دارم تو آشپزخونه ظرفا رو می شورم، خیلی وقته ظرف نشستم!
نرسیدم برم قرص ماشین بخرم...
این آهنگو گذاشتم رو تکرار، هی گوش می دم، هی...
به یادش...
بخصوص اون جاش که میگه سال ها سوخته ام در تب پیراهنِ تو
آره!
پیراهنش تب داشت و تو تبش سوخت، کنار تکه های پرنده ی آهنیش...
شما نمی دونین که دخترا وقتی ناراحتن یا خوشحالن یا ذوق دارن یا بغض دارن دوست دارن اول با باباشون حرف بزنن
ما هم باید پناه بیاریم به این چیزا به یادش...
بعضی وقتا دلتنگی یجوری فشار میاره گریه هم چاره نیست
میخندم!
لبخند من از گریه غم انگیز تر است...
#بابا
نرسیدم برم قرص ماشین بخرم...
این آهنگو گذاشتم رو تکرار، هی گوش می دم، هی...
به یادش...
بخصوص اون جاش که میگه سال ها سوخته ام در تب پیراهنِ تو
آره!
پیراهنش تب داشت و تو تبش سوخت، کنار تکه های پرنده ی آهنیش...
شما نمی دونین که دخترا وقتی ناراحتن یا خوشحالن یا ذوق دارن یا بغض دارن دوست دارن اول با باباشون حرف بزنن
ما هم باید پناه بیاریم به این چیزا به یادش...
بعضی وقتا دلتنگی یجوری فشار میاره گریه هم چاره نیست
میخندم!
لبخند من از گریه غم انگیز تر است...
#بابا