دکتر علی شریعتی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


این کانال صرفا برای آشنائی هرچه بیشتر مشتاقان طریق دانائی با مجموعه آثار نفیس معلم شهید دکتر علی شریعتی ایجاد شده

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


نقشه دیرین استعمار که جامعه شناسانش توصیه کرده اند [این است که] در جامعه اسلامی ، دین را برای عوام نگهدارید ، بدبینی را در میان روشنفکران رواج دهید!

(دکتر علی شریعتی-ص ۱۶٨-پاسخ به سؤالات وانتقادات)
@Dr_Shariaaty


وقتی در صحنه حق و باطل نيستی ،
وقتی که شاهد عصر خودت و شهيد حق و باطل جامعه ات نيستی ، هر کجا که می خواهی باش ،
چه به نماز ايستاده باشی ، چه به شراب نشسته باشی ، هر دو يكی است!

شهادت «حضور در صحنه حق و باطل هميشه تاريخ» است.

و غيبت؟!

آنهائی که حسين را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غايب شدند ، اينها همه با هم برابرند ، هر سه يكی اند:
@Dr_Shariaaty

چه آنهائی که حسين را تنها گذاشتند تا ابزار دست يزيد باشند و مزدور او ،
و چه آنهائی که در هوای بهشت ، به کنج خلوت عبادت خزيدند و با فراغت و امنيت ، حسين را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشيدند و در گوشه محراب ها و زاويه خانه ها به عبادت خدا پرداختند ،
و چه آنها که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند!

زيرا در آنجا که حسين حضور دارد -و در هر قرنی و عصری حسين حضور دارد- هر کس که در صحنه او نيست ، هر کجا که هست ، يكی است ، مؤمن و کافر ، جانی و زاهد ، يكی است!

(دکتر علی شریعتی-ص۱٩۱-حسین وارث آدم)
@Dr_Shariaaty


این ها همه ، معلول را بجای علت گرفتن است و یا به تعبیر خوب فلاسفه خودمان ، مؤیدات فعل را با علّت فاعلی اشتباه کردن ، یا در علل قریب متوقف شدن و از علل بعید یا علّت العلل غافل ماندن!

( دکتر علی شریعتی-ما و اقبال-ص ۱۶۶ )
@Dr_Shariaaty


محیطی که در آن اختلاف نظر علمی میان متفکران وجود ندارد قبرستان دانش است ، نه خانه اش!

و آنجا که اختلاف علمی نیست یک بازار است نه حتی قبرستان!

(دکتر علی شریعتی-ص۱۵۱-تاریخ تمدن-جلد٢)
@Dr_Shariaaty


و اين روزگاری است كه جز مؤمن بی نام و نشان از آن رهائی نيابد. اگر در ميان مردم باشد او را نمی شناسند و اگر در ميان مردم نباشد كسی سراغ او را نمی گيرد ، آنها چراغ های هدايت و نشانه های رستگاری اند ، نه فتنه انگيزند و اهل فساد و نه سخنان ديگران و زشتی اين و آن را به مردم رسانند ، خدا درهای رحمت را به روی آنان باز كرده و سختی عذاب خویش را از آنان گرفته است.

(حضرت علی(ع)-خطبه ۱۰٣ نهج البلاغه)
@Dr_Shariaaty


خَریّت! اوه که چه نعمتی است ، چه سرمایه ای است؟
خوشبختی هر کس به میزان برخورداری او از این نعمت عُظمی است و بس!

این است تنها راز سعادت آدمی در حیات و بقیه اش همه حرف است و فلسفه بافی است.

(دکتر علی شریعتی-ص٩۴-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


هر کس را توتمی است و توتم "ذکر" است. و مگر نه زندگی ، هیچ نیست جز فراموشی؟
و خوشبختی هیچ نیست جز لذت و آرامش کسی که دیگر هیچ چیز به یاد نمی آورد؟!

که "آدمیت" یعنی از دست دادن بهشت ؛
یعنی هبوط ، تبعید ، کویر ، غربت ، تنهائی و همنشینی و همخانگی با مرغ و مور و مگس!
@Dr_Shariaaty

و خوشبخت ، بدبختی است که آدم بودن خویش را پاک از یاد برده است!
اما ، بدبخت -آن که هنوز سرگذشت خویش را به یاد می آورد- خوشبختی است که "رنج بودن" را همچنان حس می تواند کرد. چه ، هنوز آدم است ، و هرکسی "آدم" است ، اگر هنوز فراموش نکرده باشد!

