آکادمی قطب‌نما


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


آکادمی سوسیال ناسیونالیستی قطب‌نما
«ما نمی خواهیم ملت بردگان باشیم، بلکه ملت آزادگان باشیم».
یوسیپ بروز تیتو
https://t.me/CompassAcademic :گروه آکادمی

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


مناظره راند اول هویت جنسی
طرفین:
جناب واسیل شانتو(منتقد)
جناب البرز(موافق)




برگزاری دوباره این نشست اینبار با موضوع وضعیتی که کاندید ها در کارزار انتخاباتی خصوصا بعد از اعلام حکم دادگاه نیویورک دونالد ترامپ به همراه دکتر خدایی(دکترای مطالعات آمریکا شناسی) در روز 21ام تیرماه
نشست جمعه ۲۲ تیرماه ساعت ۲۰ به وقت ایران در گروه قطب‌نما برگزار می‌شود
لینک گروه: @CompassAcademic


Репост из: ali asadian
هفت تیر ۱۵ پلاک ۴۰
کافه کتاب خانه تجربه

مفتش اعظم در ذهن داستایفسکی چه می گوید ؟


از متن کتاب خاطرات موتور سیکلت
"همواره رنج دیگران رنجم میدهد. ‌ای کاش میتوانستم همه رنجهای بشری را بردارم و روی دوش خودم بگذارم. "
"انسان باید چقدر سقوط کند تا چنین انسانهای نازنینی را به بند بکشد یا بیازارد؟ در این که بشود زندانبانان و شکنجه گران را انسان نامید تردید داشتم، شاید دنائت هم بعدی از ابعاد زندگی بشری است، نمیدانم
@Compass_Academic

194 0 2 31 10

Репост из: ali asadian
کافه کتاب خانه تجربه. هفت تیر ۱۵ پلاک ۴۰

منتظر حضور پربارتان هستیم

نقد و بررسی شاهکار ادبیات ایتالیا


تیم قطب‌نما با جمع آوری عقاید و برسی افکار رهبران حزب کارگر برزیل برش های زیادی برای تاکید بر وطن پرستی سوسیالیستی آنان را را جمع آوری کرده که به شرح زیر است

1. لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا (لولا):

تمرکز بر عدالت اجتماعی: لولا بر «وطن پرستی فقرا» تأکید می کند و معتقد به ساختن یک ملت قوی و مرفه برای همه است.

احساسات ضد امپریالیستی: او از مداخله خارجی انتقاد می کند و از حاکمیت برزیل حمایت می کند.

رویکرد انترناسیونالیستی: لولا ضمن حمایت از منافع برزیل، همکاری و همبستگی را با دیگر کشورها، به ویژه کشورهای جنوب جهانی، ترویج می کند.

2. دیلما روسف:

توسعه ملی: روسف توسعه اقتصادی و اجتماعی را برای همه برزیلی ها به عنوان عنصر کلیدی میهن پرستی در اولویت قرار می دهد.

تأکید بر برنامه‌های اجتماعی: تمرکز دولت او بر برنامه‌های رفاه اجتماعی، مانند بولسا فامیلیا، به عنوان نوعی از میهن‌پرستی تلقی می‌شود که با اطمینان از برآورده شدن نیازهای اولیه برای آسیب‌پذیرترین قشر، انجام می‌شود.

دفاع از نهادهای برزیل: روسف از نهادهای دموکراتیک قوی و حاکمیت قانون دفاع می کند.

3. فرناندو حداد:

رویکرد عمل گرایانه: حداد بر اهمیت راه حل های عملی و اقتصاد قوی به عنوان سنگ بنای میهن پرستی برزیل تأکید می کند.

تمرکز بر آموزش و تحرک اجتماعی: او معتقد است که سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و تقویت تحرک اجتماعی برای ساختن کشوری عادل تر و موفق تر ضروری است.

حمایت از گفتگو و اجماع: حداد بر اهمیت گفتگوی باز و یافتن اجماع در رسیدگی به چالش های ملی تأکید می کند.

