6.
6.
پرداختی متمرکز تر بر متن سوال:
اگر خودکشی مبتنی بر عقیده و تصمیم آگاهانهی فرد یا بطور کلی نتیجهی فرایندِ تفکر باشد، شاید بتوان تاثیر دارو در تغییر آن را به تاثیری که تهدید کردن بر ما میگذارد، تشبیه کرد.
اگر کسی را تهدید به شکنجهی نزدیکان و بستگان نزدیکش کنند به احتمال زیاد عقیدهاش را تغییر میدهد. منتها، دارو و مواد شیمیایی چنان به شیوهای ظریف و نرم تهدید میکند که بسختی متوجهاش میشویم. در این صورت آیا خواهیم گفت که امر تهدیدکننده، در جهانبینی فرد تاثیر میگذارد؟ بعید است این را بپذیریم! مادام که خودکشی، ناشی از تفکر باشد، تاثیر دارو و مواد شیمیایی بر آن را فقط زمانی میتوان به مثابهی «تاثیر در فلسفه و عقیدهی فرد» تلقی کرد که شخص مذکور پس از مصرف دارو، صرفا بهطور نظری و با تفسیر و تحلیل، عقیدهی قبلیاش را باطل اعلام کند: یعنی صِرف تغییر عقیده، بدون اینکه همراه با تشریح فلسفی آن باشد هرگز به معنی «تاثیر اصیلِ دارو» برای تغییر عقیده نیست. همچنانکه وقتی به ابراز عشق و احساس مشغولایم، اگر ناگهان دستمان را با چاقو ببرند، تغییر احساسات خود را به این معنی نمیگیریم که «دلیلِ عشقورزی در انسانِ وجود دست سالم است زیرا اگر چنین نبود با بریدن دست نباید جریان احساسات متوقف میشد»!
البته از آنجا که اغلب خودکشیها، اصیل و مطلوب و از سر انتخابی آگاهانه نیست، فرد از اینکه با دارو مانعاش بشوند دروناً راضی است هر چند عدم تواناییاش در مدیریت سمت و سوی تفکر، باعث میشود تا بهراحتی نتواند بر این رضایت و خواست درونیاش متمرکز شود تا خود شخصا بتواند بدنبال درمان برود.
@Behzad_Gholipour
....
6.
پرداختی متمرکز تر بر متن سوال:
اگر خودکشی مبتنی بر عقیده و تصمیم آگاهانهی فرد یا بطور کلی نتیجهی فرایندِ تفکر باشد، شاید بتوان تاثیر دارو در تغییر آن را به تاثیری که تهدید کردن بر ما میگذارد، تشبیه کرد.
اگر کسی را تهدید به شکنجهی نزدیکان و بستگان نزدیکش کنند به احتمال زیاد عقیدهاش را تغییر میدهد. منتها، دارو و مواد شیمیایی چنان به شیوهای ظریف و نرم تهدید میکند که بسختی متوجهاش میشویم. در این صورت آیا خواهیم گفت که امر تهدیدکننده، در جهانبینی فرد تاثیر میگذارد؟ بعید است این را بپذیریم! مادام که خودکشی، ناشی از تفکر باشد، تاثیر دارو و مواد شیمیایی بر آن را فقط زمانی میتوان به مثابهی «تاثیر در فلسفه و عقیدهی فرد» تلقی کرد که شخص مذکور پس از مصرف دارو، صرفا بهطور نظری و با تفسیر و تحلیل، عقیدهی قبلیاش را باطل اعلام کند: یعنی صِرف تغییر عقیده، بدون اینکه همراه با تشریح فلسفی آن باشد هرگز به معنی «تاثیر اصیلِ دارو» برای تغییر عقیده نیست. همچنانکه وقتی به ابراز عشق و احساس مشغولایم، اگر ناگهان دستمان را با چاقو ببرند، تغییر احساسات خود را به این معنی نمیگیریم که «دلیلِ عشقورزی در انسانِ وجود دست سالم است زیرا اگر چنین نبود با بریدن دست نباید جریان احساسات متوقف میشد»!
البته از آنجا که اغلب خودکشیها، اصیل و مطلوب و از سر انتخابی آگاهانه نیست، فرد از اینکه با دارو مانعاش بشوند دروناً راضی است هر چند عدم تواناییاش در مدیریت سمت و سوی تفکر، باعث میشود تا بهراحتی نتواند بر این رضایت و خواست درونیاش متمرکز شود تا خود شخصا بتواند بدنبال درمان برود.
@Behzad_Gholipour
....