سرپل ذهاب هنوز زخمی است
درباره صد هزار نفر آواره این زلزله اگر بخواهم دقیقتر بگوییم؛ در این هزار روز هزار بدبختی به خود دیدهاند. از زندگی روزهای اول در چادرهایی که یا باد تلاش میکرد آن را به هوا ببرد و یا باران از گوشه و کنار واردش میشد. نایلون و کندن مجرای آب در برابر بارانهای رگباری تاب نمیآورد. خانوادهها مجبور بودند همان چند تکه پتو اهدایی مردم و بخاری برقی اهدایی خیرین و چند قطعه وسیلهای که از زیر آوارها جمع کرده بودند را مدام این دست و آن دست کنند تا از آب و گل در امان بماند.
بعدها هم که کانکس رسید، تفاوتی ایجاد نشد. حقیقیت اینکه کانکس در روزهای تابستانی سرپل ذهاب و ازگله با تصورات ما فرق دارد. کانکسهایی که در تابستان اگر دست کسی به سقف آن که در معرض آفتاب بود میخورد، تاول میزد و هیچ کولر آبی و گازی هوای دم کرده داخل آن را جوابگو نبود.
بیشتر بخوانید
اولتیماتوم ۴۸ساعته به زلزلهزدگان سرپلذهاب ، کانکسها را خالی کنید!
زلزله کرمانشاه؛ یک زلزله شوم بهنام ولایت فقیه
زلزله کرمانشاه؛ «شناسایی ضد انقلاب» و کمک یکمیلیارد تومانی اپوزیسیون
از گذران زمستان در کانکسها هم عکسهایی هست که دل هر بینندهای را به درد میآورد. عکسهایی از کانکسهای واژگون شده در مسیر باد که برخی از آنها دیگر قابل استفاده نبود. یا کانکسهایی که کافی است فقط یک قسمت آن با پتو یا موکت پوشانده نشود و در روزهای سرد پای کسی به گوشه کانکس بخورد و یخ بزند.
کانکسهایی که آنقدر سرد بود که گاها یا سیم بخاری برقی برای گرم آن آب میشد و آتش میگرفت. یا گاز بخاریها و گرمکنهای غیراستاندارد جان کسانی که در این کانکسها خوابیده بودند را هر لحظه تهدید میکرد.
دولتی که مردم را فراموش کرد
دردناکی زجه کسانی که تمام مغازه و سرمایههای خود را از دست دادند، دامدارانی که لاشه گاو و گوسفندهایشان را در چالههای بزرگ دفن کردند. چند هزار نفری که چندین ماه بیکار بودند و با کنسروهای اهدایی مردم و نان و غذای خیرین شکم خود و خانوادههایشان را سیر میکردن هم گوشه دیگری از مصائب این زلزله بود.
بله زلزلهای که نواحی غربی کرمانشاه را به زمان جنگ برگرداند، شهرها و روستاهایی خاموش با تلی از آوار.
حالا به گواهی اهالی این شهر، بعد از سه سال هنوز هم برغم همه یاوه بافیهای حکومتی، بسیاری از مردم هنوز سرپناهی درست و حسابی ندارند. ساختمانهایی بنا شده اما معلوم نیست که برای کدام مصیبت زده و زلزله زده! مردم بسیاری هنوز در کانکس زندگی میکنند. سرمای زمستان درحال سرکشیدن است و باز آدم یاد آن کودک کردی می افتد که در آغوش مادرش از سرما جان داد….
درباره صد هزار نفر آواره این زلزله اگر بخواهم دقیقتر بگوییم؛ در این هزار روز هزار بدبختی به خود دیدهاند. از زندگی روزهای اول در چادرهایی که یا باد تلاش میکرد آن را به هوا ببرد و یا باران از گوشه و کنار واردش میشد. نایلون و کندن مجرای آب در برابر بارانهای رگباری تاب نمیآورد. خانوادهها مجبور بودند همان چند تکه پتو اهدایی مردم و بخاری برقی اهدایی خیرین و چند قطعه وسیلهای که از زیر آوارها جمع کرده بودند را مدام این دست و آن دست کنند تا از آب و گل در امان بماند.
بعدها هم که کانکس رسید، تفاوتی ایجاد نشد. حقیقیت اینکه کانکس در روزهای تابستانی سرپل ذهاب و ازگله با تصورات ما فرق دارد. کانکسهایی که در تابستان اگر دست کسی به سقف آن که در معرض آفتاب بود میخورد، تاول میزد و هیچ کولر آبی و گازی هوای دم کرده داخل آن را جوابگو نبود.
بیشتر بخوانید
اولتیماتوم ۴۸ساعته به زلزلهزدگان سرپلذهاب ، کانکسها را خالی کنید!
زلزله کرمانشاه؛ یک زلزله شوم بهنام ولایت فقیه
زلزله کرمانشاه؛ «شناسایی ضد انقلاب» و کمک یکمیلیارد تومانی اپوزیسیون
از گذران زمستان در کانکسها هم عکسهایی هست که دل هر بینندهای را به درد میآورد. عکسهایی از کانکسهای واژگون شده در مسیر باد که برخی از آنها دیگر قابل استفاده نبود. یا کانکسهایی که کافی است فقط یک قسمت آن با پتو یا موکت پوشانده نشود و در روزهای سرد پای کسی به گوشه کانکس بخورد و یخ بزند.
کانکسهایی که آنقدر سرد بود که گاها یا سیم بخاری برقی برای گرم آن آب میشد و آتش میگرفت. یا گاز بخاریها و گرمکنهای غیراستاندارد جان کسانی که در این کانکسها خوابیده بودند را هر لحظه تهدید میکرد.
دولتی که مردم را فراموش کرد
دردناکی زجه کسانی که تمام مغازه و سرمایههای خود را از دست دادند، دامدارانی که لاشه گاو و گوسفندهایشان را در چالههای بزرگ دفن کردند. چند هزار نفری که چندین ماه بیکار بودند و با کنسروهای اهدایی مردم و نان و غذای خیرین شکم خود و خانوادههایشان را سیر میکردن هم گوشه دیگری از مصائب این زلزله بود.
بله زلزلهای که نواحی غربی کرمانشاه را به زمان جنگ برگرداند، شهرها و روستاهایی خاموش با تلی از آوار.
حالا به گواهی اهالی این شهر، بعد از سه سال هنوز هم برغم همه یاوه بافیهای حکومتی، بسیاری از مردم هنوز سرپناهی درست و حسابی ندارند. ساختمانهایی بنا شده اما معلوم نیست که برای کدام مصیبت زده و زلزله زده! مردم بسیاری هنوز در کانکس زندگی میکنند. سرمای زمستان درحال سرکشیدن است و باز آدم یاد آن کودک کردی می افتد که در آغوش مادرش از سرما جان داد….