4. گلیسی هافمن:

شبکه ایمنی اجتماعی قوی تر: هافمن از برنامه های اجتماعی قوی و حمایت از کارگران به عنوان محور یک دستور کار واقعا میهن پرستانه حمایت می کند.
• منتقد نئولیبرالیسم: او از سیاست های اقتصادی که نابرابری را تشدید می کند و به نفع ثروتمندان است، انتقاد می کند و استدلال می کند که این سیاست ها برای منافع کشور مضر است.

دفاع از خدمات عمومی: هافمن از تقویت و گسترش خدمات عمومی، مانند مراقبت های بهداشتی و آموزش، به عنوان یک جنبه اصلی رفاه ملی حمایت می کند.

@Compass_Academic


#یادداشت
وظیفه ما به عنوان سوسیالیسم مقابله با نادانی و بی خردی اجتماعی است زیرا بسیاری از مشکلات کشور عزیز ما آن است که متاسفانه ملت شریف ما در امر کسب دانش کوتاهی می ورزند

و در این گام ابتدا باید دو علف هرز را نابود کنیم زیرا آنان در لا به لای کاشتن بذر دانایی رشد کرده و نمی گذارند بینش در مردم رشد کنند
و این دو گیاه زرد فرسوده کسانی نیستند جز کسانی که فکر می کنند همه چیز را می دانند و کسایی که با افتخار می گویند من همینم که هستم و هیچ تمایلی به تغییر ندارند

@Compass_Academic

208 0 1 27 10

به این دلیل که ۵ دقیقه قبل نشست بود کنسل شد
شرمنده همه شما


سلام
راستش من سر صندوق پزشکیانم و تبلیغ می‌کنم و خیلی در جریان مناظره آمریکا نیستم
اطرافم هم شلوغه، خیابونم، دارم رای جمع می‌کنم
اگر میشه وقتی دیگه
مستمعین شما که زیاد نیستن


شروع شد


در وهله دوم انسان باید به مطالعه سالم بپردازند و تا حدود زیادی به خودشناسی خود برسد که واقعا بفهمد هویت واقعی او چیست و بطور آبجکتیو دارای چه جنسیتی می باشد و به او پی ببرد
در صورتی که تجاوز به آن شده باشد روانکاوی بهترین درمان برای کمرنگ کردن اتفاقات ناگوار و یا سو گیری های غلط است به شرطی که نزد مشاوری آگاه باشد
درمان هایی هم برای قبل از مبتلا شدن هست.
مانند مسئولیت پذیری والدین در قبال فرزندان در مسائل طلاق، تجاوز و آموزش و همینطور تبلیغات خطرناک مدیا باشد. که با آگاه کردن به موقع فرزند خود از وقوع این اتفاق اسفبار جلوگیری شود؛ ولی متاسفانه یکسری منحط با مقالعه های زرد درباره ژن گی که اصلا وجود خارجی ندارند و به زور خواهان اثبات دروغین آن هستند خانواده های مراجع کننده را به بدترین شکل فریب می دهد و اصلا کلامشان هم در تضاد با غریزه ذات انسان است.
و مستند What is a woman اثر مت والش را حتما پیشنهاد میکنم ببینید مکمل خوبی برای آگاهی شماست

در آخر سوال من از شما این است: واقعا زن چیست؟ وظیفه اجتماعی یا یک جنسیت کروموزومی
#قسمت_سوم