و توتم نمی گذارد که فراموش کنی ، هر دم به یادت می آورد!
توتم "ذکرِ مجسمِ" بهشت ، آدم ، حوا ، خدا ، شیطان ، عشق ، عصیان ، آگاهی ، هبوط و... در "کویر" است!
هر کسی را توتمی است و توتم هر کسی "خودِ خوب" اوست.
@Dr_Shariaaty

[...] به هر حال ، هر کسی توتمی دارد و توتم من "قلم" است.
[...] قلم توتم من است ، او نمی گذارد که فراموش کنم ، که فراموش شوم ، که با شب خو کنم ، که از آفتاب نگویم ، که دیروزم را از یاد ببرم ، که فردا را به یاد نیاورم ، که از "انتظار" چشم پوشم ، که تسلیم شوم ، نومید شوم ، به خوشبختی رو کنم ، به تسلیم خو کنم ، که ...!

[...] قلم توتم من است ، توتم ما است ، به قلم سوگند ، به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند!
[...] به دست زورش تسلیم نمی کنم ، به کیسه زرش نمی بخشم ، به سرانگشت تزویرش نمی سپارم ، دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم ، چشم هایم را کور می کنم ، گوشهایم را کر می کنم ، پاهایم را می شکنم ، انگشتانم را بند بند می برم ، سینه ام را می شکافم ، قلبم را می کشم ، حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم ...
اما قلمم را به بیگانه نمی دهم!

@Dr_Shariaaty

[...] قلم توتم من است ، امانت روح القدس من است ، ودیعه مریم پاک من است ، صلیب مقدس من است ، در وفای او ، اسیر قیصر نمی شوم ، زرخرید یهود نمی شوم ، تسلیم فریسیان نمی شوم!

بگذار بر قامت بلند و راستین قلمم به صلیبم کشند ، به چهار میخم کوبند ، [...] تا زور بداند ، زر بداند و تزویر بداند که امانت خدا را ، فرعونیان نمی توانند از من گرفت ، ودیعه عشق را قارونیان نمی توانند از من خرید و یادگار رسالت را بلعمیان نمی توانند از من ربود ...

... هر کسی را ، هر قبیله ای را توتمی است ؛ توتم من ، توتم قبیله من قلم است.

قلم زبان خداست ، قلم امانت آدم است ، قلم ودیعه عشق است ، هر کسی توتمی دارد
و قلم توتم من است.
و قلم توتم ما است.

(دکتر علی شریعتی-گزیده ای از صفحات۶۵٩ تا ۶۶٧-هبوط در کویر)

@Dr_Shariaaty


اینها "نماز کرایه ای" می خوانند ، اما آنها "نماز اجاره ای" می خوانند ، روزه اجاره ای می گیرند ؛ مثلا یک سال نماز به صد تومان! یک سال روزه به دویست تومان...

برای امواتی که در حیات شان وقت نداشته اند خودشان انجام دهند ولی پول داشته اند که بدهند به نمازخوان ها و روزه گیرهای حرفه ای برایشان انجام دهند!
پدر پول بسوزد که در دستگاه خدا هم کار می کند ، آن هم چه کاری؟!
جانشین پرستش می شود!

@Dr_Shariaaty

و پولدار همانگونه که برای دنیایش کار نمی کرد و می خورد و بازوی کار را می خرید و کارگر را استثمار می کرد ، پول می داد تا برایش دیگران کار کنند ، برای دینش هم این "پرولترهای مذهبی" را اجیر می کند و شکم روزه و اندام نماز و زبان قرآن را می خرد و پول می دهد تا دیگران به جایش خدا را بپرستند و او به بهشت رود و ثواب نماز و روزه و قرآن و پاداش پرستندگان را در قیامت بچاپد!!!

استثمار دین! یا للعجب!
دنیا از استثمار کارگر و دهقان به فریاد آمده است و اینها خدا را هم استثمار می کنند!
آن هم به نام دین!!!
مغز استخوانت تیر می کشد!

(دکتر علی شریعتی-ص۶٣۴-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


استبداد ، استثمار و استحمار ؛ یکی سر خلق را به بند می کشد ، رفیقش جیب او را خالی می کند و شریک سوّم شان ، در گوشش آهسته و مهربان و از زبان خدا زمزمه می کند که:
صبــــر کن بـرادر!

اندرون از طعام خالی دار [تا در او نور معرفت بینی] ، گرسنگی ات را سرمایه بخشش گناهانت کن ؛ سر و کار این همه با قیامت ؛ در عوض اینها آخرت شان خراب است!!!

(دکتر علی شریعتی-ص۱٢۶-تشیع علوی و تشیع صفوی)

@Dr_Shariaaty


و ای کاش "تو"* شهامت و قدرت عصیانی از همه این افسارهای فکری و این بندهای عقلی را به دست آوری و بتوانی انسان را ، جهان را ، خود را ، زندگی را و هستی را در ورای سقف کوتاه این دو دشمنی [مارکسیسم و سرمایه داری] که خویشاوند یکدگرند ، ببینی ، بشناسی و بوی خدا را در قلب خاک و در نهادِ "نان" استشمام کنی.

