کلفتش توی یه سوراخم بود و انگشتش تو سوراخ پشتم
- این ماه حامله نشی...
خودشو بیشتر توی باسنم جا کرد که نالیدم.
- میدم سگام بکننت. حواست هست؟
با دل ضعفه گفتم:
- باید بکنی..تو جلوم اشتباه.
با فرو رفتنش تو نازم جیغی کشیدم که...
https://t.me/+3rRU6WaI23lmNDE0❌دختررو اسیر کرده حامله شه ازش و...😱
-زنت ناراحت نمیشه میخوای منو حامله کنی؟
با نیشخند جواب داد : تو فقط نقش یه رحم رو داری بچهجون! شیرین خودش خواست بکنمت!
باز کن پاهاتو
تن بزرگش روی بدنم سایه انداخت و با خشونت خودشو بهم کوبید که جیغم بلند شد
صدای گریه ی شیرین رو از پشت در شنیدم و شهریار کنار گوشم زمزمه کرد : به جهنم شهریار خوش اومدی!
از شدت درد ناله میکردم و وقتی ازم فاصله گرفت، قسم خوردم از پا درش بیارم
کاری میکردم شیرین رو طلاق بده و التماسم کنه واسه موندن....‼️
https://t.me/+3rRU6WaI23lmNDE0بابام پرونده ی مهم دادستان بزرگ رو دزدید و توی تصادف مُرد
میخواست از من انتقام بگیره ولی من شــیــفــتهام