@Compass_Academic

267 0 4 136 14

حالا به گفته حامیان +lgbtq شعارشان equality یا همان برابری جنسیتی است که خودشان را جزئی از جنبش عدالتخواه در سطح دنیا بدانند با اینکه حتی لیدر هایشان چند ووکیست بی سواد هست
حالا میخواهد چه چپ لیبرال باشه چه مارکسیست - لنینیست ها.
اما این جنبش فاقد هرگونه برابری و آزادی هست؛ چون بیشتر موجع به ضعف فرهنگی و اختلال های روانی مبنا بر هویت شناسی منجر می‌شود. در ایران امروز هم که پسر محمدرضا پهلوی می گوید ما حمایت می‌کنیم حکایت همان اعمال ظاهری آزادی خواه است که در باطن هدف این جنبش نابود سازی کانون خانواده و ترویج روابط عاطفی و جنسی نادرست همچنین طبیعی دانستن یکسری کشش های اشتباه هستش
در سال ۱۹۲۱ که لنین این عمل را انجام داد. به دلیل اینکه خب اولا جامعه اون زمان شوروی ساده بود و خود لنین هم عواقب اسفبار حمایت از این رفتار های بیمارگونه را نمی‌دانست. صرفا چون ممنوع بود و این روابط در آنزمان زیاد بود به نسبت خواست آن را آزاد کند در حالی که اشراف کامل نداشت.
در اینجا سوال دیگری هم مطرح می شود؛ که چرا وقتی کشور شوروی سوسیالیستی جرم زدایی کرد پروپاگاندا نشد و بعد سریعا توسط استالین خنثی گشت با تغییر قانون. ولی وقتی آمریکا جرم زدایی کرد مورد تبلیغات قرار گرفت و به جنبش های چپ نفوذ کرد؟
در DSM5 که گفته اند که بر اساس هیچ دسته ای نمی شود گرایش جنسی بر آنها اعمال کرد
در حالی که به گفته روانپزشکان و پزشکان زیادی این یک جنبش یک جنبش سیاسی بوده و هست؛ اما تعداد زیادی از ترس خوردن انگ کلمه هموفوب و متهم شدن به هموفوبیا یا مثلا به طرد شدن از جامعه دچار شوند و وجهه‌ی بدی در انظار عمومی پیدا کنند.
ولی بطور مثال چرا در آموزش های غربی از مقاطع پایین دبستان خصوصا در آمریکا درباره هویت جنسی آموزش می دهند؟
چون کاملا قصد شست‌وشوی مغزی نسل بعد را دارد؛ این در حالیست داده های معتبر در سال ۲۰۲۲ میگفت 19.7 درصد نسل Z 1996-2004 خود را +lgbtq معرفی کرده اند در حالی که در نسل Y فقط بالغ بر 7 درصد بود
در حالی که هیچ جنسیتی بجز زن و مرد وجود خارجی و کروموزومی ندارد؛ ولی باز هم تعدادی از فرومایگان بی‌سواد نظیر فمنیست های موج سومی، لیبرال دموکرات ها و آنارشیست ها می‌گویند زن کسی است که هویت خود را زن بداند و اصلا مسئله جنسیت کروموزومی برایشان اهمیت ندارد. آنها حتی جنسیت را یک طیف تعریف می کنند در حالی که جنسیت بر اساس کروموزوم است و کاملا کوانتومی می باشد نه نسبی
این خزعبلات که یسری از اکتیویست های می گویند مثلا تفاوت سایز انگشتان دست زن لزبین با زن استریت یا مقاله منسوخ شده ای که می گوید اگر مادری فرزند اولش پسر باشد فرزند دومش هم اگر پسر باشد ۲۴ تا ۴۰ درصد احتمال همجنسگرا بودن دارد یا مثلا اینکه یسری منحط بیایند جنسیت را وظیفه اجتماعی نامیده و آن را امری کاملا واقعا تعریف کنند در حالی که این فقط یک رفتار دارای انحطاط و زاده یسری تفکر ناسالم است
افراد دیگر هم به دگرباشی می گویند تکامل ژنی که آن هم اشتباه است. وقتی عمل شنیع لواط از قدیم بوده و حتی فروید گفته است که خودارضایی، بی محبتی والدین، بزرگ شدن در محیط تک جنسی و یا تک‌والده و همینطور وقوع تجاوز در کودکی می توان آنها را از رابطه سالم خود خارج کند
همچنین تحقیقاتی در سال 2019 هم نشان داده است که تماشای زیاد پورن هم بر میل جنسی بینندگان این صنعت تاثیر بسزایی می‌گذارد یا حداقل باعث بوجود آمدن فتیش های مریضگونه می شود.
همینطور در پرو هم ترنس، نانباینری جرو اختلالات(جندر دیسفوریا) معرفی گشت
و یک مشکل اساسی دیگر مدیا و رسانه های ووکیستی خصوصا آمریکایی. و مطلقا هر مخالفی را به آن برچسب طرفدار فاشیسم نازیسم و یا محافظه کاری تندرو می زنند.
و اگر اینها را در نظر بگیرید و سپس کسی به شما بگوید این مساله به اصطلاح حقوق شخصی است و باید در دسته حقوق بشر قرار بگیرد؛ اگر کسی فقط یک نگاه بی‌طرف به عوامل آن بیندازد متوجه از پایه این مساله اشتباه بوده و هست و با حقوق بشر هیچگونه سنخیتی ندارد و نخواهد داشت

