثلا صدای خوانندهای که از نظر شما بسیار زیبا و دلنشین است از نظر دیگری ناخوش و حتی چندشآور باشد. معمولا کودکان از همان دوران کودکی یا نوجوانی بسیاری از علایق خود را از برادر و خواهر بزرگتر خود الگو میگیرند و تقلید میکنند و سپس از فیلمها و رسانهها تاثیر میپذیرند. خوانندهها و هنرپیشههای زن و مرد زیادی به زیبایی چهره معروفاند. من به شما قول میدهم که در گوشه و کنار جهان کسانی بسیار شبیه این سلبریتیها در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند که از دید افراد محلی آنقدر زشت شمرده میشوند که گهگاه قیافهشان مورد تمسخر هم واقع میشود. روستاهای گمنامی که نه تلویزیون دارند و نه موبایل و اینترنت. این مفعوم از زیبایی که عموم مردم تلقی میکنند کاملا تحت تاثیر تبلیغات رسانهای و محصول سیستم فرهنگی و شرکتهای تولید کنندهی البسه و لوازم آرایشی است. در یک کلمه، زیبایی و زشتی شایع در باور عمومی، نود و نه درصد نتیجهی تبلیغ و عادت و تقلید - و نه اندیشیدن و دلایل ذاتی و اینها - استوار است. در این رابطه من «انیمیشننامه»ای (فیلمنامه انیمیشمن) نوشتهام که اگر توسط تیمی ساخته شود، نقش رسانهها را در برساختن این مفاهیم نشان میدهد.
بهزاد قلیپور
09 February 2018 -
@Behzad_Gholipour * ایده، Idées، جهان مثل افلاطونی
** بسیاری از محققانی که سقراط و افلاطون را دو شخصیت مستقل در نظر میگیرند معتقدند که این حرفها از خود افلاطون است که از زبان سقراط بیان کرده است.