می دانم که می توانی! و می دانم آمریکا از جذب و هضم و مسخ تو عاجز است و حقیر تر و فقیر تر از آن است که تو را در معده بزرگ و حریص خود -که آهن و آدم را هضم می‌کند ، به گُه می کشد- [هضم و جذب کند].

یک ذرّه عشق علی ، اگر در نهادت و ذاتت باشد ، تو را قدرت ماندن در برابر هجوم همه این قدرت ها خواهد بخشید و همچون یک مومیائیِ سحرانگیز و مرموز نگاهت خواهد داشت.
@Dr_Shariaaty

می دانم تو این را داری و نیز خودآگاهی را ، و به خصوص یک خودآگاهی شخصی و خصوصی را.
چون تو وارث چندین نسل تلاش در راه ایمانی هستی ، که همه قدرت ها در راهِ محو آن همدست و همداستان شدند و...
- - - - - - - - -
*خطاب "تو" ، آنچنان که از متن استنباط می شود ، به فرزند معلم شهید -احسان- می باشد که گویا عازم سفر به امریکا بوده است.(دفتر)

(دکتر علی شریعتی-ص۶۱٧ و ۶۱٨-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


شاید بعضی خیال کنند که محبّت علی موجب شفاعت در آخرت گردد ، اما به نظر من محبّت توأم با جهل برای آخرت هم به کار نیاید ، زیرا آخرت با همان قوانین معقول و منطقی این دنیا ساخته شده ، آخرت ساخته همان عقل و اراده ای است که این جهان را ساخته است ، همانطور که در اینجا محبت زائیده جهل ثمری ندارد ، در آن دنیا هم ثمری نخواهد داشت!

(دکتر علی شریعتی-ص٨٣-علی)

@Dr_Shariaaty


حرف هائی هست برای "گفتن" ،
که اگر گوشی نبود ، نمی گوئیم.

و حرف هائی هست برای "نگفتن" ؛
حرف هائی که هرگز سر به "ابتذالِ گفتن" فرود نمی آورند.
حرف های شگفت ، زیبا و اهورائی ، همین هایند ،
و سرمایه ماورائی هر کسی به اندازه حرف هائی است که برای نگفتن دارد!

حرف های بی تاب و طاقت فرسا ، که همچون زبانه های بی قرار آتشند ،
و کلماتش هر یک ، انفجاری را به بند کشیده اند ؛
@Dr_Shariaaty

کلماتی که پاره های "بودنِ" آدمی اند ...
اینان هماره در جستجوی "مخاطب" خویشند ،
اگر یافتند ، یافته می شوند و در صمیم "وجدان" او ، آرام می گیرند ،
و اگر مخاطب خویش را نیافتند ، نیستند ،
و اگر او را گم کردند ، روح را از درون به آتش می کشند و دمادم ، حریق های دهشتناک عذاب بر می افروزند!

(دکتر علی شریعتی-ص۵٨٧ و ۵٨٨-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


مرد پاک را نیز زندگی و زمان تنها نمی گذارند.
زندگیش از او دفاع می کند ، زمان تبرئه اش می کند ، پلیدان هرگز پاکدامنی را نمی توانند آلود.
هر چند سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده باشند!

(دکتر علی شریعتی-ص۵٧۱-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


چه افسانه زیبائی ؛ زیباتر از واقعیت!

راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار ، گوئی نخستین روز آفرینش است.

[...] مسلما بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است.
@Dr_Shariaaty

هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پائیز یا زمستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز بهار ، سبزه ها روئیدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن ، یعنی نوروز.

[...] انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت ، در غدیر خم ، هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی!

(دکتر علی شریعتی-ص۵۴٩ و ۵۵۰-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


"اَشباهَ اَلرِجال وَ لَا رِجال" که به معنای واقعی فلسفی اگزیستانسیالیسم ، "بی همه چیزند" [...] به قدری سرشان شلوغ است و گرفتار اشتغالات اداره و گرفتاری های روزمره و تفریحات سالم و سراپا غرقه در "طهارت و نجاست" و یا "تجدد و تفنن" و "تقلیدهای مُهَوِّعِ میمون وار" و یا درگیر "مبارزات تند و خطرناک سیاسی و انقلاب های مسلحانه چریکی در پاتوق کافه تریا ، یا در منزل یکی از رفقا"... که هنوز مجالی نیافته اند تا برای شروع ساختمانِ ماهیت شان دستی به آب برسانند!
@Dr_Shariaaty

این است که همچنان "وجود" خالی مانده اند ، بی "چگونگی" ؛ "هیچ گونه" اند.
وجود بی ماهیت که محال است ، موهوم است.
آری و اینها موهومات محالی است که "تَجَسد" یافته اند!
وزن اند و قد و دیگر هیچ!