#قسمت_دوم

راهکار و درمان این مساله چیست؟

متاسفانه خیلی از کشور ها با اعدام زندان های طولانی و فرستادن به اردو های کار در شرف پاک کردن صورت مسئله آن بودند
ولی این راه به سبب آن شد که فکر کنند این زندان کردن ها برای جلوگیری از حقوق اولیه انسان است و به طغیان بپردازند.
ولی آیا درمانی وجود دارد؟
درمان این تمايلات را برخی شوک تراپی میدانند برخی هیپنوتیزم برخی پناه بردن به ادیان و برخی قرص و دارو و حتی رابطه زوری با جنس مخالف و در آخر جراحی برای کسانی که خود را تراجنسیتی می بینند.
ولی اینها کمک که هیچ بر آن طغیان هم اضافه می کند.
اما راهکار واقعی آن چیست؟
درست است که لیبیدو انسان همیشه فعال است؛ ولی در وهله اول فردی که خواهان درمان است باید خود را از هرگونه اسارت به دست میل جنسی رها یابد. از جمله خود ارضایی که مهمترین آنهاست.


امروز 28 ژوئن روز پراید هستش و ما قرار است به بررسی پروپاگاندایی به نام جنبش کوئیر بپردازیم.

از قدیم الایام تا دنیای امروز همجنسگرایی یک پدیده غیر طبیعی و غیر عادی بین شهروندان بوده است. مثال بارز آن میتوان به یونان باستان اشاره کرد که افکار زنستیزانه مردان یونان زن را موجودی پست دیده و مرد را انتخابی برای عاشق شدن و زن را فقط مناسب فعالیت داخل خانه و تولید مثل ببینند که اتفاقا انگلس هم به آن پرداخته است.

لواط و عشق پسر به پسر عملی شنیع و نفرت انگیز است. (منشاء خانواده مالکیت خصوصی و دولت - فردریش انگلس)

متن انگلس به زبان آلمانی :


بلغارستان کشوری کوچک ولی نقطه عطفی بزرگ در شروع جریانات کمونیستی


گئورگی دیمیتروف، رهبر کمونیست بانفوذ بلغارستان، دیدگاهی پیچیده و ظریف در مورد میهن پرستی داشت که بر اساس ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی و تجربیات او به عنوان یک انقلابی شکل گرفته بود. در اینجا خلاصه ای از دیدگاه او است:

1. انترناسیونالیسم به عنوان یک اصل راهنما:

دیمیتروف به اصول انترناسیونالیسم پرولتاریایی اعتقاد راسخ داشت و آن را سنگ بنای جنبش کمونیستی می دانست. او استدلال می کرد که طبقه کارگر دارای منافع مشترک بین المللی است که از مرزهای ملی فراتر می رود.

او ناسیونالیسم را ابزار بورژوازی برای تفرقه انداختن کارگران و جلوگیری از اتحاد آنها در مبارزه علیه استثمار سرمایه داری می دانست.

