#خوانش_یک_کتاب
سیاست و فرهنگ روزگار صفوی - رسول جعفریان
بخش دهم
صفویه سه نیروی نظامی و سیاسی و علمی داشتند. نظامیها قزلباشان بودند که از غالبا از آناتولی تامین میشدند. نیروهای سیاسی و اداری تاجیکان و فارسی زبانان بودند و نیروهای علمی از تلفیقی از عرب و عجم تشکیل میشدند. در این میان، بین قزلباشان و تاجیکان رقابتی وجود داشت که باعث بوجود آمدن منازعاتی میشد.
در نیروهای اداری و سیاسی القاب شهری در پسوند اسامی دیده میشد که بیانگر اصالت شهری آن نیروها بود و در میان این القاب استرآبادی (منتسب به استرآباد در حوالی گرگان) از تشخص زیادی مخصوصا در دوره اول صفوی برخوردار بود. استرآبادی ها که توسط شاه عباس به قلعه مبارک آباد برای تامین امنیت آن کوچ داده شدند در مسیر کسب قدرت و در نهایت با موفقیت آقا محمدخان در شکل گیری قاجار هم نقش داشتند. استرآباد از دو قرن پیش از صفویه نیز محل شکل گیری اندیشه حروفیه بود که در دوران تیموری و صفوی تحریفهایی در دین رسمی بوجود آورد.
استرآبادیها شیعه بودند و اساس تفکر مذهبی در استرآباد در زمان تشکیل صفوی شیعه امامی بوده است. در فرمان شاه عباس برای بخشودگی مالیاتی عنوان شده که شیعیان استرآباد از پرداخت مالیات معاف اند و به مرور استرآباد با ظهور افرادی مثل میرداماد و ملامحمدامین استرآبادی اهمیت ویژهای در دوران صفویه یافت. بعدها همان طور که برخی استرآبادیها اندیشه حروفیه را به عثمانی برده و توسعه دادند برخی دیگر نیز تفکر شیعی را به هند بردند و منجر به رواج آن در نقطه جغرافیایی جدیدی شدند.
استرآباد در روزگار صفویه از سه ناحیه تهدید میشد که یکی ازبک ها، دیگری سیاهپوشها یا هرج و مرجطلبهای داخلی و دیگری ترکمنها بودند. ازبکها حملات متعددی به استرآباد انجام دادند و مورد مقابله دولت صفوی قرار گرفتند. سیاهپوشها که در داخل استرآباد دست به شورش میزدند و با هر ضعف در دولت مرکزی از فرصت ضربهزدن استفاده میکردند، پیش از صفویه در مقابل هجوم ازبکها میایستادهاند. ترکمانها نیز ظاهرا پشتشان به ازبکها گرم بود و اختلافات مذهبی با صفویه داشتند و به بهانههای مختلف به استرآباد که در همسایگیشان قرار داشت حمله میکردند. بعد از مرگ شاه طهماسب و ضعف صفویه، ترکمانان و ازبکها هر دو موفق به تصرف بخشهایی از استرآباد شدند. شاه عباس تلاشهایی برای بازگرداندن آرامش به منطقه انجام داد اما در نهایت دست به سرکوب گسترده و کشتار آنها زد و حاکمی از غلامان شاه تعیین کرد. عصر شاه عباس، عصر حاکم شدن غلامان بجای سران قزلباش بر ولایات است.
@bekhradaa
سیاست و فرهنگ روزگار صفوی - رسول جعفریان
بخش دهم
صفویه سه نیروی نظامی و سیاسی و علمی داشتند. نظامیها قزلباشان بودند که از غالبا از آناتولی تامین میشدند. نیروهای سیاسی و اداری تاجیکان و فارسی زبانان بودند و نیروهای علمی از تلفیقی از عرب و عجم تشکیل میشدند. در این میان، بین قزلباشان و تاجیکان رقابتی وجود داشت که باعث بوجود آمدن منازعاتی میشد.
در نیروهای اداری و سیاسی القاب شهری در پسوند اسامی دیده میشد که بیانگر اصالت شهری آن نیروها بود و در میان این القاب استرآبادی (منتسب به استرآباد در حوالی گرگان) از تشخص زیادی مخصوصا در دوره اول صفوی برخوردار بود. استرآبادی ها که توسط شاه عباس به قلعه مبارک آباد برای تامین امنیت آن کوچ داده شدند در مسیر کسب قدرت و در نهایت با موفقیت آقا محمدخان در شکل گیری قاجار هم نقش داشتند. استرآباد از دو قرن پیش از صفویه نیز محل شکل گیری اندیشه حروفیه بود که در دوران تیموری و صفوی تحریفهایی در دین رسمی بوجود آورد.
استرآبادیها شیعه بودند و اساس تفکر مذهبی در استرآباد در زمان تشکیل صفوی شیعه امامی بوده است. در فرمان شاه عباس برای بخشودگی مالیاتی عنوان شده که شیعیان استرآباد از پرداخت مالیات معاف اند و به مرور استرآباد با ظهور افرادی مثل میرداماد و ملامحمدامین استرآبادی اهمیت ویژهای در دوران صفویه یافت. بعدها همان طور که برخی استرآبادیها اندیشه حروفیه را به عثمانی برده و توسعه دادند برخی دیگر نیز تفکر شیعی را به هند بردند و منجر به رواج آن در نقطه جغرافیایی جدیدی شدند.
استرآباد در روزگار صفویه از سه ناحیه تهدید میشد که یکی ازبک ها، دیگری سیاهپوشها یا هرج و مرجطلبهای داخلی و دیگری ترکمنها بودند. ازبکها حملات متعددی به استرآباد انجام دادند و مورد مقابله دولت صفوی قرار گرفتند. سیاهپوشها که در داخل استرآباد دست به شورش میزدند و با هر ضعف در دولت مرکزی از فرصت ضربهزدن استفاده میکردند، پیش از صفویه در مقابل هجوم ازبکها میایستادهاند. ترکمانها نیز ظاهرا پشتشان به ازبکها گرم بود و اختلافات مذهبی با صفویه داشتند و به بهانههای مختلف به استرآباد که در همسایگیشان قرار داشت حمله میکردند. بعد از مرگ شاه طهماسب و ضعف صفویه، ترکمانان و ازبکها هر دو موفق به تصرف بخشهایی از استرآباد شدند. شاه عباس تلاشهایی برای بازگرداندن آرامش به منطقه انجام داد اما در نهایت دست به سرکوب گسترده و کشتار آنها زد و حاکمی از غلامان شاه تعیین کرد. عصر شاه عباس، عصر حاکم شدن غلامان بجای سران قزلباش بر ولایات است.
@bekhradaa