"هیچ هائی" که "هستند" ، وجود دارند و شغل و تیتر و تصدیق و آوازه و احترام!
که [...] درخشان ترین جلوه روح بزرگ شان و افتخار آمیز ترین رجز زندگی و حماسه نبوغ شان این [است] که همیشه سر وقت حاضر می شوند"!

و این چه بدشانسی بزرگی برای دیگران!
آدم های کوکی شماطه دار!

(دکتر علی شریعتی-ص۵۰۰ و ۵۰۱-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


این منم ، تنها "کافری مؤمن" ، در این خیل "مؤمنانِ کافر" ، که به نیایش آمده ام تا وضوئی بگیرم و نمازی بخوانم.

و معبد را ، جز کسی که در آن عبادتی کند ، چه چیز خشنود می کند؟

[...] معبد همواره چشم به راه سر زدن عابدی است که در او به نیازی ، نیایشی کند.
و چه شگفت انگیز و زیباست که "نیاز" و "نیایش" هر دو هم ریشه اند و خویشاوند!

(دکتر علی شریعتی-ص۴٩٢-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


"نیایش اگر به صورت تهاجمی و مصرّانه و مستمر انجام گیرد به اجابت می رسد."

آنگاه که "تقدیر" نیست و از "تدبیر" نیز کاری ساخته نیست ، "خواستن" ، اگر با تمام وجود ، با بسیج همه اندام ها و نیروهای روح و با قدرتی که در "صمیمیت" هست ، تجلّی کند ، اگر همه هستی مان را یک "خواستن" کنیم ، یک خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم ها و حمله های صادقانه و سرشار از یقیین و امید و ایمان ، "بخواهیم" ، پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

(دکتر علی شریعتی-ص۴٨۶-هبوط در کویر)
@Dr_Shariaaty


کنفسیوس با شاگردانش از راهی در صحرایی می گذشت ، در بیابان زنی را بر گوری گریان دید.

شاگردی را فرستاد تا از حال او بپرسد ، شاگرد باز گشت و گزارش کرد که می گوید:
در اینجا پدر شوهرم را ببر درید ، شوهرم و سپس پسرم را نیز ببر در هم شکست.

گفت: بپرس چرا این سرزمین خطرناک را که جای ببرهای وحشی است ترک نمی کنی و به سرزمین امنی نمی روی؟!

زن گفت: پادشاه این سرزمین ستمکار نیست!

کنفسیوس رو به شاگردانش کرد که: فرزندان من به یاد بسپارید که پادشاه ستمکار از ببر ، وحشی تر است!

(دکتر شریعتی-ص٨٩۰-آثار گونه گون)

@Dr_Shariaaty


"ویل دورانت" می گوید: این آیه قرآن "فَمَن اِعتَدی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدَی علیکم..." :

هر که به شما تجاوز کرد ، شما نیز همان گونه که بر شما تجاوز کرده است بر او تجاوز کنید! ، در مقایسه با آیه انجیل که:

"اگر بر نیمرخ چپت سیلی زدند نیمرخ راستت را پیش آر ، اگر عبایت را خواستند ، ردایت را نیز ببخش"

روشن می کند که قرآن یک "اخلاق مردانه" را تعلیم می کند و انجیل "اخلاق زنانه" را!

(دکتر علی شریعتی-ص۱٣۶-مذهب علیه مذهب)
@Dr_Shariaaty


نمی‌دانم از او چه بگویم؟
چگونه بگویم؟

خواستم از "بوسوئه" تقلید کنم ، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی ، از "مریم" سخن می‌گفت.

گفت: هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده‌اند.

هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب ، ارزشهای مریم را بیان کرده‌اند.

@Dr_Shariaaty

هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان ، در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه‌شان را بکار گرفته‌اند.

هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان ، چهره نگاران ، پیکره سازان بشر ، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده‌اند.

اما مجموعه گفته‌ها و اندیشه‌ها و کوشش‌ها و هنرمندی‌های همه در طول این قرنهای بسیار ، به اندازه این یک کلمه نتوانسته‌اند عظمت‌های مریم را بازگویند که:

"مریم مادر عیسی است".
@Dr_Shariaaty

و من خواستم با چنین شیوه‌ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم!

خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه بزرگ است.
دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمدۖ است.
دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.
دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.

نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه ، فاطمه است.

(دکتر علی شریعتی-ص٢۱٣ و ٢۱۴ -زن)

@Dr_Shariaaty

Показано 20 последних публикаций.

10

подписчиков
Статистика канала