2. میهن پرستی به عنوان ابزار بورژوازی:

دیمیتروف به شدت از اشکال سنتی میهن پرستی انتقاد می کرد و اغلب آنها را ابزاری می دانست که طبقه حاکم برای دستکاری توده ها برای منافع خود استفاده می کرد. او ناسیونالیسم را نیروی تفرقه افکنی می دانست که می توان از آن برای توجیه جنگ، امپریالیسم و ستم استفاده کرد.

3. میهن پرستی در زمینه سوسیالیستی:

در حالی که دیمیتروف از ناسیونالیسم سنتی انتقاد می کرد، اهمیت هویت ملی و میراث فرهنگی را در زمینه سوسیالیستی تصدیق کرد. او معتقد بود که یک دولت سوسیالیستی می تواند شکلی از میهن پرستی را بپذیرد که بر اساس منافع مشترک طبقه کارگر استوار باشد و حس وحدت و غرور در دستاوردهای جامعه سوسیالیستی را تقویت کند.

او استدلال می کرد که میهن پرستی واقعی باید ریشه در مبارزه برای عدالت اجتماعی، برابری و پیشرفت داشته باشد، نه در وفاداری کورکورانه به یک دولت-ملت یا نخبگان حاکم آن.

4. میهن پرستی در مبارزه با فاشیسم:

دیدگاه های دیمیتروف در مورد میهن پرستی به ویژه تحت تأثیر تجربیات او در مبارزه با فاشیسم در دهه 1930 بود. او مبارزه ضد فاشیستی را مبارزه ای جهانی برای رهایی بشریت می دانست که مستلزم همبستگی بین المللی و یک جبهه متحد علیه ظلم است.

او معتقد بود که میهن پرستی واقعی در این زمینه به معنای مبارزه برای منافع عمومی همه مردم بدون توجه به ملیت آنهاست.

5. تأکید بر ساختن یک جامعه سوسیالیستی:

تمرکز دیمیتروف در درجه اول بر ساختن یک جامعه سوسیالیستی در بلغارستان و تقویت نقش آن در جنبش بین المللی کمونیستی بود. او میهن پرستی را از نظر کمک به توسعه یک دولت سوسیالیستی و ترویج دستاوردهای آن در صحنه بین المللی می دانست.

@Compass_Academic


به دوست داشتنت خو گرفته‌ایم
بعد از آن فراز تاریخی
آنجا که خورشید شهامتت
مرگ را به زانو درآورد
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال به جای مانده‌است،
فرمانده چه‌گوارا.
دست‌های قوی و پرافتخارت
به تاریخ شلیک می‌کند
آنگاه که تمامی سانتاکلارا
برای دیدنت از خواب برخاسته است
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال به جای مانده‌است
فرمانده چه‌گوارا.
می‌آیی و با خورشیدهای بهاری
نسیم را به آتش می‌کشی
تا با شعله لبخندت
پرچمی برافرازی
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال به جای مانده‌است
فرمانده چه‌گوارا
عشق انقلابی‌ات
تو را به نبردی تازه رهنمون می‌شود
آنجا که استواری بازوان آزادگرت را
انتظار می‌کشند
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال به جای مانده‌است
فرمانده چه‌گوارا
از پی تو می‌آییم
چنان‌که دوشادوش تو می‌آمدیم
و همراه با «فیدل» تو را می‌گوییم:
«بدرود، فرمانده!»
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال به جای مانده‌است
فرمانده چه‌گوارا

@Compass_Academic




او همبستگی بین المللی را پذیرفت: آلنده به ایجاد روابط با سایر ملت ها، به ویژه آنهایی که ایدئولوژی های چپ دارند، برای پیشبرد برابری اجتماعی و اقتصادی در مقیاس جهانی اعتقاد داشت. .
• ناسیونالیسم او ریشه در عدالت اجتماعی داشت: برای آلنده، ناسیونالیسم با تعهد قوی به عدالت اجتماعی و توانمندسازی کارگران در شیلی در هم تنیده بود. او معتقد به ساختن یک ملت قوی و مستقل بود که رفاه شهروندانش را در اولویت قرار دهد.

