توان محیطی و ناتوانی مدیریتی در سطوح استانی!!!
✍🏽جهانگیر حیدری✍🏽
منظور از تیتر فوق این است که توان های محیطی و اکولوژیک یک استان «اعم از منابع زیرزمینی و روزمینی، فرصت ها و جاذبه های اکوتوریستی و ژئوتوریستی، موقعیت جغرافیایی و پیوستگی جغرافیایی با بازارهای مصرف برون مرزی و حتی توان هایی که ریشه در جمعیت و کیفیت جمعیتی یک استان از قبیل میزان سطح سواد، میزان تسلط جمعیت بر مهارت های زندگی و تخصصی و...» تطابق و هماهنگی معنی دار و قابل قبولی با سطح توسعه آن استان ندارد. تنها یک استان «مثلا استان ایلام» با چنین وضعیتی مواجه نیست. در استان سیستان و بلوچستان، شهرستان چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که می تواند به مراتب از دبی و کراچی و بنادر هندوستان پررونق تر باشد اما نیست. استان خوزستان یکی از ستون های اساسی کشور در زمینه تولید و صدور نفت و مشتقات است، اما وضعیت توسعه به مراتب بدتر از استان های دیگر است. همچنین استان بوشهر. در شمال کشور استان های سبز ما به تناسب توان کشاورزی و توریستی خود اصلا توسعه نیافته اند. تنها استان مازندران و گلستان به مراتب موقعیتی بهتر از کشور هلند دارند. اما درآمد سرانه، میزان تولید محصولات کشاورزی، میزان تولید محصولات دامی و لبنی هلند کجا و استان های مذکور کجا؟!! استان خراسان شمالی دارای این پتانسیل است که آسیای مرکزی و کشورهای محصور در خشکی آن را با کمترین فاصله و امن ترین فاصله به چابهار «تنها بندر اقیانوسی ایران» متصل نماید. به منظور جلوگیری از اطاله ی کلام از ذکر جزئیات و دیگر استان ها صرف نظر می گردد.
حال سوال اینجاست، علت چیست؟ و چرا این استان ها و منجمله استان ایلام متناسب با توان ها و پتانسیل های خود توسعه نیافته اند؟ شماری از نخبگان و دانشگاهیان جواب این سوال را بدین گونه پاسخ گفته اند. مدیریت این داشته ها و پتانسیل ها در دست کسانی بوده است که از فیلتر قبیله گرایی و حزب گرایی به سطوح مدیریتی دست یافته اند، بنابراین پتانسیل ها و داشته های بالقوه به بالفعل مبدل نگشته و شکوفا نشده اند، در نتیجه در کوران توسعه ما عقب مانده ایم!!!!
چنین پاسخی آدرس غلط دادن است. مگر مدیران استانی از هر فیلتری بگذرند، توان تصمیم گیری و خودمختاری در تصمیم و اجرا دارند؟ مگر تنها ایلام با این وضعیت مواجه است که تقصیر را گردن مدیریت استانی انداخت؟ بوشهر، خوزستان، کردستان، سیستان و..... چی؟ مگر در بغل دست عسلویه روستا و شهر بدون گاز کشی نداریم؟!!!
عامل اساسی توسعه نیافتگی استانی ریشه در نوع نظام سیاسی حاکم بر این عرصه ی جغرافیایی دارد. نظام سیاسی متمرکزی که ریز تا درشت تصمیمات در مرکز گرفته شده و به پیرامون دیکته می گردد. نظامی که به علت دغدغه های امنیتی و استراتژیک از حواشی دل بریده است. نظامی که 90 درصد صنایع را در چهار استان مرکزی، تهران، قزوین و اصفهان متمرکز و تجمیع کرده است. تمامی معضلات و نارسایی های مدیریتی در مقابل نظام سیاسی به شدت متمرکز، پر کاهی نیست. آدرس غلط ندهیم.
البته در غالب آدرس غلط دادن، می توان بر افکار عمومی و توده ی مأیوسی که غم نان دارند، سوار شد و سبدی از رأی چید....
✍🏽جهانگیر حیدری✍🏽
منظور از تیتر فوق این است که توان های محیطی و اکولوژیک یک استان «اعم از منابع زیرزمینی و روزمینی، فرصت ها و جاذبه های اکوتوریستی و ژئوتوریستی، موقعیت جغرافیایی و پیوستگی جغرافیایی با بازارهای مصرف برون مرزی و حتی توان هایی که ریشه در جمعیت و کیفیت جمعیتی یک استان از قبیل میزان سطح سواد، میزان تسلط جمعیت بر مهارت های زندگی و تخصصی و...» تطابق و هماهنگی معنی دار و قابل قبولی با سطح توسعه آن استان ندارد. تنها یک استان «مثلا استان ایلام» با چنین وضعیتی مواجه نیست. در استان سیستان و بلوچستان، شهرستان چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که می تواند به مراتب از دبی و کراچی و بنادر هندوستان پررونق تر باشد اما نیست. استان خوزستان یکی از ستون های اساسی کشور در زمینه تولید و صدور نفت و مشتقات است، اما وضعیت توسعه به مراتب بدتر از استان های دیگر است. همچنین استان بوشهر. در شمال کشور استان های سبز ما به تناسب توان کشاورزی و توریستی خود اصلا توسعه نیافته اند. تنها استان مازندران و گلستان به مراتب موقعیتی بهتر از کشور هلند دارند. اما درآمد سرانه، میزان تولید محصولات کشاورزی، میزان تولید محصولات دامی و لبنی هلند کجا و استان های مذکور کجا؟!! استان خراسان شمالی دارای این پتانسیل است که آسیای مرکزی و کشورهای محصور در خشکی آن را با کمترین فاصله و امن ترین فاصله به چابهار «تنها بندر اقیانوسی ایران» متصل نماید. به منظور جلوگیری از اطاله ی کلام از ذکر جزئیات و دیگر استان ها صرف نظر می گردد.
حال سوال اینجاست، علت چیست؟ و چرا این استان ها و منجمله استان ایلام متناسب با توان ها و پتانسیل های خود توسعه نیافته اند؟ شماری از نخبگان و دانشگاهیان جواب این سوال را بدین گونه پاسخ گفته اند. مدیریت این داشته ها و پتانسیل ها در دست کسانی بوده است که از فیلتر قبیله گرایی و حزب گرایی به سطوح مدیریتی دست یافته اند، بنابراین پتانسیل ها و داشته های بالقوه به بالفعل مبدل نگشته و شکوفا نشده اند، در نتیجه در کوران توسعه ما عقب مانده ایم!!!!
چنین پاسخی آدرس غلط دادن است. مگر مدیران استانی از هر فیلتری بگذرند، توان تصمیم گیری و خودمختاری در تصمیم و اجرا دارند؟ مگر تنها ایلام با این وضعیت مواجه است که تقصیر را گردن مدیریت استانی انداخت؟ بوشهر، خوزستان، کردستان، سیستان و..... چی؟ مگر در بغل دست عسلویه روستا و شهر بدون گاز کشی نداریم؟!!!
عامل اساسی توسعه نیافتگی استانی ریشه در نوع نظام سیاسی حاکم بر این عرصه ی جغرافیایی دارد. نظام سیاسی متمرکزی که ریز تا درشت تصمیمات در مرکز گرفته شده و به پیرامون دیکته می گردد. نظامی که به علت دغدغه های امنیتی و استراتژیک از حواشی دل بریده است. نظامی که 90 درصد صنایع را در چهار استان مرکزی، تهران، قزوین و اصفهان متمرکز و تجمیع کرده است. تمامی معضلات و نارسایی های مدیریتی در مقابل نظام سیاسی به شدت متمرکز، پر کاهی نیست. آدرس غلط ندهیم.
البته در غالب آدرس غلط دادن، می توان بر افکار عمومی و توده ی مأیوسی که غم نان دارند، سوار شد و سبدی از رأی چید....