بنابراین، در حالی که آلنده یک میهن پرست و قهرمان استقلال شیلی بود، ملی گرایی او ناشی از توسعه طلبی تهاجمی یا میهن پرستی کور نبود. این کشور بیشتر با چشم‌انداز عدالت اجتماعی و همبستگی بین‌المللی هماهنگ بود، جایی که یک شیلی قوی و مستقل می‌توانست در پرورش جهانی عادلانه‌تر نقش داشته باشد.


@Compass_Academic


مطالعه روند میهن پرستی در رومانی کمونیستی: قسمت اول

Gheorghe Gheorghiu-Dej،
اولین رهبر رومانی کمونیستی، دیدگاه پیچیده و در حال تحولی در مورد میهن پرستی داشت که به شدت تحت تأثیر ایدئولوژی انترناسیونالیسم کمونیستی بود.

شرحی بر دیدگاه وی

سال های اول:

میهن پرستی سنتی: قبل از تسلط کمونیست ها، گئورگیو دژ، مانند بسیاری دیگر، درک سنتی از میهن پرستی داشت. او یکی از اعضای حزب کمونیست رومانی (PCR) بود که در طول دوره بین دو جنگ، از وحدت ملی دفاع می کرد و اغلب از لفاظی میهن پرستانه برای جلب نظر طبقه کارگر استفاده می کرد.

میهن پرستی ضد فاشیستی: در طول جنگ جهانی دوم، گئورگیو دژ در مقاومت ضد فاشیستی شرکت داشت. او میهن پرستی را ابزاری برای مبارزه با سلطه و ظلم خارجی می دانست که با مواضع PCR در برابر قدرت های محور همسو می شود.

پس از انقلاب تغییری 180 درجه ای :

تغییر به سوی انترناسیونالیسم: پس از استقرار رژیم کمونیستی در رومانی، موضع گئورگیو دژ در مورد میهن پرستی به سمت دیدگاه انترناسیونالیستی تر تغییر کرد و بر اتحاد طبقه کارگر در فراسوی مرزهای ملی تأکید داشت. این تغییر به شدت تحت تأثیر ایدئولوژی شوروی بود که ایده
انترناسیونالیسم پرولتری را ترویج می کرد.

ناسیونالیسم به مثابه ابزار سرکوب: گئورگیو دژ ناسیونالیسم را ابزاری می دانست که بورژوازی برای تفرقه انداختن طبقه کارگر و حفظ قدرت آن استفاده می کرد. او معتقد بود که میهن پرستی واقعی در مبارزه علیه استثمار سرمایه داری نهفته است، مبارزه ای که از مرزهای ملی فراتر می رود.

• وفاداری به اتحاد جماهیر شوروی: در حالی که گئورگیو-دژ بر اهمیت استقلال رومانی تأکید می کرد، او همچنین بر نیاز به روابط نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی تأکید کرد. او اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان نیروی پیشرو در جنبش بین المللی کمونیستی می دید و معتقد بود که پیشرفت رومانی به رابطه آن با مسکو گره خورده است.


متاسفانه پس از سرکوب ملی گرایان رومانی و تک بعدی شدن رومانی ، در دوران وی میهن پرستی و تلاش برای پیشرفت کشور به شدت افت کرد و این کشور در اواخر عمر سیاسی وی رو به زوال رفت

@Compass_Academic


• «انترناسیونالیسم پرولتری امکان جنبش های ملی را منتفی نمی کند، بلکه می طلبد که آنها تابع منافع طبقه کارگر باشند». (1920)


Vladimir Lenin

@Compass_Academic

265 0 6 116 9
Показано 20 последних публикаций.

288

подписчиков
Статистика канала